دولت هخامنشی ایران با دادن پناهندگی به تمیستوکلس Themistoclesدشمن شمار یک خود، یادگار پسندیده ای از ایرانیان برای نسلهای بشر باقی گذارده که 25 قرن به عنوان اوج مدنیت و رعایت احوال و شئون انسانها مورد احترام است. این پناهندگی پر سر و صدا که توسیدیدسThucydides، دیودوروسDiodorus و پلوتارکPlutarch آن را برای نسلهای بشری بعد از خود شرح داده اند فصلی آموزنده از تاریخ عمومی را تشکیل می دهد. تمیستوکلس یک اندیشمند، دمکراسی دوست، دولتمرد، و نظامی (استراتژ) یونانی بود که در این زمینه ها اندرزهای بسیار از وی به جای مانده که بکار بسته می شوند. تمیستوکلس بود که در زمان اقتدارخود، با گوشزد کردن خطر گسترشگری ایرانیان به آتنی ها، سطح استخراج معادن نقره یونان را چند برابر کرد و با درآمد اضافی برای وطن 200 کشتی سه ردیف پاروزن Trireme (ترایریم = تریرم) ساخت و به این وسیله قدرت دریایی را 3 برابر کرد و سپس در جریان لشکرکشی خشایارشا به یونان در سال 480 پیش از میلاد، با دو خدعه جنگی، ناوگان ایران را وارد تنگه (کانال) کم عرض سالامیس ساخت و به دام انداخت و ....
تمیستوکلس که بقای استقلال یونانیان آن عصر نتیجه اندیشه های اوست، پس از ناموفق ساختن ایران در تصرف شبه جزیره یونان، خود گرفتار رقابت های داخلی بر سر قدرت شد و برخی از رقیبانش او را متهم کردند که بیش از جمع کل درآمد مشروع، ثروت اندوزی شخصی کرده که اتهامی برابر با سوء استفاده مالی از قدرت بود ـ اتهامی که شنیدن آن برای مردم معمولی و طبقه بی ثروت جامعه جالب است.
این اتهام باعث طرد تمیستوکلس از قدرت و ضبط اموال اضافی او در سال 471 پیش از میلاد شد که میزانش چشمگیر هم نبود. این اقدام باعث رنجش تمیستوکلس و مهاجرت او از آتن به اسپارت شد و چون پس از مدتی اقامت در اسپارت، این منطقه را به حد آتن دمکراتیک و دارای دادگاههای منصف و مطمئن ندید با ارسال این پیام برای آتنی ها که زندگی در منطقه ای که دادگاهش اطمینان بخش و تضمینی برای حفظ حقوق انسان نباشد از دوزخ بدتر است عزم آرگوسArgos و سپس کورکورا Cocyraو آنگاه ایونی (در آسیای صغیر) کرد و وارد شهر مگنسیا Magnesia در ایونی (قلمرو ایران) شد و با فرستادن پیامی توسط پیک ویژه ساتراپ محل به شوش و از آنجا به پاسارگاد از دولت ایران تقاضای پناهندگی کرد.
اردشیر یکم (درازدست) شاه وقت از دودمان هخامنشیان در بیست و چهارم سپتامیر سال 464 پیش از میلاد نه تنها به تمیستوکلس پناه داد، بلکه فرمانداری شهر مگنسیا را هم به وی سپرد و برایش یک مستمری سالانه برابر 50 تالنتTalent (تالان) نقره در نظر گرفت و از او خواست که در عوض، نظرات و پیشنهادهایش را برای شخص او (شاه) ارسال دارد.
تمیستوکلس به مدت چهار سال و چند ماه با احترام تمام در مگنسیا زندگی کرد و در سال 460 پیش از میلاد در 65 سالگی درگذشت. بعدا که از او رفع اتهام و اعاده حیثیت شد، یونانیان بقایای استخوانهایش را به آتن منتقل و در وطن دفن کردند.
این اندرزهای همیشه مهم از تمیستوکلس باقی مانده که بسیاری از اندیشمندان و سران کشورها از آن استفاده کرده اند:
ـ یک مدیر (از مسئول شهر تا کشور و هر واحد دیگر) باید فردی باشد که قدرت تحلیل رویدادها، قضایا و گزارش ها را داشته باشد تا قضاوت ها، نتیجه گیری ها و تصمیماتش درست، منصفانه، و در درازمدت موثر و مفید باشد. یک فرد کم حوصله و کینه توز نباید به مدیریت انتخاب شود.
ـ هر گونه اتهام و به ویژه اتهامات ناشی از بدبینی، غرض آلودگی و بخل، پیش از اثباتشان در یک دادگاه منصف نباید ملاک کار قرار گیرد و اثربخش باشد (موثر واقع شود) و یک فرد و افراد را خنثی کند که زیان سنگینی برای جامعه خواهد بود.
ـ در یک جامعه، رقابت باید تشویق، و بخل و حسد عمیقا نفی و نهی شود. هیچ عاملی بهتر از رقابت سالم باعث پیشرفت نمی شود و بخل ریشه همه بدبختی های بشر است.
ـ کشور دارای دریا، اگر نیروی دریایی موثر نداشته باشد محکوم به قرارگرفتن تحت سلطه و قیادت است.
ـ با نیروی دریایی است که یک ملت کوچک می تواند باقی بماند و حتی جهانگیر شود (الیزابت اول ملکه قرن شانزدهم انگلستان این اندرز تمیستوکلس را در قابی روی میز دفتر کارش قرار داده بود و تحت تاثیر همین اندرز برای انگلستان یک نیروی دریایی موثر به وجود آورد که آرمادای اسپانیا را شکست داد و با این قدرت برتری انگلستان قرن ها در جهان حفظ شد).
ـ ملل همزبان و دارای گذشته مشترک (اشاره به کشور ـ شهرهای یونانی) باید به صورت متحد بسر برند و گرنه موفق نخواهند شدند (با این اندرز، یونانی ها اتحادیه دلیان Delian Leage را میان خود تشکیل دادند).
ـ برای یک جامعه هیچ نعمتی بالاتر از داشتن دمکراسی و مدیریت خوب نیست و این نعمت تا زمانی باقی ماندنی است که افراد جامعه قدردانش باشند و از اصالت آن پاسداری کنند.
تمیستوکلس با اشاره به اختلاف نظر خود با آریستیدس Aristides (دولتمرد دیگر آتنی)، بارها تاکید کرده بود که رجال یک ملت پس از رو به رو شدن با یک مخالف خارجی (مشترک)، بایداختلاف های خود موقتا کنار بگذارند و یکپارچه و یکزبان باشند تا موفق شوند و باقی بمانند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر