در اوستا آمده : به هنگام زاده شدن زرتشت ,گياهان به باليدند,آب هاي پاكيزه از چشمه ساران روان شدند,تاريكي و تيرگي از چهره گيتي زدوده شد , پرندگان و جانوران آسايش يافتند و تاريكي و طراوت به همه جا سايه گسترد و همسرايي همه موجودات نيك و سود رسان در فضا مترنم شد كه: خوشا به پاكي و راستي و همه نيكي ها كه اين چنين پشتيباني برايمان پديد آمد .
اينك از پس پرده زمان ,اين آواي كنايت آميز را منعكس و سايه گستر در دوران خويش مي يابيم . رستاخيز زرتشت ,چون بسياري از رستاخيز هاي انديشه يي ,در زماني ويژه ,آفتاب خود را برزمين گسترد تا گيتي و سرنشينانش به سامان و پاكي زندگي بگذرانند . اما به سان معدودي از نهضت هاي فكري بود كه در اين جهان دوام آورد و در طول قرون و اعصار زندگي كرد و پايداري ورزيد و از پس قرنهايي بسيار ,لطافت و سازندگي و نويد آن را هنوز احساس مي كنيم .
هر سال در بهاران ,هنگامي كه طبيعت رستاخيز مي كند و مي شكفد ,ما همين پيام اوستايي را به گوش جان مي شنويم و با تمام حواس آن را احساس مي كنيم . تولد زرتشت رستاخيز و قيامت در فكر و اديشه بود كه بشريت هنوز در طول چندين هزار سال ,
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر