۱۳۸۶ اسفند ۲۲, چهارشنبه

با تشکر
حلاج این عاشق بی همتا بخاطر بیان یک حس عاشقانه که خدا را درون خود یافته بود عاشقانه زمین خاکی را ترک نموداگر تو و من بدانیم خدا درون ماست و ما قطره از روح خداوند هستیم آیا نگاهمان به زندگی طور دیگری نخواهد بود
همانطور که در تورات خداوند به بندگانش می گوید هوشیار باشید که من بشکل یک انسان یک زن یک مرد در این دنیا ظاهر میشوم حال بدان همین همنوع تو که با او برخورد می کنی همان کارگر ساده ساختمان همان رفتگر محله شاید من باشم پس در همه حال به همنوع خودت خوبی کن تو اگر به هم نوع خودت خوبی کنی بدان که به من خوبی نموده ای
هیچ گاه من اعتقاد نداشته ام که هر کدام ما خدا هستیم بلکه می گویم در وجود هر کدام از ماها روح خدا دمیده پس قدر این نعمت را بدانیم که چه کیمیایی باارزشی درون ماست
و ما غافلیم ای کسانیکه به سفر حج میروید بدانید کعبه درون شماست به زیارت درونتان بروید که بسیار خالصانه تر و زیباتر است ای قوم به حج رفته کجایید کجایید
معشوق همین جاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بی​صورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه بر این بام برآیید
آن خانه لطیفست نشان​هاش بگفتید
از خواجه آن خانه نشانی بنمایید
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدیت
یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید
این همه آن رنج شما گنج شما باد
افسوس که بر گنج شما پرده شمایید
و اگر بخواهم سخن آخر را بگویم دیدم حافظ بسیار زیبا آن را بیان داشته است
گفت آن یار کزو گشت سردار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد

۱ نظر:

Banooy e Aftab گفت...

اگه معتقديد كه در درون همه ما قطره هاي از روح خدا وجود داره پس چرا اين قطره گناه مي كنه اصولا برداشت شما از گناه چيست زاييده چيست ؟ در درون ما ميل به سوي خدا وجو دارد گرايشي پاك به سوي او اما نه قطره نه هيچ چيز ديگر در درون ما دو گرايش وجود دارد گرايش به نيكي ها و گرايش به ناپاكي ها ما در درون خود اهورايي داريم و اهريمني اگر زندگي را به دست اهريمن سپاريم از آن روخ خدايي جدا مي شوي و اگر خوب باشيم و خوب ببينم و خوب و نيكو سخن گوييم من نوعي احساس پرواز به سوي او را دارم ...م