دوم بهمن ماه سال 1337 یادآور روزی بسیار تلخ است، روزی که داریوش رفیعی رفت ولی صدای او جاودانه شد. نوای گرمی که پس از گذشت بیش از نیم قرن هنوز دل های بسیاری را آتش می زند. صدایی که سادگی، صداقت و بی پروایی عشق را تداعی می کند. چه بسیار کسان که رفتند و فراموش شدند ولی به راستی چرا داریوش جاودانه شد؟ آیا چیزی جز عشق بوده؟
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق *** ثبت است بر جریده ی عالم دوام ما
او رفت و صدای عشق را برای ما به یادگار گذاشت.
روانش شاد و یادش گرامی
بسیار دوست داشتیم که در چنین روز زمستانی و سردی که یادآور خاطره ای تلخ است از او بیشتر بخوانیم و بیشتر به کارهای ارزنده اش گوش کنیم. چندماهی از فیلتر شدن تنها تارنگار ویژه ی این عزیز از دست رفته می گذرد و در چند هفته کنون شاهد مسدود شدن تارنگار بودیم. تنها تارنگاری که توسط دوست بزرگوار فرزاد گرامی سرپرستی می شد. ضمن ابراز تاسف برای آنانی که خرد را به سخره گرفته اند به نمایندگی از همه ی دوستداران داریوش از فرزاد گرامی درخواست دارم تا بار دیگر کار خود را با جدیت از سر بگیرند تا ادای دینی به این بزرگ مرد گردد.
و شرمنده از اینکه چیزی برای پیشکش کردن ندارم. چون دوستان آرشیو دار کمی بی محبت هستند و خودم نیز دستم از عالم و آدم کوتاه است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر