۱۳۸۹ دی ۷, سه‌شنبه

پنجم دیماه سالگرد درگذشت اشوزرتشت، پیام آور خرد و آزادی است.

دی‌ماه یکی از پرمناسبت‌ترین ماه‌های سال برای برگزاری جشن‌ها و شادی کردن است. شاید بتوان آن‌را ماه شادی نامید چرا  که پرآیین‌ترین و پس از فروردین شادترین ماه ایرانی است. چهار جشن دیگان که در سالنمای زرتشتیان در روزهای اورمزد و دی‌ماه (25آذر‌ماه)، دی‌بآذر و دی‌ماه (2دی)، دی‌بمهر و دی‌ماه (9 دی) و دی‌بدین و دی ماه (17 دی) برگزار می‌شود، دی ماه را از نظر جشن‌های ماهیانه بی‌مانند کرده‌است. اگر مناسبت‌های دیگر این ‌ماه مانند شب‌چله (یلدا‌) و زایش حضرت مسیح -که هر دو ریشه در زایش میترا و آیین مهر دارند- و همچنین آغاز سال نو میلادی را نیز پیش چشم بیاوریم، می‌بینیم که این سخن پذیرفتنی‌تر می‌شود.

«جشن» از واژه‌ی «یسن» به معنی ستایش پروردگار آمده است. زرتشتیان شادی را یکی ازروش‌های ستایش پروردگار و سپاسگزاری از آفریده‌های نیک اهورامزدا می‌دانند به همین دلیل واژه‌ی «جشن» با آداب و رسوم دینی آمیخته‌شده‌است و معنایی متفاوت نسبت به «بزم» و «سور» پیدا کرده‌است.
از سویی دیگر نیز «دی» به معنی «دادار» و «پروردگار» آمده و از این رو برگزاری چهار جشن به‌نام دیگان در این ماه بر وزن دینی آن می‌افزاید.

از کتیبه‌های هخامنشی که از شادی به عنوان نخستین و مهم‌ترین آفریده‌ی اهورامزدا پس از انسان یادشده‌است، از شمار زیاد جشن‌هایی که در سالنمای زرتشتیان رد پای آن پیداست و از پیام اندیشه‌برانگیز گاتها که در جای‌جای آن انسان به نیکی کردن و تلاش برای آبادانی و پیشرفت جهان و خشنود نمودن روان آفرینش (نه‌تنها انسان‌ها) فراخوانده شده‌است، می‌توان دریافت که در گذشته ایرانیان شادی را یکی از ویژگی‌های نیک انسانی و بالنده و بالابرنده‌ی خرد می‌دانسته‌اند. فردوسی می‌گوید:

چو شادی بکاهد، بکاهد روان
خرد گردد اندر میان ناتوان

اما شوربختانه دیرزمانی‌ست که ایرانیان نه‌تنها از شادی‌هایشان کاسته‌اند، بلکه می‌توان گفت آن را از یاد نیز برده‌اند. روش‌های شادی کردن ایرانیان در چند عمل تکراری که گاهی مخالف قانون نیز می‌شود خلاصه شده‌است. در گذشته‌های دور کامجویی از آفریده‌های خداوند  وتلاش برای کامروایی تمام آفریده‌ها، موجب شادی بود: گوش دادن به نوای رودخانه، پرشدن ریه‌ها از نسیمی مرطوب که از سوی دریا می‌وزید، کاشتن یک اصله درخت و نگاهبانی از آن، همه و همه موجب شادی بود و می‌شد این ‌کارها را به صورت گروهی هم انجام داد و در پایان ستایش خداوند را نیز به‌جا آورد.
اما امروزه اگر قرار باشد شادی کنیم، چه می‌کنیم؟ روزهای را‌ه‌یابی تیم ملی کشورمان به جام‌جهانی را به یاد داریم که چه کردیم! برای برگزاری جشن‌های ملی و حتا دینی چه رفتاری انجام می‌دهیم که به‌درستی موجب شادی درونمان شود؟ این‌ها پرسش‌های کوچکی نیستند که از کنار آن بی‌تفاوت بگذریم. شادی بی‌گمان با سلامت روانی جامعه پیوند دارد، باید آن را جدی بگیریم.

گفتیم دی پس از فروردین پر جشن‌ترین و پر مناسبت‌ترین ماه سال است. مناسبت‌هایی که یادگار نیاکانمان است تا اینکه از یاد نبریم وام‌دار چه هستیم؟ فراموش نکنیم که آنان چگونه می‌زیستند و چه نگاهی به زندگانی داشتند؟ به راستی از این‌همه فرصت برای شادی کردن و در کنار آن ستایش خداوند، چه استفاده‌ای می‌بریم؟ در کدام‌یک از جشن‌های چهارگانه دیگان یا مناسبت‌های دیگر دی‌ماه به راستی شاد می‌شویم؟
دی‌ماه مناسبت مهم دیگری نیز برای زرتشتیان دارد و آن درگذشت پیام‌آور نیکی‌های سه‌گانه است. درگذشت پیامبری که او را به‌نام پیام آور خرد و شادی می‌شناسند. پیامبری که زادروز او در فروردین است و درگذشتش در دی‌ماه.

زرتشتیان به پیروی از فرهنگ چند هزار ساله‌ی خویش که در آن سوگ و غم نکوهیده‌است، مراسم درگذشت اشوزرتشت را با جشن‌خوانی و حضور در آرامگاه‌ها به‌جای می‌آورند تا بزرگی زادروز آن اشو در برابر درگذشتش رنگ نبازد. اما بیشتر رسانه‌های گروهی کشور گویی تلاش می‌کنند از کنار سالروز زایش و درگذشت پیامبر ایرانی و جشن‌های چهارگانه‌ی دیگان خموشانه بگذرند. برخی از رسانه‌های کشور دیرگاهی است نبرد خود را بر علیه گذشته‌ی روشن این سرزمین آغاز کرده‌اند و دراین میان از قربانی نمودن هرچیزی که پیوندی با آن گذشته داشته باشد (حتا شادی!) سرباز نمی‌زنند. کشت‌وکشتارو جنایت سوژه‌ی اصلی برنامه‌ها‌ی رسانه‌ی ملی‌ست. اما جشن‌های ماهیانه و دیگر مناسبت‌هایی که بخشی از هویت ایرانی را تشکیل می‌دهد راهی به برنامه‌های صدا و سیما نمی‌یابند. شادی ایرانی کمتر نمودی در این رسانه می‌یابد.

درگذشت اشوزرتشت در میان مناسبت‌های شاد دی ماه که هیچ‌یک،نه در رسانه‌ها بازتاب می‌یابند و نه براستی شادکننده‌ی درونی قلب‌ها می‌شوند می‌تواند یادآور این باشد که درگذشت «شادی ایرانی» رخ داده است . باید تدبیری کرد.
امرداد


هیچ نظری موجود نیست: