جشن ملی یلدا را با باور به پایان دادن به تاریکی و رسیدن به روشنایی جشن بگیریم
شب چله/ یلدا شب زایش میترات بر همگان خجسته باد
روز انارام از ماه آذر برابر با بیست و چهارم آذر ماه تا سی ام آذر ماه
در ایران باستان و گذشته های پیشین از زمان اشوزرتشت ، در میان مردمانی که زندگی خود را با کشاورزی و دامپروری میگزراندند ، مردم با تضادهای موجود در طبیعت مانند سپیدی و سیاهس ، روشنایی و تاریکی ، روز و شب ، گرما و سرما و تضادهایی در خوی انسانی مانند خوبی و بدی ، دوستی و دشمنی و گذشت و کینه آشنا شده بودند و در باور خود ، آن چه را که برای زندگی مفید قرار گرفته می گرفت از جلوه های خدای خوب ، و آن چه را که بد و زیان آور بود ، از جلوه های خدای بد می پنداشتند.
به همین انگیزه آن ها روز و روشنایی را بیشتر دوست داشتند ، چون هنگام کار و کوشش ، خوشی و بالندگی بود.با فرا رسیدن شب ، آتش می افروختند تا جلوه های بدِ زندگی پدیدار نگردد.در شب های دراز زمستان ، گِرد هم جمع میشدند و آتش میافروختند تا روشنایی را افزون سازند.هنگامی که درازترین شب سال یعنی آخرین شب از ماهِ آذر فرا میرسید ، به انگیزهی این که فردای آن شب ، روشنایی بیشتر و روزها درازتر خواهد شد،گرد هم آمده،شادی میکردند.
در زمان گذشته، ایرانیان میوه هایی را که تا آن زمان سالم مانده بود با آجیل و خوراکی های دیگر فراهم میکردند،همه با هم تا پاسی از شب را با شادی و سرور میگزرانندند و با این شیوه به پیشباز از چله بزرگ میرفتند که از فردای آن روز آغاز می شد.
چله یی که با آمدن آن، سرما واقعی زمستان فرا میرسید و تا جشن بزرگ سده یعنی چهل روزِ دیگر ادامه داشت.
پس از آن چله کوچک آغاز میگشت ، یعنی سرمای زمستان کاهش می یافت. چلهی کوچک از روزِ پس از جشن سده آغاز می شد و تا روزِ بیستم اسفند ماه ادامه داشت و این هنگامی بود که سرمای زمستان به آرامی کاهش می یافت . پس از چلهی کوچک شکفتن شکوفه ها آغاز میگردید و فرا رسیدن بهار را نوید میدادند.
اکنون زرتشتیان ، در شب چله که آخرین شب از ماه آذر است گرد هم میآیند ، خویشان و آشنایان یکی از خانه ها را برای گرد هم آمدن انتخاب میکنند،همیشه در این سنتهای به جا مانده همیشه به خانه ی بزرگترها به ویژه پدر و مادر بزرگها یا محل مناسب دیگری می روند.
هر خانواده میوه هایی مانند خربزه ،سیب،بِه،انگوه،و به ویژه هندوانه و انار را که رنگ سرخ دارند تهیه میکنند و با خود به جشنِ شب چله میآورند.
رنگ سرخ،رنگ رفتن و فراز آمدن روشنایی در غروب آفتاب و سپیده دمان است که در آیین مهر از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
در بین میوه ها هندوانه از اهمیت بیشتری برخوردار است زیرا برخی از زرتشتیان باور دارند که اگر مقداری هندوانه در شب چله بخورند،در سراسر چله بزرگ و کوچک ، یعنی زمستانی را که در پیش دارند سرما و بیماری بر آنها اثر نخواهد گذاشت.
غیر از میوه،گاهی آجیل،شیرینی،و شربت نیز در خوراکی های شب چله وجود دارد.میهمانان شب چله،تا پاسی از شب همه دور هم مینشینند.گاهی مادر بزرگ ها داستانهایی شیرین روزگاران گذشته را برای بچه ها تعریف میکنند.پدر بزرگها و یا سالخوردگان فامیل بخشهایی از داستانهای شاهنامه فردوسی را میخوانند و از حماسه های افتخار آفرین ایرانیان سخن میگویند و روحیه قهرمان پروری و ملی گرایی را در کوچک تر ها بیدار میکنند.همه با شادی و سرور شب چله را پشت سر میگزارند.
با هم نیایش گاه اوشَهِن، شب بزرگ سال را همراهی میکنند و گاهی آن را به سپیده دم میرسانند تا زایش نور را از پس تاریکی شبی سرد مشاهده کنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر