۱۳۹۰ تیر ۳۱, جمعه

شناختن میلیاردرهای ایرانی زیاد سخت نیست. به مدد افزایش قیمت مسکن ظرف چندسال گذشته هرکس بالا‌تر از خیابان انقلاب تهران، خانه داشته باشد باید او را جزو میلیاردر‌ها به حساب آورد اما دراین میان هستند کسانی که نه فقط آزروی خانه‌ای که دارند، که از روی سهام و کارخانه و تولیدشان می‌شود فهمید که چقدر دارایی دارند.

البته بازهم اثبات اینکه آدم‌ها در بورس چقدر سهم دارند یا ارزش داراییهای منقول وغیرمنقول آن‌ها چقدر است بسیار سخت‌تر از آن است که فکرش را می‌کنیم چه آنکه در ایران نه نظام مالیاتی شفاف است ونه آدم‌ها علاقه‌ای به خود اظهاری دارند. با این وجود می‌توان به برخی دارایی‌های قابل اثبات اشاره کرد که یا در ترازنامه شرکت‌ها مشهود است یا آن قدر بزرگ ومشهوراست که امکان تکذیب آن وجود ندارد. غول گردشگری ایران کمتر کسی است که درمسافرت به کیش، بزرگی هتل داریوش را ندیده باشد. یا برای دیدن دلفینهای سیرک باز، به پارک دلفین‌ها سرنزده باشد. این‌ها کار دستی‌های شخصی به نام حسین ثابت هستند. حسین ثابت بکتاش متولد ۱۳۱۳ در مشهد است. خیلی جوان مانده! از عناوین او: کارآفرین ثروتمند ایرانی، دلال فرش، و صاحب گروه هتلهای ثابت را گفتهاند. ثابت تا پنج سال قبل در جزایر قناری ۵ هتل (۵ هزار تخت) داشته است و در ایران نیز هتل بزرگ داریوش را به سبک تخت جمشید در کیش ساخته است. وی، غیر از این هتل، چهار هتل دیگر نیز در کیش دارد (هتلهای هلیا، لاله، تماشا، و پانیذ) شرکت تجارت بین المللی ثابت و مجموعه پارک دلفین‌های کیش (دلفیناریوم و باغ پرندگان با مساحت بیش از ۶۵ هکتار) متعلق به اوست. او کلنگ سرمایه گذاری هتل ۷ ستاره کوروش که سیستم‌های آن با انرژی خورشیدی کار می‌کند (به عنوان نخستین هتل سبز ایران) و ۵۰۰ اتاق خواهد داشت را نیز در جزیره کیش بر زمین زده است و قرار است قبل از پایان امسال در کیش افتتاح شود. سوئیت‌های هتل داریوش او در زمان‌های عادی سال هر شب ۴۰۰ هزار تومان و در ایام عید نوروز و.. تا ۷۰۰ – ۸۰۰ هزار تومان هر شب اجاره داده می‌شود. ثابت پیش از این تصمیم داشت تنها هتل‌دار کیش شود و اقدام به خرید ۶ هتل آماده کرد با قیمت‌های تقریبی هر هتل ۸ -۹ میلیارد تومان به بالا اما برخی هتل داران زیر بار این کار نرفته و وی نتوانست به این آرزوی خود برسد. حسین ثابت چند هتل نیز در جزایر قناری اسپانیا تاسیس کرده و هم‌اکنون نیز بزرگ‌ترین شرکت هتل داری اسپانیا را صاحب است و خود او نیز در یکی از دو جزیره اختصاصی خود در اسپانیا زندگی می‌کند. ایجاد کورس‌های اسبدوانی با تاسیس شرکت اسب ایران که ناتمام ماند از دیگر فعالیتهای اوست. او همچنین ۲۵درصد سهام گروه هتلهای لاله را در اختیار دارد. ثابت همچنین اقدام به خرید هتلهای لاله تهران، یزد و سرعین از شرکت توسعه گردشگری ایران، متعلق به میراث فرهنگی و گردشگری و ثابت، کرد ولی به علت عدم پرداخت به موقع اولین مرحله تعهداتش، شرکت توسعه گردشگری ایران ضمانت نامه پنج میلیاردی او را ضبط و مزایده خاتمه یافت. در سر در دفتر آلمان آقای ثابت نوشته شده است: « حق الناس را دست نزن. مصمم باش. عاشق تصمیمت باش. آن وقت است که محال پا به فرار می‌گذارد » او در یک اظهار نظر گفته است: «برخی می‌گویند خوب است آدم فقیر باشد اما سالم باشد. اما من اعتقاد دارم آدم باید هم سالم باشد و هم ثروتمند.» اگرچه خیلی‌ها فکر می‌کنند دولتی‌ها با سرمایه داران رابطه خوبی ندارند، اما اینطور نیست. احمدی نژاد به وسیله یکی از نزدیک‌ترین مردانش یعنی رحیم مشایی با آن‌ها در ارتباط است. در خرداد ۸۷ در حالی رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری از فروش هتلهای لاله تهران، یزد و سرعین با قیمتی معادل یک هزار و ۲۰۰ میلیارد ریال خبر داد آقای رحیم مشایی در مورد خریدار این خرید بزرگ گفته بود: خریدار این هتل‌ها یکی از سهامداران این مجموعه است که دارای سوابق درخشان و موثری در صنعت گردشگری و هتل داری در داخل و خارج از کشور است. این خریدار‌‌ همان ثابت بود.

غول فولادی

تابستان سال ۸۷ است. خبر خرید بلوک ۵/۳۰ درصدی فولاد خوزستان به وسیله یک شخص حقیقی موجب هیجان بازار شده است. شاید این هیجان بیشتر به خاطر آن باشد که کسی در ایران جرات کرده سرمایه خود را رو کند! این خبر وقتی منتشر شد که بیشتر فعالان بازار شاهد رقابت تنگاتنگ متقاضیان خرید طی ۹ روز بودند. یک شخص حقیقی که تاکنون فعالیتی در بازار سهام نداشته توانست گوی سبقت را از حقوقیهای بازار برباید و ۵/۳۰ درصد بلوک فولاد خوزستان را از آن خود کند. محمد جابریان مدیرعامل مجتمع فولاد آرین سهند خریدار بلوک فولاد خوزستان بود که حتی افزایش ۸۷ درصدی قیمت عرضه نسبت به قیمت پایه نیز او را از دور رقابت خارج نکرد و سرانجام با اضافه کردن یک ریال سهامدار عمده فولاد خوزستان شد. او به همراه شش برادرش حدود سه دهه است که در بازار فولاد فعالیت می‌کنند. ارزش سهامی که تنها در این معامله خرید ۱۳۶۰ میلیارد تومان بود که حتما تمام ثروت این مرد نبوده است. او که بعد‌ها در همن خرید با دولت و سازمان خصوصی سازی به مشکل برخورد چند روز بعد از خریدش به هفته نامه شهروند امروز در مورد شفافیت در بازار ایران و ترس ثروتمندان از شفافیت ثروتشان گفته بود: «در بازار ایران متاسفانه یک عدهای شایعاتی را پراکنده کردند مبنی بر اینکه سرمایهگذاری در ایران خطرناک است در صورتی که اصلاً این طور نیست. سرمایهگذاران نباید از سرمایهگذاری در ایران و روکردن میزان سرمایه خود بترسند چرا که به نظر من سرمایهگذاری در ایران بسیار امن است. نباید از سرمایهگذاری در ایران بترسند، بهتر است برای مملکت خودمان سرمایه گذاری کنیم تا خارج از مرزهای ایران.» جابریان که بچه کف بازاراست، درحال حاضر یک کارخانه فولاد دارد ودربازار آهن تهران یکی از سرشناسترینهاست. یک نفر جدی یا شوخی گفته بود حاضر است سرقفلی موبایل جابریان را ۱۰۰میلیون تومان بخرد. فکرش رابکنید او با این خط موبایل چه می‌کند.


غول بازار پول

شاید شما نامی از شرکت استراتوس نشنیده باشید که یکی ازبزرگ‌ترین شرکتهای عمرانی ایران است اما به طور قطع با نام بانک اقتصاد نوین آشنایی دارید. رئیس هیات مدیره این بانک خصوصی مردی است که درمورد ثروتش افسانه سرایی می‌شود اما او به طور قطع یکی از میلیاردرهای سر‌شناس ایران است. سال گذشته در یکی از نشست‌های هیات نمایندگان اتاق تهران، زمانی که فرهاد فزونی یکی از اعضای هیأت نمایندگان این اتاق با حرارت به انتشار نامش در فهرست ۳۰میلیاردر اعتراض می‌کرد و در حالی که از شدت عصبانیت رنگ رخسارش سرخ شده بود و می‌گفت چرا نام او و بعضی‌ها در کنار بعضی‌ها دیگر آمده، محمد صدر هاشمینژاد با آرامش روی بلندگوی مقابلش خم شد، با آن کت تک مارک دارش، اول لطیفهای تعریف کرد و کلی خندید و بعد گفت «ظاهرا دوستان از اینکه نامشان کنار من آمده ناراحت هستند!؟» تقریبا تنها کسی بود که گزارش میلیاردر‌ها را تکذیب نکرد. او با ذکاوت اعضای هیات نمایندگان را خطاب قرار داد و گفت «بیش از این گزارش مواظب جریانی باشید که چندین قرن است در ایران ریشه دارد و مدام چنگ می‌زند، ربطی هم به ان دولت و دولتهای قبل ندارد» حالا که به گزارش میلیاردر‌ها واکنش منفی نشان نداده است،‌‌ همان رزومه را در اینجا هم نقل می‌کنیم. از مؤسسان اولین بانک خصوصی کشور و رئیس هیأتمدیره بانک اقتصاد نوین، مدیر عامل شرکت توانمند ساختمانی استراتوس، کسی نمی‌داند او چقدر ثروت دارد، اما در زمینه ساختمانسازی و بازرگانی از بزرگان به شمار می‌رود. البته چنانکه در جلسه هیات نمایندگان گفت، ما در اینجا او را گودزیلا، دراکولا، اختاپوس یا مافیا خطاب قرار ندادیم!

غول صادرات

شاید نام یک یا دو نفر از این فهرست برای شما تازگی داشته باشد، اما همه اینطور نیستند، از جمله اسدالله عسگر اولادی، پیر مرد دیگر در برابر اتهام غرور انگیز (به قول مسعود دانشمند) مولتی میلیاردر ایران ظاهرا سر شده است. از آن دسته افرادی هم بود که در برابر گزارش سی میلیاردر هیچ واکنشی نشان نداد و ترجیح داد در مورد موضوعات مهمتری هم چون صادرات اظهارنظر کند. هرچه هست او رئیس اتاق بازرگانی مشترک ایران و چین است و وضعیت واردات ما از چین هم معلوم است و از همین جا خیلی چیز‌ها معلوم می‌شود.... در گزارش میلیاردر‌ها نوشته شده بود: همین ماه گذشته، جوابیه معترضانهای را به یکی از روزنامههای کثیر الانتشار فرستاده بود، از آن‌ها گله کرده بود که چرا از وی با عنوان «حاجی ترانسفر» نام بردهاند. عسگراولادی اهل تهران است و چه کسی است که او را نشناسد. بر اساس روایتی معتبر و مستند پیر مرد خوش قلب در جریان نگرانی بخش خصوصی از واگذاری نمایشگاه بینالمللی تهران با آن وسعت در آن نقطه اعیاننشین تهران در جمع هیات نمایندگان اتاق چنین گفته بود: جناب رئیس (آل اسحاق) اگر اجازه می‌دهید، بنده به عنوان یک «کاسب جزء» همین حالا چک خرید نمایشگاه را بکشم! این اظهار نظرش در مقابل دیدگان حیرت زده خبرنگاران در زمان خودش کم سر و صدا نکرد! از اعضای به نام مؤتلفه، رئیس اتاق مشترک ایران و چین، دارنده شرکت بزرگ «حساس» که در عرصه صادرات خشکبار و به خصوص پسته ایران در سطح جهان صاحب نام است. تابستان سال گذشته هم گفته شد دو بانک چینی را خریده، البته بعدا متذکر شد که کل بانک‌ها را نخریده، بلکه سهام آن‌ها را خریداری کرده است. علاوه بر این‌ها، چندین سال قبل، مجله معروف آمریکایی فوربس که یک نشریه معتبر اقتصادی و مالی است و همواره وضع مالی شرکتهای بزرگ و افراد ثروتمند جهان را دنبال و در باره آن‌ها گزارش تهیه می‌کند به ثروت اسدالله عسگراولادی اشاره کرده بود و داراییهای او را به تخمین یکی از بانکداران ایرانی به چهارصد میلیون دلار برآورد کرده بود. والبته فراموش نباید کرد که در یکی از همایشهای صادراتی، یک نفر گفت آقای عسگراولادی ۱۳۰میلیون صادرات دارد که او تکذیب کرد وگفت: به ۱۰۰میلیون دلار نمی‌رسد.

غول تکنولوژی

امکان ندارد موبایل داشته باشید و نام «علاءالدین» را نشنیده باشید. صاحب هر برند موبایلی که می‌خواهید باشید، باید موبایلتان در ایران به فروش برسد، در ایران هم باید در پایتخت عرضه شود و در پایتخت هم باید اول در پاساژ علاءالدین باشید. صاحبش مردی است به همین نام. از پاساژ سرخ رنگ حافظ-جمهوری صحبت می‌کنیم،‌‌ همان که در کنار ساختمان سازمان بورس واقع شده است. سرمایه حاجی علاءالدین مشخص نیست، ما هم اینجا چیزی نمی‌گوییم، اما بزرگ بازار گوشی موبایل، که امروزه دست هر ایرانی یکی هست، کم کسی نیست. جالب است بدانید، این مرد همیشه در اتاقی کوچکی می‌نشیند که در طبقه همکف پاساژ قرار گرفته است. ظاهر مغازه چیز خاصی ندارد و رنگ و رو رفته هم هست، اما از پلههای آهنی باریک انتهای مغازه که بالا بروید، حاجی، بزرگ بازار موبایل جمهوری، آنجا نشسته. سرمایه دار بازار موبایل جمهوری در دفتری با سقفى کوتاه، عرضى کم و طولى حدود ۲ تا ۲. ۵ متر می‌نشیند. این هم طنز روزگار است. ثروت آقای علاء الدین به سرقفلی فروشگاههایی است که واگذارکرده ومی کند. مجتمع علاء الدین صد‌ها وشاید هزاران کسب وکار پر رونق را درخود جا داده بنابراین عجیب نیست اگر گردش مالی روزانه این مجتمع تجاری را میلیاردی بدانیم وفکرش را بکنید آقای علاء الدین به اشکال مختلف دراین گردش پربرکت سهم دارد.


غول بازار مبل

محله و خانه قدیمیاش در مهرآباد جنوبی، ۲۰ متری زاهدی (شمشیری فعلی) و دقیقاً روبه روی مسجد امام جعفر صادق (ع) بود اما حالا دیگر آنجا نیست و در شمال شهر تهران باید سراغش را گرفت. خودش وبرادرانش که اکنون صاحبان و مالکان اصلی یافت آباد هستند. البته می‌گویند بخش کوچکی از اموال و داراییهای علی انصاری، بخش زیادی از زمینهای یافت آباد است که الان بازار مبل ایران در آن بنا شده است. علی انصاری، اگرچه رئیس گروه سرمایهگذاری تات است و رئیس اتحادیه مبل سازان تهران، اما برای چهره شدن، ورود به عرصه فوتبال را انتخاب کرد. علی انصاری با وجود داشتن سمت نایب رئیسی در فدراسیون دوچرخه سواری، تا همین چند ماه پیش چهره چندان معروف و شناخته شدهای نبود. اما حالا رئیس فدراسیون دوچرخه سواری است. اما با حضور در هیات مدیره باشگاه استقلال تبدیل به چهره خبر ساز شد و حالا او با حسین هدایتی مالک باشگاه استیل آذین، مقایسه می‌کنند که ثروت چشمگیری دارد و برخی می‌گویند حتی از هدایتی هم ثروتمند‌تر است. به قدرت فوتبال ایران دقت کنید. انصاری برای آنکه در بدو ورودش به هیات مدیره استقلال خودی نشان دهد پیشنهاد داد تا بازار مبل ایران به عنوان اسپانسر دو باشگاه استقلال و پرسپولیس انتخاب شود. در کل انصاری شخصی محافظه کار و محتاط است اما مشکلات مالی استقلال تاحدودی به دست انصاری حل و فصل شد. گفته می‌شود بضاعت مالی علی انصاری چیزی از حسین هدایتی کم ندارد که البته کمی تا قسمتی اغراق است، اما به هر حال این طور هم نیست که ثروت انصاری را بتوان با ماشین حساب معمولی برآورد کرد. این تاجر مبل، ثروت متحرکی است که آشتیانی ابتدا ان را به دوچرخه سواری کشاند و به کمکش آنجا را آباد کرد وحتی باعث قهرمانی استقلال شد.

غول ورزش

او که در سنین جوانی پدرش را از دست می‌دهد با تلاش و زحمت خرج خانواده را در می‌آورد. محمدرضا هدایتی ۴۵ ساله و متولد تهران از محله دولاب است. مالک صنایع استیل آذین، مالک کارخانههای فولادسازی و ورق، دارنده بزرگ‌ترین شرکت پرورش می‌گوی ایران، برج ساز در دبی و دارای ملک و املاک در حاشیه خلیج فارس، مالک زمینهای کشاورزی، سهامدار بازار مبل ایران، رئیس شرکتهای تجاری در ایران و خاورمیانه و چندین و چند فعالیت تجاری دیگر عناوینی است که به حسین هدایتی نسبت می‌دهند. آغاز راه پولدار شدن او، درست از میانه این سن و سال بود. خودش می‌گوید: ۲۲ سال است در کارخانه داری، کشاورزی و ساختمان سازی فعالیت می‌کنم. به عنوان مثال، بزرگ‌ترین مجموعه پرورش میگو را در ایران دارم. کارخانجات فولاد دارم. بخش عمده کارم متعلق به مرحوم پدرم بوده که مربوط به قبل از انقلاب است. به حول و قوه الهی و فضل خداوند، آدم خوش روزی هستم. در قرآن می‌فرماید گروهی از شما را خوش روزی قرار دادیم و فکر می‌کنم من آدم خوش روزی هستم. در این کشور یک بچه مسلمانم که وجوهات خود را می‌پردازم و یک ریال هم بدهی بیمهای و مالیاتی ندارم. در این میان همه هدایتی را با استیل آذین می‌شناسند، یعنی‌‌ همان نامی که روی یک باشگاه دسته اولی گذاشته شد تا با هزینه ۶ میلیاردی این مرد و همراهی دوست و بچه محلش، علی پروین، به لیگ بر‌تر بیاید که این اتفاق نیفتاد. استیل آذین اولین و تنها تولیدکننده تزئینات ساختمانی است و به قول خود هدایتی با وجودی که کارکنان آن دو شیفت کار می‌کنند، باز هم مشتریان برای دریافت کالا باید یک ماه در نوبت باشند! استیل آذین یکی از ۴۰ شرکتی است که سال گذشته به خاطر حضور مثبت در ورزش، از سازمان تربیت بدنی لوح تقدیر گرفت. یکی از بچه محلهای حسین هدایتی می‌گوید او ده‌ها کارخانه بزرگ در آسیا و خاورمیانه دارد، در یکی از حساب‌هایش در ایران بیش از ۱۰۰ میلیارد پول دارد و بیش از ۵۰۰ میلیارد هم در بانک دبی پس انداز کرده که البته راست و دروغش پای خودش. عابر بانک پرسپولیسی‌ها (لقب هدایتی) حاضر است ۲۰ میلیارد تومان برای تصاحب این تیم و پر طرفدار بدهد، اما هنوز بحث خصوصی سازی در ورزش ما آنچنان جدی نشده که کسی به پیشنهاد اغوا کننده حسین هدایتی توجه کند.

غول نوکیا

روزنامه اعتماد ملی از او با عنوان پدرخوانده نوکیا در ایران یاد کرده بود، در تابستان داغ سال ۸۸ و همزمان با حاشیههای انتخابات، گزارشی در روزنامه اعتماد ملی از وارد کننده نوکیا در ایران منتشر شد، گزارشی که خیلی زود در سطح اینترنت پخش شد و سر و صدا به پا کرد، بسیاری از وارد کننده نوکیا در ایران با عنوان «الف. الف» یاد می‌کنند.‌‌ همان الف الفی که در روزنامه کیهان هم چند باری به وی حمله شده بود. اما او کیست؟ احمد ابریشم چی، متولد سال ۱۳۱۷ قم از کسانی است که در واردات تلفن همراه و وسایل جانبی و دستگاههای مخابراتی یکی از چهرههای شاخص در ایران به شمار می‌رود. همه نام او را در کنار ایراتل، نوکیا می‌شناسند. آقای نوکیا فقط در زمینه واردات و تجارت فعالیت نمی‌کند، ابریشمچی در امور خیریه هم فعالیتهایی داشته است. از آن جمله می‌توان به پذیرایی از مهمانان در تمام طول سال در ویلا‌ها و مهمانسرا‌ها در شمال و مشهد، اشاره کرد.‌‌ همان چیزی که یکبار مورد نقد و حمله شدید روزنامه کیهان نسبت به او شد. موضوع این بود که کیهان معتقد بود میهمانان خاصی به ویلاهای او سر می‌زنند، از جمله برخی مقامات. در هفته اول اسفندماه سال ۸۵، و در جریان فرار شهرام جزایری، حسین شریعتمداری در یادداشتی به بررسی احتمال دست داشتن برخی از افراد در فرار شهرام جزایری می‌پردازد که به دلایلی از سوی برخی از افراد حمایت می‌شدند. در این یادداشت نامی از این افراد برده نمی‌شود و تنها به اشارتی از محل‌ها و مکان‌ها اکتفا می‌شود. ماجرای جزایری و حامیان او مسکوت می‌ماند تا فروردین سال گذشته. در ۲۲ فروردین سال ۸۸ حسین شریعتمداری در شماره ۱۹۳۳۲ در ستون «یادداشت روز» سرمقالهای به امضای خود تحت عنوان «آنجا چه خبر است؟» نگاشت که تامل برانگیز بود و به موارد مورد ابهام در پرونده جزایری اشاره داشت. نامبرده در بندهفتم این یادداشت نوشته: کاش برخی از مسئولان محترم دستگاه قضایی به جای آنکه گذران اوقات فراغت خود – که متاسفانه خیلی هم زیاد هست! – به نقاط خوش آب و هوای کشور رفته و در خانههای اشرافی کلان سرمایهداران جا خوش کنند، بخشی از وقت خود – بخوانید وقت متعلق به ملت- را نیز صرف رسیدگی به امور قضایی بر زمین مانده مردم و بررسی هویت برخی از مدیران این دستگاه می‌کردند ـ البته به عنوان وظیفه خویش نه منت به مردم. مثلا چرا تعطیلات نوروزی را در باغ رویایی! و چند ده هکتاری آقای «الف» – در منطقه خوش آب و هوای شمال سپری کرده و در ویلاهای آنچنانی و اشرافی این کلان سرمایهدار لم دادهاند؟ که خدای نخواسته مجبور باشند بهای این «لم دادن»‌ها را از کیسه ملت هزینه کنند؟! موضوع وقتی پیچیده می‌شود که بدانید الف. الف دایی پ. ف نویسنده کتاب شوالیه های ناتوی فرهنگی و از نویسندگان تند روزنامه کیهان نیز هست، خود پیام فضلی‌نژاد در یکی از صفحات شخصی اش در فیس بوک عکسی را از حضورش در ویلایی «دایی» منتشر کرد که در اینترنت به سرعت منتشر شد. ماجرا از این قرار بود که یک نفر ویلای دایی پیام فضلی را شناخت، آن ویلا، ویلای احمدابریشمچی بود. با توجه به اینکه این مدیر در یکی از شهرهای شمالی کشور، املاک زیادی دارد، برخی از منابع معتقد بودند احتمالا منظور شریعتمداری از «الف. الف»‌‌ همان مدیر شرکت ایراتل است. آیا این گمانه درست است؟ احمد ابریشمچی بنیانگذار یک صندوق قرض الحسنه نیز به حساب می‌آید. البته همه این‌ها یک طرف، وجهه ابریشمچی در واردات تلفن همراه به کشور طرف دیگر. شاید تمام این موقعیت از‌‌ همان وجهه ابریشمچی به عنوان تاجری موفق در واردات تلفن همراه برآمده باشد.

 




هیچ نظری موجود نیست: