۱۳۸۹ دی ۲۹, چهارشنبه

چاي سبز

زني با سر و صورت کبود و زخمي سراغ دکتر ميره*

* *

*دکتر مي پرسه: چه اتفاقي افتاده؟*

* *

*خانم در جواب ميگه: دکتر، ديگه نمي دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم مست مياد*

*خونه، منو زير مشت و لگد له مي کنه.*

* *

*دکتر گفت: خب دواي دردت پيش منه: هر وقت شوهرت مست اومد خونه، يه فنجون*

*چاي سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن. و اين کار رو ادامه بده.*

* *

* *

*دو هفته بعد،اون خانم با ظاهري سالم و سرزنده پيش دکتر برگشت.*

* *

*خانم گفت: دکتر، پيشنهادتون فوق العاده بود. هر بار شوهرم مست اومد خونه،*

*من شروع کردم به قرقره کردن چاي و شوهرم ديگه به من کاري نداشت.*

* *

*دکتر گفت: ميبيني اگه جلوي زبونت رو بگيري خيلي چيزا حل ميشن*

* *

* *

* *

* *

هیچ نظری موجود نیست: