اما به قول صادق هدايت شايد كمتر كتابي در دنيا (باشد)كه مانند مجموعة ترانههاي خيام تحسين شده، مردود و منفور بوده، تحريف شده، بهتان خورده، محكوم گرديده، حلاجي شده، شهرت عمومي و دنياگير پيدا كرده و بالاخره ناشناس مانده (است). (1)
و به قول مجتبي مينوي، خيام تنها متفكر ايراني است كه زنده و پاينده بودن نام و گفتة او در ميان تمام دنيا مسلم است .(2)
اما قبل از اينكه به چگونگي تأثير شعر و شخصيت خيام بر ادبيات جهاني بپردازيم بهتر است جزئيات آثار مشهوري را كه در باب خيام و شعرا و در جهان نگاشته شدهاند (اعم از ترجمه رباعيات يا تحقيق در باب خود وي ) به اختصار ذكر كنيم .
ظاهراً اولين كار تحقيقي دربارة خيام كتابي است كه در سال 1818 ميلادي ( 186 سال پيش) توسط شخصي به نام نلسون با ترجمة تعدادي از رباعيات خيام به زبان فرانسوي انجام شده است (3). سه سال بعد در سال 1821, حسن مقدم ( علي نوروز) نويسندة ايراني ساكن پاريس نقدي بر اين ترجمه در مجلة «پاريس» يك نشرية ايراني چاپ پاريس نگاشته است(4). در سال 1857 ميلادي « گارسن دوتاسي» مترجم و شرقشناس مشهور فرانسوي, مقالهاي با عنوان «چند نكته در باب رباعيات خيام در مجله «ژورنال آزياتيك » منتشر كرد. (5)
در سال 1859 ترجمة منظوم رباعيات خيام توسط اداورد فيتزجرالد انگليسي منتشر شد و گر چه در ابتدا مورد توجه قرار نگرفت , اما چند سال بعد زبانزد همة محافل ادبي جهان شد . بنابراين بهتر است در باب اين ترجمه و محتواي آن به شرح و ايضاح بيشتري بپردازيم :
ميدانيم كه ترجمة فيتزجرالد تا چند سال ناشناس باقي ماند. نه هيچ نشريهاي نقدي برآن نوشت و نه هيچ مجله اي از آن نام برد . اما چند سال بعد و در واقع به همت يك شاعر و نقاش ايتاليايي موسوم به « دانتي گيبرئيل روستي » ناگهان محافل ادبي از اين گنج پنهان با خبر شدند . بحث و مجادله دربارة اينكه اين كتاب براستي يك ترجمه است يا سرايندة مرموز آن ميخواسته است چهرة خويش را در زير نقاب ترجمه بپوشاند , به هيجان دامن زد و از اين ترجمه يك اسطوره و يك افسانه پديد آمد. چاپهاي بعدي كتاب , شهرت آن را در سراسر جهان پراكنده كرد و در آغاز قرن بيستم به يمن ترجمة فيترجرالد، نام خيام در سراسر اقطار عالم پيچيد و پس از كتاب مقدس و نمايشنامه هاي شكسپير، پر فروشترين كتاب جهان گرديد. به اين ترتيب رباعيات خيام كتاب محبوب نسل جديد در مغرب زمين شد, از حد يك شعر گذشت, يك شعار شد , نماد و نشانه يك خيزش گشت و خيزشي به زبان موزون شعر عليه قشري گري و ظاهر پرستي بود. (6)
البته اين سئوال شايد هنوز هم مطرح باشد كه شهرت خيام و رباعيات او در جهان تا چه حد مرهون نفس شعر و انديشة خيام و تا چه حد مديون ترجمه و ابتكار اداورد فيتزجرالد است. به عقيدة بسياري از محققان و دانشمندان اينك اين دو از هم جدايي ناپذيرند و در حقيقت يكي هستند. اما بايد اذعان كرد كه اين 75 رباعي كه در اول چاپ كتاب در سال 1859 و چاپهاي بعدي با تعداد بيشتري رباعي به خوانندگان انگليسي زبان عرضه شده , حتي با تعريف «ترجمة آزاد» هم سازگار نيست. شايد بهتر باشد بگوييم فيتزجرالد رباعيهاي خيام را به زبان انگليسي باز سروده است . البته محتواي ترجمه بسيار سليس و شيواست و مردمان انگليسي زبان احساس نميكنند كه دارند به جاي شعر انگليسي ترجمههاي دست و پا شكستهاي را ميخوانند. فيتزجرالد نيز خود بصراحت گفته است كه شعر او ترجمة لفظ به لفظ رباعيات نيست, بلكه بر پايه مفهوم و انديشه اي كه در هر رباعي يا در مجموع چند رباعي آمده است, بناي ساختن هر پاره شعر انگليسي خود را گذاشته است. «ال ول ساتن » ايرانشناس فقيد بريتانيايي و مترجم «دمي با خيام»، دشتي، نيز معتقد است كه نيت فيتزجرالد به هيچ وجه ارائه ترجمة جدي و دقيقي از رباعيات خيام به زبان انگليسي نبوده , بلكه قصد وي از همان ابتدا سرودن منظومة بلند و به هم پيوستهاي به «سبك شرقي» بوده است؛ كاري كه در ميان شاعران بريتانيايي قرن نوزدهم رواج يافته بود. (7)
با اين همه هيچ كس منكر زيبايي و فصاحت ترجمة فيتز جرالد نيست و هيچ كس نيز زيبايي شعر فيتز جرالد را به زيبايي و جامعيت توصيف ريچارد لوگا ليپين شاعري كه علاوه بر ترجمه تعداد از غزليات حافظ، رباعيات خيام را نيز در سال 1897 به شعر انگليسي ترجمه كرده است بيان ننموده است.
به عقيدة او: « شايد بتوان گفت كه رباعيات در اصل خود يك گل نيست بلكه برگهاي گل سرخ است كه از مجموع آنها گلي به وجود مي آيد ونيز شايد كه ترجمة فيتز جرالد به منزلة نخستين شكفتگي اين گل باشد نه شكفتن مجدد آن. گلبرگها از ايران آمدند ليكن جادوگري انگليسي به افسون خويش از آنها گل سرخ روحپروري ساخت. از تودة اين گلبرگهاي مي آلوده فيتزجرالد گل سرخي مركب از صد و يك گلبرگ به وجود آورد كه از جهت زيبايي و خوشبويي هيچ گلي به پاي آن نميرسد.» (8)
به هر حال در فاصلة سال 1895 تا سال 1900 ميلادي , رباعيات فيتزجرالد بيست و پنج بار چاپ شد و بنا به تحقيقي كه در سال 1929 توسط « آمبروز . جي . پاتر» در باب كتابشناسي رباعيات خيام به زبان انگليسي به عمل آمد, تا آن تاريخ برروي هم چهارصد و ده چاپ از رباعيات خيام به زبان انگليسي و حدود 700 كتاب و مقاله , تصنيفات موسيقيايي و تئاتري مربوط به آن ديده شدهاند.
در خلال قرن بيستم نيز خانه اي در انگلستان و امريكا و قفسة دانشجويي در اين دو كشور نبود كه نسخهاي از رباعيات خيام در آن نباشد و سربازان انگليسي در دو جنگ جهاني اين كتاب را همراه خود ميبردهاند. به علاوه از مجموع رباعيات ترجمة فيتزجرالد 40 مصراع و رباعي را به صورت مثل ساير در فرهنگ تضمينها و نقل قولها ثبت و ضبط كرده اند. (9)
اينك از ترجمة فيتزجرالد بگذريم و ببينيم اروپاييان ديگر بخصوص فرانسوي زبانان با خيام چه كردهاند؟ در فرانسه نيز به سال 1863 , ژ. ب . نيكولا, ترجمة 50 رباعي از خيام را در مجلة « لوريان» انتشار داد (10) . چهار سال بعد تئوفيل گوتيه شاعر معروف فرانسوي , مقاله اي در باب رباعيات خيام در نشرية « مونيتور اونيورسل » منتشر كرد (11 ) . در همين سال نيكولا كه قبلاً 50 رباعي از خيام را ترجمه كرده بود , اين بار ترجمة كاملتري از رباعيات را در 299 صفحه در پاريس انتشار داد . (12) در سال 1875 , يك محقق فرانسوي موسوم به «كائون» مقاله اي با عنوان «يك اپيكور مسلمان ايراني قرن يازدهم» در باب خيام و محتواي شعر او در مجله « پولتيك اِليترر» در پاريس منتشر كرد (13) در سال 1896 , سي و هفت سال بعد از انتشار ترجمة انگليسي فيتزجرالد, ترجمة سه زبانهاي به زبانهاي فرانسوي , انگليسي و آلماني از رباعيات با استفاده از متن ترجمة فيتز جرالد در بوستن امريكا در 598 صفحه با يادداشتهايي در مقابلة سه ترجمه به كوشش ناتان هسكل در دو جلد منتشر شد(14). دو سال بعد به كوشش همين محقق ترجمة پنج زبانهاي از رباعيات به زبانهاي انگليسي فرانسوي , آلماني , ايتاليايي و دانماركي باز هم با استفاده از متن فيتز جرالد در بوستن و لندن همزمان منتشر شد.(15)
در سال 1900 ميلادي و با آغاز قرن بيستم بازهم با استفاده از متن فيتز جرالد , ترجمة ديگري به زبان فرانسوي توسط شارل سيبرلي كلولاند در اوهايو امريكا به چاپ رسيد (16 ) . در همين سال مقالهاي در باب سير انديشه و تفكر خيام در مجلة دايره المعارف در پاريس منتشر شد (17) . دو سال بعد در سال 1902 بحثي تحقيقي در باب خيام در شمارههاي 43و45 مجلة «مركور دو فرانس » به چاپ رسيد (18). سال بعد، از متن ترجمه شدة نيكولا كه شرح آن قبلاً آمد, ترجمهاي به زبان انگليسي توسط فردريك بارون كورو و با مقدمه اي به قلم ناتان هاسكل در لندن و نيويورك منتشر شد (19) . در همين سال ترجمة منظومي از رباعيات خيام با استفاده از متن فيتز جرالد توسط فرنان هنري در پاريس انتشار يافت( 20)
در سال 1905 تحقيق عالمانه اي توسط آرتور كريستن سن دانماركي در باب خيام و اصالت رباعيات او توسط دانشگاه هايدلبرگ به چاپ رسيد (20) . از همين محقق مقاله اي نيز با عنوان «رسالهاي در باب ما بعدالطبيعة خيام» در مجلة « لوموند اورينتال» در پاريس منتشر شد (22 ). در باب كار محققانه كريستن سن بهتر است توضيح بيشتري بدهيم:
از ميان محققان و دانشمنداني كه در بارة اصالت و يا منسوب بودن رباعيات خيام بحث و گفتگو كردهاند تنها يك تن هست كه معيار ديگري براي گزينش رباعيات سره از ناسره به كار گرفته است و آن، معيار آماري يا بسامدي است . اين محقق دانشمند و ايرانشناس دانماركي آرتوركريستن سن است كه آثار برجستة او دربارة موضوعهاي مربوط به فرهنگ و تاريخ ايران پيش از اسلام از زمرة بهترين و دقيقترين آثاري هستند كه در اين زمينهها نوشتهاند. كريستن سن در باب خيام دو كتاب تأليف نموده است، يكي به نام «تحقيق دربارة رباعيات خيام» كه در كه سال 1905 – همانطور كه قبلاً گفتيم – در هايدلبرگ به چاپ رسيده و به زبان فرانسه است, و ديگر « بررسيهاي انتقادي دربارة رباعيات خيام» كه در كوپنهاك در سال 1927 انتشار يافته است و به زبان انگليسي است (23). در اين كتاب كريستن سن بر مبناي 18 متن (13 متن خطي و 5 متن چاپي) از ميان 1231 رباعي از رباعيات منسوب به خيام براساس روش بسامدي, يكصد و بيست و يك رباعي را به عنوان رباعيهايي كه ميتوان گفت از آن خيام هستند, برگزيده است و سپس براساس اين رباعيها به تشريح و توصيف شخصيت خيام و انديشه هاي او پرداخته است .
البته تحقيقات انتقادي در بارة رباعيات خيام قبل از انتشار كتاب كريستن سن و از سال 1897 آغاز ميشوند. در اين سال، پروفسور و.ژوكوفسكي مقاله اي تحت عنوان « رباعيات سرگردان» در يادنامة پروفسور بارون و.روزن بنام« المظفريه » منتشر ساخت و در آن تصريح كرد كه بسيار بعيد به نظر ميرسد كه همة رباعيهايي كه به خيام نسبت داده شده است و به نام او ثبت گرديده , با توجه به گرايشهاي فكري بسيار متفاوتي كه در آنها ديده ميشوند, محصول كار يك شخص و يك مغز باشد. ژوكوفسكي 82 رباعي را به عنوان « رباعيهاي سرگردان» برشمرد كه در عين آنكه آنها را به خيام نسبت داده اند , به نام شاعران ديگر هم ثبت شدهاند. (14)
در سال 1910 ميلادي سه ترجمة جديد از رباعيات خيام, يكي به شعر فرانسه از نسخة محفوظ در دانشگاه اكسفورد توسط ژول دو بار تولد (25) و دو ديگر با استفاده از متن فيتز جرالد توسط ادموند دولا روبرت دلپوش در پاريس منتشر شدند كه در ترجمة سوم 12 تابلوي رنگي از، رابيند رانات تاگور، شاعر مشهور هندي نيز ضميمة متن شده بود (26) . دو سال بعد نيز ترجمة منظوم ديگري به فرانسه باز هم با استفاده از متن فيتز جرالد توسط هانر هالار در لندن به چاپ رسيد (27). بين سالهاي 1913 تا 1924, پنج ترجمة ديگر با استفاده از متن فيتز جرالد به زبان فرانسه منتشر شدند. در سال 1924, ترجمة جديدي از رباعيات خيام از متن فارسي توسط فرانتز توسن با مقدمهاي از حسن مقدم ( علي نوروز) در پاريس به چاپ رسيد كه با مينياتورهايي از هنرمند فرانسوي زانكر همراه بودند. (28)
در سال 1933, ترجمة ديگري از متن فارسي رباعيات اين بار توسط يك محقق ايراني موسوم به « اعتصام زاده» توسط انتشارات بروخيم به شعر فرانسه در تهران منتشر شد (29). همين ترجمه سال بعد در پاريس به چاپ رسيد.(30) در سال 1935, آرتورگي مترجم معروف غزليات حافظ, ترجمة تازهاي از رباعيات خيام را به شعر فرانسه در پاريس منتشر كرد.(30) بين سالهاي 1935 تا 1945 , 9 ترجمة ديگر از رباعيات خيام به زبان فرانسه منتشر شدند كه در 4 ترجمه از متن انگليسي فيتز جرالد استفاده شده بود .
در سال 1957, ترجمة فرانتز توسن با مقدمة علي نوروز تجديد چاپ شد (32) . در همين سال ترجمة جديدي از رباعيات خيام با مقدمهاي از ژيلبر لازار توسط «كلود آنت ميرزا محمد » در پاريس منتشر شد (33) . در سال 1958 ترجمة منظوم جديدي از رباعيات خيام از روي قديميترين نسخ خطي موجود در اروپا با شرح و توضيح توسط پيرپاسكال به زبان فرانسه در روم منتشر شد (34). دو سال بعد ترجمة ديگري از رباعيات با شرح و توضيح توسط دكتر محمد مهدي فولادوند در پاريس به چاپ رسيد (35). در سال 1965 مقالة عالمانه اي در باب زندگي و آثار و افكار خيام به قلم بوگدانويچ شرقشناس اروپايي در مجلة « كوريه دومساژر» منتشر شد (36). و بالاخره در همين سال ترجمة جديدي از رباعيات خيام توسط نيكولا به دو زبان فارسي و فرانسه در پاريس منتشر شد (37).
از سال 1965 تا پايان قرن نيز ترجمههاي متعددي از رباعيات خيام به زبانهاي انگليسي, فرانسوي, آلماني, اردو, عربي, ايتاليايي, تركي, دانماركي, سوئد, ارمني, اسپانيايي, اسپرانتو, گالي, گجراتي, هلندي, مجاري و پرونسي در صورت گرفت كه بيشتر آنها از متن انگليسي فيتز جرالد و يا از متن فارسي بود. بالاخره آخرين آثاري كه دربارة خيام و شعر تا سال 1988 ميلادي منتشر شدهاند به شرح زير هستند:
تحقيق مفصلي كه خانم پريچهر كسري در باب مقايسه ترجمههاي انگليسي رباعيات خيام انجام داده است و در سال 1975در نيويورك به چاپ رسيده است،(38) ترجمهاي كه آقاي پيتر ايوري وجان هاث از رباعيات خيام به زبان انگليسي انجام داده و توسط انتشارات پنگوئن در سال 1981 در لندن به چاپ رسيده است (39) و بالاخره ترجمة دو زبانهاي كه با عنوان «شراب نيشابور» به فرانسه و انگليسي با عكسهايي از شاهرخ گلستان با نفاست هر چه تمامتر در پاريس به سال 1988 به چاپ رسيده است. (40) البته بايد اين نكته را يادآوري كرد كه تنها «رباعيات» خيام نيست كه مورد توجه جهانيان قرار گرفته بلكه به ترجمه آثار علمي وي نيز توجه شده است .نخستين بار توماس هايد استاد زبان عبري و عربي دانشگاه اكسفورد، در كتابي با عنوان «تاريخ اديان فارسيان و پهلويان و ماديان قديم » به زبان لاتيني در فصل تاريخ جلالي واصلاح طريق گاه شماري در عهد ملكشاه سلجوقي از عمر خيام نام ميبرد و او را به عنوان يكي از هشت منجمي معرفي ميكند كه در رصد ستارگان نقش داشتهاند و تقويم را اصلاح كردهاند (41). اين كتاب در سال 1700ميلادي به چاپ رسيده است. در سال 1742 يك دانشمند هلندي به نام «ميرمن» به نسخه اي از كتاب «جبر و مقابله» عمر خيام در بين كتابهايي كه شخصي به نام وارنر به كتابخانة شهر ليدن وقف كرده بوده است بر ميخورد و توجه علما را به آن جلب مي كند (42) .
سالها بعد از اين تاريخ سديو مستشرق فرانسوي نسخة ناقصي از «جبر و مقابل» خيام را در كتابخانة سلطنتي پاريس كشف مي كند و دربارة آن خبري در مجلة آسيايي جديد (ماه مه 1834)منتشر مي سازد و بعد از آن پروفسور ليبري در همان كتابخانه نسخة كاملي از اين كتاب مييابد. از روي اين دو نسخه و نسخة موجود در كتابخانه ليدن است كه دكتر ووپكه متن كاملي از اين كتاب را با ترجمة فرانسوي آن در سال 1851 منتشر مي سازد (43).همين دانشمند در سال 1860 ميلادي تحقيق عالمانه اي در تاريخ رياضيات در مشرق زمين در مجلة «ژورنال آزياتيك» منتشر ميكند (44).
اين نكته را هم بايد اضافه كنيم كه بعد از ترجمه و انتشار ترجمة انگليسي «رباعيات» خيام توسط فيتز جرالد ديري نگذشت كه شرقشناسان و پژوهندگان در سراسر جهان به تتبع و تصحيح رباعيات خيام پرداختند كه به جزييات كار آنان تا حد امكان در اين مقاله اشاره شد .اما به اين اشخاص بايد نام محققان ايراني از جمله صادق هدايت، سعيد نفيسي، محمد علي فروغي، جلال الدين همايي، علي دشتي، كريم امامي، مجتبي مينوي، رشيد ياسمي، محمد مهدي فولادوند، حسن دانشفر، قاسم غني، حسن شهباز، فريدون بدرهاي، بهاءالدين خرمشاهي، محمد تقي جعفري، محسن فرزانه و بسياري ديگر را افزود.
* ارائه شده در دومين كنگره ملي ايرانشناسي (تهران: 30 آذر تا 3 دي 83)
** استاديار دانشگاه پيام نور مشهد
سيد مهدي علايي حسيني
و به قول مجتبي مينوي، خيام تنها متفكر ايراني است كه زنده و پاينده بودن نام و گفتة او در ميان تمام دنيا مسلم است .(2)
اما قبل از اينكه به چگونگي تأثير شعر و شخصيت خيام بر ادبيات جهاني بپردازيم بهتر است جزئيات آثار مشهوري را كه در باب خيام و شعرا و در جهان نگاشته شدهاند (اعم از ترجمه رباعيات يا تحقيق در باب خود وي ) به اختصار ذكر كنيم .
ظاهراً اولين كار تحقيقي دربارة خيام كتابي است كه در سال 1818 ميلادي ( 186 سال پيش) توسط شخصي به نام نلسون با ترجمة تعدادي از رباعيات خيام به زبان فرانسوي انجام شده است (3). سه سال بعد در سال 1821, حسن مقدم ( علي نوروز) نويسندة ايراني ساكن پاريس نقدي بر اين ترجمه در مجلة «پاريس» يك نشرية ايراني چاپ پاريس نگاشته است(4). در سال 1857 ميلادي « گارسن دوتاسي» مترجم و شرقشناس مشهور فرانسوي, مقالهاي با عنوان «چند نكته در باب رباعيات خيام در مجله «ژورنال آزياتيك » منتشر كرد. (5)
در سال 1859 ترجمة منظوم رباعيات خيام توسط اداورد فيتزجرالد انگليسي منتشر شد و گر چه در ابتدا مورد توجه قرار نگرفت , اما چند سال بعد زبانزد همة محافل ادبي جهان شد . بنابراين بهتر است در باب اين ترجمه و محتواي آن به شرح و ايضاح بيشتري بپردازيم :
ميدانيم كه ترجمة فيتزجرالد تا چند سال ناشناس باقي ماند. نه هيچ نشريهاي نقدي برآن نوشت و نه هيچ مجله اي از آن نام برد . اما چند سال بعد و در واقع به همت يك شاعر و نقاش ايتاليايي موسوم به « دانتي گيبرئيل روستي » ناگهان محافل ادبي از اين گنج پنهان با خبر شدند . بحث و مجادله دربارة اينكه اين كتاب براستي يك ترجمه است يا سرايندة مرموز آن ميخواسته است چهرة خويش را در زير نقاب ترجمه بپوشاند , به هيجان دامن زد و از اين ترجمه يك اسطوره و يك افسانه پديد آمد. چاپهاي بعدي كتاب , شهرت آن را در سراسر جهان پراكنده كرد و در آغاز قرن بيستم به يمن ترجمة فيترجرالد، نام خيام در سراسر اقطار عالم پيچيد و پس از كتاب مقدس و نمايشنامه هاي شكسپير، پر فروشترين كتاب جهان گرديد. به اين ترتيب رباعيات خيام كتاب محبوب نسل جديد در مغرب زمين شد, از حد يك شعر گذشت, يك شعار شد , نماد و نشانه يك خيزش گشت و خيزشي به زبان موزون شعر عليه قشري گري و ظاهر پرستي بود. (6)
البته اين سئوال شايد هنوز هم مطرح باشد كه شهرت خيام و رباعيات او در جهان تا چه حد مرهون نفس شعر و انديشة خيام و تا چه حد مديون ترجمه و ابتكار اداورد فيتزجرالد است. به عقيدة بسياري از محققان و دانشمندان اينك اين دو از هم جدايي ناپذيرند و در حقيقت يكي هستند. اما بايد اذعان كرد كه اين 75 رباعي كه در اول چاپ كتاب در سال 1859 و چاپهاي بعدي با تعداد بيشتري رباعي به خوانندگان انگليسي زبان عرضه شده , حتي با تعريف «ترجمة آزاد» هم سازگار نيست. شايد بهتر باشد بگوييم فيتزجرالد رباعيهاي خيام را به زبان انگليسي باز سروده است . البته محتواي ترجمه بسيار سليس و شيواست و مردمان انگليسي زبان احساس نميكنند كه دارند به جاي شعر انگليسي ترجمههاي دست و پا شكستهاي را ميخوانند. فيتزجرالد نيز خود بصراحت گفته است كه شعر او ترجمة لفظ به لفظ رباعيات نيست, بلكه بر پايه مفهوم و انديشه اي كه در هر رباعي يا در مجموع چند رباعي آمده است, بناي ساختن هر پاره شعر انگليسي خود را گذاشته است. «ال ول ساتن » ايرانشناس فقيد بريتانيايي و مترجم «دمي با خيام»، دشتي، نيز معتقد است كه نيت فيتزجرالد به هيچ وجه ارائه ترجمة جدي و دقيقي از رباعيات خيام به زبان انگليسي نبوده , بلكه قصد وي از همان ابتدا سرودن منظومة بلند و به هم پيوستهاي به «سبك شرقي» بوده است؛ كاري كه در ميان شاعران بريتانيايي قرن نوزدهم رواج يافته بود. (7)
با اين همه هيچ كس منكر زيبايي و فصاحت ترجمة فيتز جرالد نيست و هيچ كس نيز زيبايي شعر فيتز جرالد را به زيبايي و جامعيت توصيف ريچارد لوگا ليپين شاعري كه علاوه بر ترجمه تعداد از غزليات حافظ، رباعيات خيام را نيز در سال 1897 به شعر انگليسي ترجمه كرده است بيان ننموده است.
به عقيدة او: « شايد بتوان گفت كه رباعيات در اصل خود يك گل نيست بلكه برگهاي گل سرخ است كه از مجموع آنها گلي به وجود مي آيد ونيز شايد كه ترجمة فيتز جرالد به منزلة نخستين شكفتگي اين گل باشد نه شكفتن مجدد آن. گلبرگها از ايران آمدند ليكن جادوگري انگليسي به افسون خويش از آنها گل سرخ روحپروري ساخت. از تودة اين گلبرگهاي مي آلوده فيتزجرالد گل سرخي مركب از صد و يك گلبرگ به وجود آورد كه از جهت زيبايي و خوشبويي هيچ گلي به پاي آن نميرسد.» (8)
به هر حال در فاصلة سال 1895 تا سال 1900 ميلادي , رباعيات فيتزجرالد بيست و پنج بار چاپ شد و بنا به تحقيقي كه در سال 1929 توسط « آمبروز . جي . پاتر» در باب كتابشناسي رباعيات خيام به زبان انگليسي به عمل آمد, تا آن تاريخ برروي هم چهارصد و ده چاپ از رباعيات خيام به زبان انگليسي و حدود 700 كتاب و مقاله , تصنيفات موسيقيايي و تئاتري مربوط به آن ديده شدهاند.
در خلال قرن بيستم نيز خانه اي در انگلستان و امريكا و قفسة دانشجويي در اين دو كشور نبود كه نسخهاي از رباعيات خيام در آن نباشد و سربازان انگليسي در دو جنگ جهاني اين كتاب را همراه خود ميبردهاند. به علاوه از مجموع رباعيات ترجمة فيتزجرالد 40 مصراع و رباعي را به صورت مثل ساير در فرهنگ تضمينها و نقل قولها ثبت و ضبط كرده اند. (9)
اينك از ترجمة فيتزجرالد بگذريم و ببينيم اروپاييان ديگر بخصوص فرانسوي زبانان با خيام چه كردهاند؟ در فرانسه نيز به سال 1863 , ژ. ب . نيكولا, ترجمة 50 رباعي از خيام را در مجلة « لوريان» انتشار داد (10) . چهار سال بعد تئوفيل گوتيه شاعر معروف فرانسوي , مقاله اي در باب رباعيات خيام در نشرية « مونيتور اونيورسل » منتشر كرد (11 ) . در همين سال نيكولا كه قبلاً 50 رباعي از خيام را ترجمه كرده بود , اين بار ترجمة كاملتري از رباعيات را در 299 صفحه در پاريس انتشار داد . (12) در سال 1875 , يك محقق فرانسوي موسوم به «كائون» مقاله اي با عنوان «يك اپيكور مسلمان ايراني قرن يازدهم» در باب خيام و محتواي شعر او در مجله « پولتيك اِليترر» در پاريس منتشر كرد (13) در سال 1896 , سي و هفت سال بعد از انتشار ترجمة انگليسي فيتزجرالد, ترجمة سه زبانهاي به زبانهاي فرانسوي , انگليسي و آلماني از رباعيات با استفاده از متن ترجمة فيتز جرالد در بوستن امريكا در 598 صفحه با يادداشتهايي در مقابلة سه ترجمه به كوشش ناتان هسكل در دو جلد منتشر شد(14). دو سال بعد به كوشش همين محقق ترجمة پنج زبانهاي از رباعيات به زبانهاي انگليسي فرانسوي , آلماني , ايتاليايي و دانماركي باز هم با استفاده از متن فيتز جرالد در بوستن و لندن همزمان منتشر شد.(15)
در سال 1900 ميلادي و با آغاز قرن بيستم بازهم با استفاده از متن فيتز جرالد , ترجمة ديگري به زبان فرانسوي توسط شارل سيبرلي كلولاند در اوهايو امريكا به چاپ رسيد (16 ) . در همين سال مقالهاي در باب سير انديشه و تفكر خيام در مجلة دايره المعارف در پاريس منتشر شد (17) . دو سال بعد در سال 1902 بحثي تحقيقي در باب خيام در شمارههاي 43و45 مجلة «مركور دو فرانس » به چاپ رسيد (18). سال بعد، از متن ترجمه شدة نيكولا كه شرح آن قبلاً آمد, ترجمهاي به زبان انگليسي توسط فردريك بارون كورو و با مقدمه اي به قلم ناتان هاسكل در لندن و نيويورك منتشر شد (19) . در همين سال ترجمة منظومي از رباعيات خيام با استفاده از متن فيتز جرالد توسط فرنان هنري در پاريس انتشار يافت( 20)
در سال 1905 تحقيق عالمانه اي توسط آرتور كريستن سن دانماركي در باب خيام و اصالت رباعيات او توسط دانشگاه هايدلبرگ به چاپ رسيد (20) . از همين محقق مقاله اي نيز با عنوان «رسالهاي در باب ما بعدالطبيعة خيام» در مجلة « لوموند اورينتال» در پاريس منتشر شد (22 ). در باب كار محققانه كريستن سن بهتر است توضيح بيشتري بدهيم:
از ميان محققان و دانشمنداني كه در بارة اصالت و يا منسوب بودن رباعيات خيام بحث و گفتگو كردهاند تنها يك تن هست كه معيار ديگري براي گزينش رباعيات سره از ناسره به كار گرفته است و آن، معيار آماري يا بسامدي است . اين محقق دانشمند و ايرانشناس دانماركي آرتوركريستن سن است كه آثار برجستة او دربارة موضوعهاي مربوط به فرهنگ و تاريخ ايران پيش از اسلام از زمرة بهترين و دقيقترين آثاري هستند كه در اين زمينهها نوشتهاند. كريستن سن در باب خيام دو كتاب تأليف نموده است، يكي به نام «تحقيق دربارة رباعيات خيام» كه در كه سال 1905 – همانطور كه قبلاً گفتيم – در هايدلبرگ به چاپ رسيده و به زبان فرانسه است, و ديگر « بررسيهاي انتقادي دربارة رباعيات خيام» كه در كوپنهاك در سال 1927 انتشار يافته است و به زبان انگليسي است (23). در اين كتاب كريستن سن بر مبناي 18 متن (13 متن خطي و 5 متن چاپي) از ميان 1231 رباعي از رباعيات منسوب به خيام براساس روش بسامدي, يكصد و بيست و يك رباعي را به عنوان رباعيهايي كه ميتوان گفت از آن خيام هستند, برگزيده است و سپس براساس اين رباعيها به تشريح و توصيف شخصيت خيام و انديشه هاي او پرداخته است .
البته تحقيقات انتقادي در بارة رباعيات خيام قبل از انتشار كتاب كريستن سن و از سال 1897 آغاز ميشوند. در اين سال، پروفسور و.ژوكوفسكي مقاله اي تحت عنوان « رباعيات سرگردان» در يادنامة پروفسور بارون و.روزن بنام« المظفريه » منتشر ساخت و در آن تصريح كرد كه بسيار بعيد به نظر ميرسد كه همة رباعيهايي كه به خيام نسبت داده شده است و به نام او ثبت گرديده , با توجه به گرايشهاي فكري بسيار متفاوتي كه در آنها ديده ميشوند, محصول كار يك شخص و يك مغز باشد. ژوكوفسكي 82 رباعي را به عنوان « رباعيهاي سرگردان» برشمرد كه در عين آنكه آنها را به خيام نسبت داده اند , به نام شاعران ديگر هم ثبت شدهاند. (14)
در سال 1910 ميلادي سه ترجمة جديد از رباعيات خيام, يكي به شعر فرانسه از نسخة محفوظ در دانشگاه اكسفورد توسط ژول دو بار تولد (25) و دو ديگر با استفاده از متن فيتز جرالد توسط ادموند دولا روبرت دلپوش در پاريس منتشر شدند كه در ترجمة سوم 12 تابلوي رنگي از، رابيند رانات تاگور، شاعر مشهور هندي نيز ضميمة متن شده بود (26) . دو سال بعد نيز ترجمة منظوم ديگري به فرانسه باز هم با استفاده از متن فيتز جرالد توسط هانر هالار در لندن به چاپ رسيد (27). بين سالهاي 1913 تا 1924, پنج ترجمة ديگر با استفاده از متن فيتز جرالد به زبان فرانسه منتشر شدند. در سال 1924, ترجمة جديدي از رباعيات خيام از متن فارسي توسط فرانتز توسن با مقدمهاي از حسن مقدم ( علي نوروز) در پاريس به چاپ رسيد كه با مينياتورهايي از هنرمند فرانسوي زانكر همراه بودند. (28)
در سال 1933, ترجمة ديگري از متن فارسي رباعيات اين بار توسط يك محقق ايراني موسوم به « اعتصام زاده» توسط انتشارات بروخيم به شعر فرانسه در تهران منتشر شد (29). همين ترجمه سال بعد در پاريس به چاپ رسيد.(30) در سال 1935, آرتورگي مترجم معروف غزليات حافظ, ترجمة تازهاي از رباعيات خيام را به شعر فرانسه در پاريس منتشر كرد.(30) بين سالهاي 1935 تا 1945 , 9 ترجمة ديگر از رباعيات خيام به زبان فرانسه منتشر شدند كه در 4 ترجمه از متن انگليسي فيتز جرالد استفاده شده بود .
در سال 1957, ترجمة فرانتز توسن با مقدمة علي نوروز تجديد چاپ شد (32) . در همين سال ترجمة جديدي از رباعيات خيام با مقدمهاي از ژيلبر لازار توسط «كلود آنت ميرزا محمد » در پاريس منتشر شد (33) . در سال 1958 ترجمة منظوم جديدي از رباعيات خيام از روي قديميترين نسخ خطي موجود در اروپا با شرح و توضيح توسط پيرپاسكال به زبان فرانسه در روم منتشر شد (34). دو سال بعد ترجمة ديگري از رباعيات با شرح و توضيح توسط دكتر محمد مهدي فولادوند در پاريس به چاپ رسيد (35). در سال 1965 مقالة عالمانه اي در باب زندگي و آثار و افكار خيام به قلم بوگدانويچ شرقشناس اروپايي در مجلة « كوريه دومساژر» منتشر شد (36). و بالاخره در همين سال ترجمة جديدي از رباعيات خيام توسط نيكولا به دو زبان فارسي و فرانسه در پاريس منتشر شد (37).
از سال 1965 تا پايان قرن نيز ترجمههاي متعددي از رباعيات خيام به زبانهاي انگليسي, فرانسوي, آلماني, اردو, عربي, ايتاليايي, تركي, دانماركي, سوئد, ارمني, اسپانيايي, اسپرانتو, گالي, گجراتي, هلندي, مجاري و پرونسي در صورت گرفت كه بيشتر آنها از متن انگليسي فيتز جرالد و يا از متن فارسي بود. بالاخره آخرين آثاري كه دربارة خيام و شعر تا سال 1988 ميلادي منتشر شدهاند به شرح زير هستند:
تحقيق مفصلي كه خانم پريچهر كسري در باب مقايسه ترجمههاي انگليسي رباعيات خيام انجام داده است و در سال 1975در نيويورك به چاپ رسيده است،(38) ترجمهاي كه آقاي پيتر ايوري وجان هاث از رباعيات خيام به زبان انگليسي انجام داده و توسط انتشارات پنگوئن در سال 1981 در لندن به چاپ رسيده است (39) و بالاخره ترجمة دو زبانهاي كه با عنوان «شراب نيشابور» به فرانسه و انگليسي با عكسهايي از شاهرخ گلستان با نفاست هر چه تمامتر در پاريس به سال 1988 به چاپ رسيده است. (40) البته بايد اين نكته را يادآوري كرد كه تنها «رباعيات» خيام نيست كه مورد توجه جهانيان قرار گرفته بلكه به ترجمه آثار علمي وي نيز توجه شده است .نخستين بار توماس هايد استاد زبان عبري و عربي دانشگاه اكسفورد، در كتابي با عنوان «تاريخ اديان فارسيان و پهلويان و ماديان قديم » به زبان لاتيني در فصل تاريخ جلالي واصلاح طريق گاه شماري در عهد ملكشاه سلجوقي از عمر خيام نام ميبرد و او را به عنوان يكي از هشت منجمي معرفي ميكند كه در رصد ستارگان نقش داشتهاند و تقويم را اصلاح كردهاند (41). اين كتاب در سال 1700ميلادي به چاپ رسيده است. در سال 1742 يك دانشمند هلندي به نام «ميرمن» به نسخه اي از كتاب «جبر و مقابله» عمر خيام در بين كتابهايي كه شخصي به نام وارنر به كتابخانة شهر ليدن وقف كرده بوده است بر ميخورد و توجه علما را به آن جلب مي كند (42) .
سالها بعد از اين تاريخ سديو مستشرق فرانسوي نسخة ناقصي از «جبر و مقابل» خيام را در كتابخانة سلطنتي پاريس كشف مي كند و دربارة آن خبري در مجلة آسيايي جديد (ماه مه 1834)منتشر مي سازد و بعد از آن پروفسور ليبري در همان كتابخانه نسخة كاملي از اين كتاب مييابد. از روي اين دو نسخه و نسخة موجود در كتابخانه ليدن است كه دكتر ووپكه متن كاملي از اين كتاب را با ترجمة فرانسوي آن در سال 1851 منتشر مي سازد (43).همين دانشمند در سال 1860 ميلادي تحقيق عالمانه اي در تاريخ رياضيات در مشرق زمين در مجلة «ژورنال آزياتيك» منتشر ميكند (44).
اين نكته را هم بايد اضافه كنيم كه بعد از ترجمه و انتشار ترجمة انگليسي «رباعيات» خيام توسط فيتز جرالد ديري نگذشت كه شرقشناسان و پژوهندگان در سراسر جهان به تتبع و تصحيح رباعيات خيام پرداختند كه به جزييات كار آنان تا حد امكان در اين مقاله اشاره شد .اما به اين اشخاص بايد نام محققان ايراني از جمله صادق هدايت، سعيد نفيسي، محمد علي فروغي، جلال الدين همايي، علي دشتي، كريم امامي، مجتبي مينوي، رشيد ياسمي، محمد مهدي فولادوند، حسن دانشفر، قاسم غني، حسن شهباز، فريدون بدرهاي، بهاءالدين خرمشاهي، محمد تقي جعفري، محسن فرزانه و بسياري ديگر را افزود.
* ارائه شده در دومين كنگره ملي ايرانشناسي (تهران: 30 آذر تا 3 دي 83)
** استاديار دانشگاه پيام نور مشهد
سيد مهدي علايي حسيني
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر