ساعت 12 شب روز 28 اسفند سال 1387 تهران را با دو نفر ديگر از دوستانم به مقصد ايروان (ارمنستان)ترك كرديم قرار بر اين بود كه با ماشين من تا مرز نوردوز برويم و از آنجا زميني وارد ارمنستان شده و تا خود ايروان با ماشين (تاكسي) برويم
تهران را ترك كرديم و بسمت تبريز به راه افتاديم تا زنجان من رانندگي كردم و بمحض خواب آلودگي فرمان را به يكي از دوستانم دادم
ساعت 6 صبح در تبريز بوديم و از آنجا به شهر مرند و بعد جلفا و بعد نور دوز ساعت 10 صبح نور دوز بوديم خيلي خوب آمده بوديم شايد بخاطر سرعت بالا بوده باشد .بمحض نزديك شدن به درب گمرك تعدادي از اهالي دهات آنجا كه پاركينگ اجاره ميدادنند بسرمان ريختنند ابتدا ما ترسيديم كه ماشين را در حياط آنها بگذاريم ولي بعد از پرس و جو متوجه شديم منبع درآمد اينها از همين اجاره دادن پاركينگ است و بخاطر همين هيچ گاه خود را خراب نمي كنند بالاخره شبي سه هزار تومان توافق كرديم و ماشين را در حياط شخصي بنام رحيم يوسفي گذاشتيم و بعد وارد گمرك جمهوري اسلامي ايران شديم من هزار دلار خودم آورده بودم همان گمرك ايران كه صرافي نيز داشت دلار را تبديل به درام كه واحد پول ارمنستان است نمودم كه تقريبا سيصد هزار درام شد و بعد از پرداخت عوارض خروج از كشور كه مبلغ 5 هزار تومان هر نفر بود و كنترل پاسپورت وارد گمرك ارمنستان شديم كه مابين اين دو يه رودخانه بود كه توسط پل به هم وصل مي گرديد .
اولين صحنه اي كه جلب توجه مي كرد پوشش خانمها بود كه بمحض ورود به خاك ارمنستان ديگر از آن پوشش اسلامي خبري نبود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر