از میان شاگردان دست اول و مستقیم صبا، چند تنی، در نیم قرن اخیر شهرتی همپای
او پیدا کردهاند و به ویِژه در دو حوزه اجرا و آفرینش، دستاوردهای دلپذیر از
خود به یادگار گذاشتهاند. مهدی خالدی یکی از آنهاست که نهم آذر ماه امسال
بیستمین سالروز درگذشت اوست.
مهدی خالدی در سال ۱۲۹۸ خورشیدی در تهران زاده شد. شاید نخستین شانس او در آن
بوده که پدرش که خود دستی در سه تار داشت و از دوستان نزدیک ابوالحسن صبا به
شمار میرفت. پدر، او را در سال ۱۳۱۴ ، در شانزده سالگی، نزد صبا برد و از او
خواست که پسر را سه تار بیاموزد. صبا ولی با دیدن انگشتان لاغر و بلند پسر گفته
است که ویولن نوازی برای او مناسبتر است. مهدی خالدی به این ترتیب به مدت سه
سال نزد صبا ردیفهای سه گانه ویولن را فرا گرفت و به توصیه او در سال ۱۳۱۹ ،
سال گشایش رادیو ایران، به آن سازمان پیوست. خالدی تا سالهای پیش از انقلاب،
هم از تکنوازان برجسته ویولن در رادیو به شمار میآمد و هم از آهنگسازان خلاق و
مبتکر. نوآوریهایی که خالدی در آفریدههای خود به کار گرفته نه تنها او را،
بلکه، "دلکش"، خواننده تازه پای به میدان نهاده را نیز با شتاب به شهرت و
محبوبیت رساند.
*همکاری پربار*
حاصل همکاری این دو، بیشمار ترانههای برانگیزانندهای است که تفاوتهای بسیار
با تصنیفهای قدیمی و شباهتهای چشمگیر با ترانههای امروزی دارد. سر آغاز شهرت
این دو، شاید ترانهای باشد به نام "نشاط" که نام فرزند خالدی نیز هست و با
شعری از اسماعیل نواب صفا پیوند خورده است. نواب صفا میگوید: "چون شعر در
روزهای پیش از نوروز ساخته شده و با جمله "آمد نوبهار" آغاز میشد و به همین
نام نیز شهرت یافته، سی سال تمام در آغاز هر سال نو از رادیو پخش میشده است."
ریتم نشاطآور و بهارانهای که خالدی برای این ترانه برگزیده، تا آن زمان در
موسیقی سنتی ایران سابقه نداشته است. پرویز یاحقی، نظر را از اینها نیز فراتر
میبرد و میگوید که در آینده نیز " اثری به این زیبایی" خلق نخواهد شد.
مهدی خالدی در همان آغاز کار هنری، در سالهای ۱۳۲۴ و ۱۳۲۶ ، دو بار برای ضبط
آهنگهای خود بر روی صفحه همراه با هنرمندانی چون جواد بدیع زاده، علی زاهدی،
نصرالله زرین پنجه، یوسف کاموسی و کشف بزرگ رادیو، دلکش، به هندوستان سفر کرد.
حاصل این سفرها چهل صفحه گرامافون از نواختهها و ترانههای اولیه خالدی است که
در واقع نخستین معرف او به عنوان آهنگساز به شمار میرود.
*ترانه های ماندگار*
پس از بازگشت از سفر دوم، خالدی ارکستر بزرگی را در رادیو بنیاد کرد و توانست
به یاری آن، سازآراییهای نوآورانه خود را عرضه کند. از آن پس شاعران جوان چون
رهی معیری، اسماعیل نواب صفا و بیژن ترقی بر آهنگهای خالدی شعر نهادند که
کمابیش همه آنها از پیوندی درست با موسیقی برخوردار است. از میان ترانههای
دیگر خالدی که اکثر قریب به اتفاق آنها با صدای رسای دلکش به اجرا درآمده، به
ویژه باید از ترانه "به کنارم بنشین" در دستگاه همایون یاد کرد که با شعری
دلانگیز از رهی معیری پیوند خورده است. خالدی با دقت و ظرافت تمام گوشههای
اصلی دستتگاه همایون را درمینوردد و سپس با نرمشی گوشنواز به درآمد همایون باز
میگردد. چفت و بستهای ملودیک بینقص است و واژهها به آسودگی روی نغمهها
نشستهاند.
*ترانههای معروف دیگر او عبارتند از: ناامید، رفتی، همراز دل، دل غافل، بردی
از یادم و سوگ، ترانهای که در مرگ استاد خویش ابوالحسن صبا ساخته و با صدای
سازگار "بنان" به یادگار مانده است.* *
مهدی خالدی نیز چون صبا، رغبت بسیار به الهامگیری از موسیقی بومی داشت. لابلای
ترانههای بازمانده از او، شماری ترانه بومی تنظیم شده نیز به چشم میخورد، به
ویژه ترانههایی از شمال ایران.*
*ویژگیها*
مهدی خالدی در نواختن ویولن سبکی ویژه داشت. در واقع پس از حسین یاحقی و
ابوالحسن صبا، سومین سبک شاخص ویولن نوازی ایرانی را پدید آورد که پس از او نیز
از سوی دیگران پیروی میشد و هنوز نیز سبک مورد پسند و عمل برخی از نوازندگان
است. در این سبک، آرشه بیش از پنجه مورد توجه قرار میگیرد. ظرافت آرشهکشی در
کار خالدی کمنظیر بود. شنونده به سختی میتوانست لحظات تعویض آرشهها و قطع و
وصلها را دریابد. او با هرگونه "بندبازی" و "آکروبات"- که در دوره او مد روز
نیز شده بود- مخالف بود و میکوشید هماهنگ با کیفیت عرفانی موسیقی ملی، جوهر
آرامبخش و اندیشهبرانگیز آن را با ایجاد تعادل میان آرشه و پنجه، به شنونده
منتقل سازد.
ترانههای خالدی نیز چون نواختههای او از ابتکار و ویژگی برخوردار است. او
برای ترانه (تصنیف)، در اجرای موسیقی ملی اهمیت بسیار قائل بود و به همین جهت
جای عرضه آن را گسترش داد. ترتیب قدیمی "پیش درآمد- آواز- چهارمضراب- تصنیف" را
به صورت "تصنیف- آواز- چهارمضراب- تصنیف" درآورد. خالدی با این ابتکار، کوشید
از ملال ناشی از تکرارهای سنتی بکاهد و توجه نسل جوانتر را نیز به سوی موسیقی
ملی بکشاند.تصنیفهای او بدین ترتیب از پوسته زنگار خورده قدیمی خود به در
میآمد، در پیوند با شعرهای تازهتر، حال و هوای امروزی پیدا میکرد و در پوشش
سازآراییهای جذاب، با ارکسترهای بزرگ، اجرا میشد.
مهدی خالدی در سال ۱۳۶۳ سکته مغزی کرد و پس از آن پنجههایش دیگر قدرت نواختن
را از دست داد. چند سالی بعد سرطان نیز به سراغ او آمد: سرطان حنجره از نوع
درمانناپذیر و همان سرانجام او را در نهم آذر ماه سال ۱۳۶۹، در هفتاد و یک
سالگی، خاموش ساخت. خاموشی او را، ولی نواختهها و ترانههای بازمانده از او
جبران میکنند.
او پیدا کردهاند و به ویِژه در دو حوزه اجرا و آفرینش، دستاوردهای دلپذیر از
خود به یادگار گذاشتهاند. مهدی خالدی یکی از آنهاست که نهم آذر ماه امسال
بیستمین سالروز درگذشت اوست.
مهدی خالدی در سال ۱۲۹۸ خورشیدی در تهران زاده شد. شاید نخستین شانس او در آن
بوده که پدرش که خود دستی در سه تار داشت و از دوستان نزدیک ابوالحسن صبا به
شمار میرفت. پدر، او را در سال ۱۳۱۴ ، در شانزده سالگی، نزد صبا برد و از او
خواست که پسر را سه تار بیاموزد. صبا ولی با دیدن انگشتان لاغر و بلند پسر گفته
است که ویولن نوازی برای او مناسبتر است. مهدی خالدی به این ترتیب به مدت سه
سال نزد صبا ردیفهای سه گانه ویولن را فرا گرفت و به توصیه او در سال ۱۳۱۹ ،
سال گشایش رادیو ایران، به آن سازمان پیوست. خالدی تا سالهای پیش از انقلاب،
هم از تکنوازان برجسته ویولن در رادیو به شمار میآمد و هم از آهنگسازان خلاق و
مبتکر. نوآوریهایی که خالدی در آفریدههای خود به کار گرفته نه تنها او را،
بلکه، "دلکش"، خواننده تازه پای به میدان نهاده را نیز با شتاب به شهرت و
محبوبیت رساند.
*همکاری پربار*
حاصل همکاری این دو، بیشمار ترانههای برانگیزانندهای است که تفاوتهای بسیار
با تصنیفهای قدیمی و شباهتهای چشمگیر با ترانههای امروزی دارد. سر آغاز شهرت
این دو، شاید ترانهای باشد به نام "نشاط" که نام فرزند خالدی نیز هست و با
شعری از اسماعیل نواب صفا پیوند خورده است. نواب صفا میگوید: "چون شعر در
روزهای پیش از نوروز ساخته شده و با جمله "آمد نوبهار" آغاز میشد و به همین
نام نیز شهرت یافته، سی سال تمام در آغاز هر سال نو از رادیو پخش میشده است."
ریتم نشاطآور و بهارانهای که خالدی برای این ترانه برگزیده، تا آن زمان در
موسیقی سنتی ایران سابقه نداشته است. پرویز یاحقی، نظر را از اینها نیز فراتر
میبرد و میگوید که در آینده نیز " اثری به این زیبایی" خلق نخواهد شد.
مهدی خالدی در همان آغاز کار هنری، در سالهای ۱۳۲۴ و ۱۳۲۶ ، دو بار برای ضبط
آهنگهای خود بر روی صفحه همراه با هنرمندانی چون جواد بدیع زاده، علی زاهدی،
نصرالله زرین پنجه، یوسف کاموسی و کشف بزرگ رادیو، دلکش، به هندوستان سفر کرد.
حاصل این سفرها چهل صفحه گرامافون از نواختهها و ترانههای اولیه خالدی است که
در واقع نخستین معرف او به عنوان آهنگساز به شمار میرود.
*ترانه های ماندگار*
پس از بازگشت از سفر دوم، خالدی ارکستر بزرگی را در رادیو بنیاد کرد و توانست
به یاری آن، سازآراییهای نوآورانه خود را عرضه کند. از آن پس شاعران جوان چون
رهی معیری، اسماعیل نواب صفا و بیژن ترقی بر آهنگهای خالدی شعر نهادند که
کمابیش همه آنها از پیوندی درست با موسیقی برخوردار است. از میان ترانههای
دیگر خالدی که اکثر قریب به اتفاق آنها با صدای رسای دلکش به اجرا درآمده، به
ویژه باید از ترانه "به کنارم بنشین" در دستگاه همایون یاد کرد که با شعری
دلانگیز از رهی معیری پیوند خورده است. خالدی با دقت و ظرافت تمام گوشههای
اصلی دستتگاه همایون را درمینوردد و سپس با نرمشی گوشنواز به درآمد همایون باز
میگردد. چفت و بستهای ملودیک بینقص است و واژهها به آسودگی روی نغمهها
نشستهاند.
*ترانههای معروف دیگر او عبارتند از: ناامید، رفتی، همراز دل، دل غافل، بردی
از یادم و سوگ، ترانهای که در مرگ استاد خویش ابوالحسن صبا ساخته و با صدای
سازگار "بنان" به یادگار مانده است.* *
مهدی خالدی نیز چون صبا، رغبت بسیار به الهامگیری از موسیقی بومی داشت. لابلای
ترانههای بازمانده از او، شماری ترانه بومی تنظیم شده نیز به چشم میخورد، به
ویژه ترانههایی از شمال ایران.*
*ویژگیها*
مهدی خالدی در نواختن ویولن سبکی ویژه داشت. در واقع پس از حسین یاحقی و
ابوالحسن صبا، سومین سبک شاخص ویولن نوازی ایرانی را پدید آورد که پس از او نیز
از سوی دیگران پیروی میشد و هنوز نیز سبک مورد پسند و عمل برخی از نوازندگان
است. در این سبک، آرشه بیش از پنجه مورد توجه قرار میگیرد. ظرافت آرشهکشی در
کار خالدی کمنظیر بود. شنونده به سختی میتوانست لحظات تعویض آرشهها و قطع و
وصلها را دریابد. او با هرگونه "بندبازی" و "آکروبات"- که در دوره او مد روز
نیز شده بود- مخالف بود و میکوشید هماهنگ با کیفیت عرفانی موسیقی ملی، جوهر
آرامبخش و اندیشهبرانگیز آن را با ایجاد تعادل میان آرشه و پنجه، به شنونده
منتقل سازد.
ترانههای خالدی نیز چون نواختههای او از ابتکار و ویژگی برخوردار است. او
برای ترانه (تصنیف)، در اجرای موسیقی ملی اهمیت بسیار قائل بود و به همین جهت
جای عرضه آن را گسترش داد. ترتیب قدیمی "پیش درآمد- آواز- چهارمضراب- تصنیف" را
به صورت "تصنیف- آواز- چهارمضراب- تصنیف" درآورد. خالدی با این ابتکار، کوشید
از ملال ناشی از تکرارهای سنتی بکاهد و توجه نسل جوانتر را نیز به سوی موسیقی
ملی بکشاند.تصنیفهای او بدین ترتیب از پوسته زنگار خورده قدیمی خود به در
میآمد، در پیوند با شعرهای تازهتر، حال و هوای امروزی پیدا میکرد و در پوشش
سازآراییهای جذاب، با ارکسترهای بزرگ، اجرا میشد.
مهدی خالدی در سال ۱۳۶۳ سکته مغزی کرد و پس از آن پنجههایش دیگر قدرت نواختن
را از دست داد. چند سالی بعد سرطان نیز به سراغ او آمد: سرطان حنجره از نوع
درمانناپذیر و همان سرانجام او را در نهم آذر ماه سال ۱۳۶۹، در هفتاد و یک
سالگی، خاموش ساخت. خاموشی او را، ولی نواختهها و ترانههای بازمانده از او
جبران میکنند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر