۱۳۸۶ اسفند ۲۶, یکشنبه

همه کس یک کس هر کس هیچ کس

این داستانی در مورد چهار فرد به نام های همه کس یک کس هر کس و هیچ کس است
هنگامی که یک کار مهم باید انجام شود همه مطمئن هستند که یک کس آن را انجام خواهد داد
هر کس می توانست آن کار را انجام دهد اما هیچ کس آن را انجام نداد یک کس به این خاطر عصبانی شد چون این وظیفه همه بود همه کس فکر کردند هر کس می توانست از عهده آن کار برآید اما هیچ کس نفهمید که همه کس آن را انجام نخواهد داد
در نتیجه هر کس یک کس را سرزنش می کرد در موقعیتی که هیچ کس آن چیزی را که هر کس باید انجام می داد انجام نداد

هیچ نظری موجود نیست: