اولين روزمان در ارمنستان شهر ايروان روز 30 اسفند ما ه 1388بود
آن روز ساعت 12 ظهر از خانه مان بيرون رفتيم
براي ما كه در تهران آلوده و پر از سرو صدا بزرگ شده ايم بعضي چيزهادر انجا جالب بود
شهر ايروان از لحاظ آب و هوا بسيار پاكيزه است و از سرو صداي نابهنجار تهران در آنجا خبري نيست
جمعيت ارمنستان طبق آمار 3.5 ميليون نفر است
زندگي آرام در جريان است از آن هياهو تهران خبري نيست
بااينكه كليت كشور فقير مي باشد ولي مدرن زندگي مي كنند و شايد خود را اروپاي احساس مي كنند آن را مي توان از طرز
لباس پوشيدنشان ورعايت مقررات متوجه شد بطور مثال كسي از عرض خيابان عبور نمي كند و از زير گذر عابر استفاده مي كنند و رانندگان نيز علائم رانندگي را دقيقا رعايت مي كنند البته جرائم رانندگي در آنجا بسيار بالاست و البته از نوع زندگيشان بيشتر اينموضع را متوجه ميشويد
و....
ما روز اول را به پياده روي و پرسه در خيابانهاي ايروان اختصاص داديم
و سبك معماري آنجا برايمان جالب بود خانه ها اكثرا قديمي ولي متناسب با فرهنگ و آب و هواي آنجا و از لحاظ هنري شهر را زيبا مي نمود .
برايم جالب بود ارمنستاني كه هيچ چيز از لحاظ سرمايه مادي ندارد چطور زندگي مي كنند و ما كه اينهمه كارخانه و روي گنج نفت و گاز نشسته ايم چطور ؟ آنها با حداقل سرمايه به نسبت ما زندگي بسيار بهتري دارنند .
بگذريم از درد تاريخيمان كه چرا چنينيم
بچه علاقه داشتنند كه تا وقتي كه در ارمنستان هستيم از غذاهاي بومي آنجا استفاده كنيم تصميم گرفتيم ناهار نوعي ساندويج خورديم كه كباب را لاي نون لواش مي گذاشتنند آنجا نون باگت و ... خبري نبود همان نون لواش است ياد دوران بچه گييم افتادم كه هنگام رفتن به مدرسه مادرم برايم همينطور ساندويج درست مي كرد قيمت اينوع ساندويج به پول ايران 1500 تومان است تقريبا خورد و خوراك در ارمنستان ارزان است
ارمنستان بجز مشروبات الكلي و شكلات چيزي براي گفتن ندارد
كل شهر ايروان به انداز يه شهرستان متوسط ايران است
و براي اينكه چيزي بخريد مكان مناسبي نيست چون چيزي ندارد مثل اينكه براي خريد لباس و لوازم خانه مثلا برويد شهر سمنان
و تازه چيزهاي كه آنجا هست بسيار گرانتر از ايران مي باشد
بطور مثال گوشي موبيل خودم كه قبل از رفتن به ارمنستان در تهران خريداري نمودم نوكيا ان 85 به قيمت 400000 تومان بود ولي در ارمنستان همان 600000 تومان قيمت داشت
اولين كاري كه در آنجا انجام دهيد خريد سيم كارت باشد ما آنجا سه سيم كارت خريداري نموديم كه قيمت آن به پول ايران هر كدام 15000 تومان است زيرا بكارتان زياد خواهد آمد
در ايروان تقريبا پليس زياد مشاهده ميكنيد مثل تهران
مي گويند پليس ارمنستان اهل رشوه مي باشد
بچه ها تقريبا ساعت 9 شب شامپاين خريداري كردنند كه به پول ما 12000 تومان و در پاركي نشستنند و آن را خوردنند دو دانشجوي ايراني كه در ايروان درس مي خوانند بطرفمان آمدنند و عيد راتبريك گفتنند دانشگاه هاي ارمنستان در رشته هاي موسيقي و معماري مشهور هستنند در پارك در حال گپ زدن بوديم كه پليس از كنارمان رد شد و متوجه شد ايراني هستيم و عيد را به ما تبريك گفت براي ما جالب بود كه چطور آنها ميدانند كه سال نو فرا رسيده است و با دست نشان دادنند بين ايران و ارمنستان دوستي و اتحاد مي باشد اين را بگويم وابستگي عاطفي شديدي ارمنيها به ايرانيها دارنند و كلا ايرانيها را دوست دارنند
البته ايران به آنها بسيار كمك كرده است مي گويند جاده اي كه ازمرز ايران تا ايروان كشيده شده را ايران براي آنها انجام داده است و كارهاي ديگري هم همينطور
آن دو دانشجو كه سه سالي بود در ارمنستان اقامت داشتنند يكي پزشكي ميخواند و ديگري معماري خيلي راضي بودنند زيرا هم رابطه ارمني ها با آنها خوب است و هم آنجا ارزاني است آنها نيز بمناسبت سال جديد به پارك آمده بودنند و راحت داشتنند ويسكي مي خوردنند
البته گفتنند الان سه ماه است كه نخورده اند وفقط براي سال جديد دارنند مي خورنند
ياد اين مثل افتادم هرچه را منع كني بيشتر بطرفش كشيده مي شوي دوستان ما از صبح كه از خواب بيدار ميشدنند تا شب كه سر به بالين گذارنند مدام در حال خوردن مشروبات الكلي بودنند شايد از كشور قحطي زده آمده بودنند و ميخواستنند سالها محروميت را جبران كنند
آن دو دانشجو خيلي ما را راهنمايي كردنند و جاهاي خوب را به ما گفتنند مثلا كليساي معروف ايروان استخر و ديسكوهاي مناسب
حدودا ساعت 10 شب بود كه به آدرسي كه آن دو دانشجو گفتنند كه نايت كلوب بود رفتيم
آدرس نايت كلوب كوچه بغلي شعبه بانك ملت ايرانبود بغل آن كوچه بود چند قدم كه مي رفتي به آن ميرسيدي واقعا از جاهاي ديگر بهتر بود
ساعت 3 بود كه بالاخره دوستانمان رضايت دادنند برويم خانه سر كوچه خانه ما يك فروشگاه بزرگ بود كه شبانه روزي بود و بسيار بزرگ كه همه چيز درون آن بود بچه ها اولين چيزي كه هجوم بردنند براي خريد خانه مشروبات الكي بود مثلا عرق ت ت يا عرق توت هر كس كيسه بزرگي داشت كه پر از شراب انگور ويا انار و يا سيب و يا عرق ويسكي و .. نمي دانم اينهمه خرير را ميخواهند چه كنند
براي صبحانه نيز تخم مرغ و پنير و چاي خريداري نموديم
آن روز ساعت 12 ظهر از خانه مان بيرون رفتيم
براي ما كه در تهران آلوده و پر از سرو صدا بزرگ شده ايم بعضي چيزهادر انجا جالب بود
شهر ايروان از لحاظ آب و هوا بسيار پاكيزه است و از سرو صداي نابهنجار تهران در آنجا خبري نيست
جمعيت ارمنستان طبق آمار 3.5 ميليون نفر است
زندگي آرام در جريان است از آن هياهو تهران خبري نيست
بااينكه كليت كشور فقير مي باشد ولي مدرن زندگي مي كنند و شايد خود را اروپاي احساس مي كنند آن را مي توان از طرز
لباس پوشيدنشان ورعايت مقررات متوجه شد بطور مثال كسي از عرض خيابان عبور نمي كند و از زير گذر عابر استفاده مي كنند و رانندگان نيز علائم رانندگي را دقيقا رعايت مي كنند البته جرائم رانندگي در آنجا بسيار بالاست و البته از نوع زندگيشان بيشتر اينموضع را متوجه ميشويد
و....
ما روز اول را به پياده روي و پرسه در خيابانهاي ايروان اختصاص داديم
و سبك معماري آنجا برايمان جالب بود خانه ها اكثرا قديمي ولي متناسب با فرهنگ و آب و هواي آنجا و از لحاظ هنري شهر را زيبا مي نمود .
برايم جالب بود ارمنستاني كه هيچ چيز از لحاظ سرمايه مادي ندارد چطور زندگي مي كنند و ما كه اينهمه كارخانه و روي گنج نفت و گاز نشسته ايم چطور ؟ آنها با حداقل سرمايه به نسبت ما زندگي بسيار بهتري دارنند .
بگذريم از درد تاريخيمان كه چرا چنينيم
بچه علاقه داشتنند كه تا وقتي كه در ارمنستان هستيم از غذاهاي بومي آنجا استفاده كنيم تصميم گرفتيم ناهار نوعي ساندويج خورديم كه كباب را لاي نون لواش مي گذاشتنند آنجا نون باگت و ... خبري نبود همان نون لواش است ياد دوران بچه گييم افتادم كه هنگام رفتن به مدرسه مادرم برايم همينطور ساندويج درست مي كرد قيمت اينوع ساندويج به پول ايران 1500 تومان است تقريبا خورد و خوراك در ارمنستان ارزان است
ارمنستان بجز مشروبات الكلي و شكلات چيزي براي گفتن ندارد
كل شهر ايروان به انداز يه شهرستان متوسط ايران است
و براي اينكه چيزي بخريد مكان مناسبي نيست چون چيزي ندارد مثل اينكه براي خريد لباس و لوازم خانه مثلا برويد شهر سمنان
و تازه چيزهاي كه آنجا هست بسيار گرانتر از ايران مي باشد
بطور مثال گوشي موبيل خودم كه قبل از رفتن به ارمنستان در تهران خريداري نمودم نوكيا ان 85 به قيمت 400000 تومان بود ولي در ارمنستان همان 600000 تومان قيمت داشت
اولين كاري كه در آنجا انجام دهيد خريد سيم كارت باشد ما آنجا سه سيم كارت خريداري نموديم كه قيمت آن به پول ايران هر كدام 15000 تومان است زيرا بكارتان زياد خواهد آمد
در ايروان تقريبا پليس زياد مشاهده ميكنيد مثل تهران
مي گويند پليس ارمنستان اهل رشوه مي باشد
بچه ها تقريبا ساعت 9 شب شامپاين خريداري كردنند كه به پول ما 12000 تومان و در پاركي نشستنند و آن را خوردنند دو دانشجوي ايراني كه در ايروان درس مي خوانند بطرفمان آمدنند و عيد راتبريك گفتنند دانشگاه هاي ارمنستان در رشته هاي موسيقي و معماري مشهور هستنند در پارك در حال گپ زدن بوديم كه پليس از كنارمان رد شد و متوجه شد ايراني هستيم و عيد را به ما تبريك گفت براي ما جالب بود كه چطور آنها ميدانند كه سال نو فرا رسيده است و با دست نشان دادنند بين ايران و ارمنستان دوستي و اتحاد مي باشد اين را بگويم وابستگي عاطفي شديدي ارمنيها به ايرانيها دارنند و كلا ايرانيها را دوست دارنند
البته ايران به آنها بسيار كمك كرده است مي گويند جاده اي كه ازمرز ايران تا ايروان كشيده شده را ايران براي آنها انجام داده است و كارهاي ديگري هم همينطور
آن دو دانشجو كه سه سالي بود در ارمنستان اقامت داشتنند يكي پزشكي ميخواند و ديگري معماري خيلي راضي بودنند زيرا هم رابطه ارمني ها با آنها خوب است و هم آنجا ارزاني است آنها نيز بمناسبت سال جديد به پارك آمده بودنند و راحت داشتنند ويسكي مي خوردنند
البته گفتنند الان سه ماه است كه نخورده اند وفقط براي سال جديد دارنند مي خورنند
ياد اين مثل افتادم هرچه را منع كني بيشتر بطرفش كشيده مي شوي دوستان ما از صبح كه از خواب بيدار ميشدنند تا شب كه سر به بالين گذارنند مدام در حال خوردن مشروبات الكلي بودنند شايد از كشور قحطي زده آمده بودنند و ميخواستنند سالها محروميت را جبران كنند
آن دو دانشجو خيلي ما را راهنمايي كردنند و جاهاي خوب را به ما گفتنند مثلا كليساي معروف ايروان استخر و ديسكوهاي مناسب
حدودا ساعت 10 شب بود كه به آدرسي كه آن دو دانشجو گفتنند كه نايت كلوب بود رفتيم
آدرس نايت كلوب كوچه بغلي شعبه بانك ملت ايرانبود بغل آن كوچه بود چند قدم كه مي رفتي به آن ميرسيدي واقعا از جاهاي ديگر بهتر بود
ساعت 3 بود كه بالاخره دوستانمان رضايت دادنند برويم خانه سر كوچه خانه ما يك فروشگاه بزرگ بود كه شبانه روزي بود و بسيار بزرگ كه همه چيز درون آن بود بچه ها اولين چيزي كه هجوم بردنند براي خريد خانه مشروبات الكي بود مثلا عرق ت ت يا عرق توت هر كس كيسه بزرگي داشت كه پر از شراب انگور ويا انار و يا سيب و يا عرق ويسكي و .. نمي دانم اينهمه خرير را ميخواهند چه كنند
براي صبحانه نيز تخم مرغ و پنير و چاي خريداري نموديم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر