۱۳۸۷ خرداد ۲۸, سه‌شنبه

پر کشیدی و رفتی


پر کشیدی و رفتی

*******************************


تو رو از من گرفتنند


تو هم آهسته رفتی


دیدی گریه های من رو


زدی و با خنده رفتی


پر و بالتو ندیدی؟


همه از خون منه


پر کشیدی


اونم از یاد منه


چقدر بی وفا شدی


پر کشیدی و رفتی


رسم زندگی همینه


اینم تئاتر این زمونست

۱ نظر:

Banooy e Aftab گفت...

نمی دانم که بود و از کجا بود
نمی دانم چرا مهمان ما بود
نمی دانم چرا دل را بر آشفت
چرا رفت و مرا اینگونه آزرد
نمی دانم چه رمزی در نگاهش
مرا اینگونه از خفتن جدا کرد
...........
;)