۱۳۸۸ اردیبهشت ۲۲, سه‌شنبه

خيام همدم من است زيرا كه ساده و بي حجاب مطلبش را بيان مي كند و نياز به تفسير ندارد
من بيشتر اوقات تنهايم را با خيام پر مي كنم و به مفهوم اشعارش فكر مي كنم و آنطور كه بايد و شايد اين بزرگ مرد را نشناخته ايم و بيشتر متاسفانه اينطور تبليغ شده (البته عمدا )كه خيام آدم عياش و بي خيالي بوده است
كه واقعا بايد تاسف خورد
خيام فيلسوف بزرگي است كه بيش از كل بسريت به چراي زندگي فكر كرده و خون جگر خورده است



تا چند زنم به روي درياها خشت
بي زار شدم ز بت پرستان و كنشت
خيام كه گفت دوزخي خواهد بود
كه رفت به دوزخ و كه آمد ز بهشت
**************
هرگز دل من ز علم محروم نشد
كم ماند ز اسرار كه مفهوم نشد
هفتاد و دو سال فكر كردم شب و روز
معلومم شد كه هيچ معلوم نشد
****************
دوري كه در آن آمدن و رفتن ماست
آنرا نه بدايت نه نهايت پيداست
كس مي نزد دمي در اين معني راست
كاين آمدن از كجا و رفتن به كجاست
*******************
حال كمي كه شده به اين ابيات فكر كنيد
*******************************************
با پرداخت چند هزار تومان در شادي سالمندان كهريز ك شريك شويد

هیچ نظری موجود نیست: