توفان چه ناگاه تنوره بست
خواب خاکستر را چه بی خبر برآشفت
تا از کلاله و کاکل خونين شعله ها
ققنوس خوش خبر برخيزد.
بالی تکاند و رخشه های خش خش آتش
برچادر سياه شب پاشيد.
هزار هزار کبوتر چاهی
به ناگهان
طلسم ديو دروغ و دروندو جادو دريدند و
پر پر پر زدند و
بام بام اين جهان پر از کبوتر شد .
پر پر پر شد.
خواب خوش خفاشان
در غارهای خوف بر آشفت.
گله گله خفاش
تسمه تسمه مار
قبضه قبضه قمه ، قداره
جر جر جر خنجر!
هی های قبيلهی عاشق!
دختران ابريشم سبز!
پسران زعفران سرخ!
چشم جهان نگران شماست
دل دل دل دل کبوتران است
چشم چشم آهوان است
شما را به جان تهران
از آن عزيز تر
پر پر پر
بالا بالا بالاتر
خورشيد بر شانه های شماست
خورشيد بر شانه های شماست.
محمود کوير
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر