شاگردان زيادي را پرورش داده مخصوصا كسانيكه رشته ادبيات فارسي خوانده اند و همه به شاگردي او افتخار مي كنند و از او به نيكي ياد مي كنند خوشا بحال دانشجوياني كه باو درس داشته اند كه از انسانيت و بزرگي را آموخته اند
من ابتدا شايد بيست سال پيش اولين بار با اسم او برخوردم شعري سروده بود كه با آواز بهزاد و آهنگ و نوازندگي زنده ياد استاد اسد اله ملك اجرا مي گيرديد
استاد اهل و زاده نيشابور است سرزمين خراسان و عجب اين خاك بزرگاني را پرورش داده است و يكي از چهره هاي ماندگار اين سرزمين و ايران است
استاد شفعيي كدكني من تو را تاكنون ملاقات نكرده ام ولي با اشعارت و نوشته هاي وزينت باتو ارتباط برقرار مي كنم
و دعا ميكنم ساليان دراز با عزت و سلامتي زندگي نمايي و در خدمت فرهنگ و ادب فارسي باشي
دکتر محمد رضا شفیعی کدکنی (م.سرشک)
پرهيز مي كنند
***************************************************
بنگر به بخردان كه فروبسته راهشان
************************************
زادگاه من
ای روستای خفته بر این پهن دشت سبز
ای از گزند شهر پلیدان پناه من
ای جلوه ی طراوت و شادابی و شکوه
هان! ای بهشت خاطره ای زادگاه من!
باز آمدم به سوی تو زان دور دورها
زانجا که صبح می شکفد خسته و ملول
زانجا که ماه در افق زرد گونه اش
در کام ابر می خزد آهسته و ملول
باز آمدم که قصه ی اندوه خویش را
با صخره های دامن تو بازگو کنم
وندر پناه سایه ی انبوه باغ هات
گلبرگ های خاطره را جست و جو کنم
هر گوشه ای ز خلوت افسانه رنگ تو
یاد آفرین لذت بر باد رفته ای ست
وان جویبار غم زده ات با سرود خویش
افسانه ساز لحظه ی از یاد رفته ای ست
ای بس شبان روشن افسانه گون که من
در دامن تو قصه به مهتاب گفته ام
وز ساحل سکوت تو با زورق خیال
تا خلوت خدایی افلاک رفته ام
ای بس طلیعه های گل افشان بامداد
کز جام لاله های تو سرمست بوده ام
و ای بس ترانه ها که به آهنگ جویبار
آن روزها به خلوت پاکت سروده ام
آن روزهای روشن و رویان زندگی
دوران کودکی که بر آن لحظه ها درود
در دامن سکوت تو آرام می گذشت
خاطر اسیر خاطره ای کودکانه بود
آری هنوز مانده به یاد آنچه نقش بست
آن روزها به خاطر اندوه بار من
وان نام من که بر تنه ی آن چنار پیر
زان روزگار مانده به جا یادگار من
با لکه های ابر سپیدت که شامگاه
آیند بر کرانه ی دشت افق فرود
چون سوسنی سپید که پر پر شود ز باد
بر موج های ساحل دریاچه ای کبود
با آن چکادهای پر از برف بهمنت
با آن غروب های شفق خیز روشنت
وان آسمان روشن همرنگ آرزو
وان سوسوی شبانه فانوس خرمنت
همواره شادمانه و شاداب و پر شکوه
چون نوشخند روشنی بامداد باش
هان! ای بهشت خاطره !ای زادگاه من!
سرسبز و جاودانه و بشکوه و شاد باش!
*********
اينست راه من
***************************
خانه سالمندان كهريزك يك موسسه غير دولتي است كه توسط افراد نيكوكار اداره مي شود
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر