زني با سر و صورت کبود و زخمي سراغ دکتر ميره*
* *
*دکتر مي پرسه: چه اتفاقي افتاده؟*
* *
*خانم در جواب ميگه: دکتر، ديگه نمي دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم مست مياد*
*خونه، منو زير مشت و لگد له مي کنه.*
* *
*دکتر گفت: خب دواي دردت پيش منه: هر وقت شوهرت مست اومد خونه، يه فنجون*
*چاي سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن. و اين کار رو ادامه بده.*
* *
* *
*دو هفته بعد،اون خانم با ظاهري سالم و سرزنده پيش دکتر برگشت.*
* *
*خانم گفت: دکتر، پيشنهادتون فوق العاده بود. هر بار شوهرم مست اومد خونه،*
*من شروع کردم به قرقره کردن چاي و شوهرم ديگه به من کاري نداشت.*
* *
*دکتر گفت: ميبيني اگه جلوي زبونت رو بگيري خيلي چيزا حل ميشن*
* *
* *
* *
* *
* *
*دکتر مي پرسه: چه اتفاقي افتاده؟*
* *
*خانم در جواب ميگه: دکتر، ديگه نمي دونم چکار کنم. هر وقت شوهرم مست مياد*
*خونه، منو زير مشت و لگد له مي کنه.*
* *
*دکتر گفت: خب دواي دردت پيش منه: هر وقت شوهرت مست اومد خونه، يه فنجون*
*چاي سبز بردار و شروع کن به قرقره کردن. و اين کار رو ادامه بده.*
* *
* *
*دو هفته بعد،اون خانم با ظاهري سالم و سرزنده پيش دکتر برگشت.*
* *
*خانم گفت: دکتر، پيشنهادتون فوق العاده بود. هر بار شوهرم مست اومد خونه،*
*من شروع کردم به قرقره کردن چاي و شوهرم ديگه به من کاري نداشت.*
* *
*دکتر گفت: ميبيني اگه جلوي زبونت رو بگيري خيلي چيزا حل ميشن*
* *
* *
* *
* *
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر