۱۳۸۹ دی ۱۱, شنبه

زن پارسي و جايگاه او در ايران باستان

http://noesevom.files.wordpress.com/2009/12/55.jpg

زن در اوستا به لقب «ريته‌سيه‌بانو» يا «اَشَه‌بانو» خوانده شده، كه به معني دارنده فروغ راستي و پارسايي است.
امروز واژه نخستين در زبان پارسي حذف شده و فقط بانو كه، به معني فروغ و روشنايي است براي زنان به كار مي‌‌بريم. باز واژه مادر در اوستا و سنسكرت «ماتري» است كه به معني پرورش دهنده مي‌‌باشد و خواهر را «سواسري» يعني وجود مقدس و خيرخواه مي‌‌نامد و زن شوهردار به صفت «نمانوپنتي» يا نگهبان خانه، نامزد شده است.
زن درايران باستان (درمتون پهلوي) مقامي بسيار والا و ارجمند داشته است. "مهر " يكي از ايزدان مادينه بوده كه به شكل زن مهر آن نيز وجود دارد. اما بعدها نماد مردانه پيدا كرد.
http://www.shakibagallery.com/gallery1/big/gallery-a-(25).jpg
زن ايراني در دوره هخامنشيان در كليه امور همچون مردان به كار و پيشه مشغول بوده است. اين را كشف سنگ‌نبشته‌هاي گلي در تخت جمشيد به اثبات مي‌‌رساند. جالب اين كه بدانيد زنان در هنگام زايمان مرخصي با حقوق داشته‌اند و همچنين پس از زايمان به آنان پاداش‌هاي گران بها نير داده مي‌‌شد. در برخي از سنگ نبشته‌ها شاهد آن هستيم كه مردان در خدمت زنان كار مي‌كنند و رياست كارها به زنان است و نيز مي‌‌بينيم كه زناني معرفي شده‌اند كه املاك وسيع و كارگاه‌هاي بزرگي داشته‌اند، همچنين زنان دوره هخامنشي مي‌‌توانستند بدون هيچگونه دخالت شوهر در املاك و دارايي‌هاي خودهرگونه تصرفي كه مايل بودند، بنمايند.
در ايران باستان، مقام زن در جامعه بسياربالا بود و زن در بسياري از شئون زندگي با مرد همكاري مي‌‌كرد. بنابرنوشته كتاب نيرنگستان پهلوي، زنان مي‌‌توانستند در سرودن يسنا و برگزاري مراسم ديني حتي با مردان شركت كننده يا خود به انجام اينگونه كارها بپردازند. زنان حتي مي‌‌توانستند درا وقات معيني به پاسداري آتش مقدس پرداخته و طبق كتاب ماتيكان هزاردادستان به شغل وكالت و قضاوت مشغول شوند. در فروردين يشت و ديگريشت‌ها و همچنين شاهنامه و ديگرحماسه‌هاي باستاني اين سرزمين، اسامي بسياري از اين زنان نامدار و پهلوان و ميهن پرست دين دار- كه به واسطه كارهاي مفيد و نيكشان در گروه زنده و روانان جاويد، درآمده‌اند – نام برده شده و برروان فرهمند آنان درود فرستاده مي‌شود.
در ايران باستان زنان همچون مردان مي‌‌توانستند فنون نظامي را ياد بگيرند و حتي فرماندهي سپاهيان را بر عهده بگيرند (مانند: بانو آرتميس كه فرمانده سپاهيان ايران در برابر يونانيان بود، و گردآفريد كه مرزدار ايران بود و در برابر سهراب صف آرايي كرد).
زيبايي تمدن ايران و فرهنگ انساني اش در اينجا بيشترآشكار مي‌شود كه زني ايراني داراي شخصيت حقوقي و برابر با مردان بوده و مي‌‌توانسته به شغل وكالت دادگستري بپردازد و حتي بر مسند قضاوت بنشيند. بنابه گفته كتاب هزار دستان (هزار ماده قانون) زنان دانشمند و باسواد به پيشه قضاوت مشغول بوده اند. ا
ين زيبايي تمدن ديدن چهره‌هايي درخشان از زنان ايراني كه بر جايگاه والاي ايران تكيه زده‌اند نمايان تر مي‌شود.
چهره‌هايي همچون «هما»، «آذرميدخت»، «پوراندخت»، «دنياك» و نيز چهره‌هايي مشهوري كه فرماندهي سپاهيان ايراني را بر عهده داشته‌اند: همچون آرتميس، كرديه، بانوگشسب، گردآفريد و... نيز زنان سياستمدار و دانشمندي كه به تنهايي و يا دوش به دوش مردان خود ايستادند و از اين سرزمين پاسداري كردند، زناني چون: آتوسا (همسركورش بزرگ)، شهربانو استر، شهربانو موزا، پروشات، آتوسا (همسرسياستمدارو هوشمند اردشير دوم)، پانته‌آ، كتايون، سيندخت، فرنگيس، فرانك، شيرين، منيژه، ارنواز، شهرناز، رودابه، تهمينه، دوغدو، پورچيستا (چيستا دختركوچك آشوزرتشت).

هیچ نظری موجود نیست: