باب دابل
قانون
جاذبه می گوید که هر چیزی مشابه خود را جذب می کند،کبوتر با کبوتر،باز با
باز،کند همجنس با همجنس پرواز این قانون معنای عمیق آنست.اما ما در مرتبه ی
اندیشه درباره این قانون حرف می زنیم.
قانون
جاذبه می گوید هر چیزی مشابه خود را جذب می کند،وقتی شما اندیشه ای دارید
،اندیشه های مشابهی را به سوی خود جذب می کنید.تینجا مقالهای زیادی هست که
ممکن است شما در رابطه با قانون جاذبه در زندگی خود تجربه کرده باشید.
آیا هرگز اتفاق افتاده که شما درباره چیزی فکر کنید که از آن راضی نیستید،و هر چه بیشتر درباره آن می اندیشید اوضاع بدتر شود؟به این دلیل است که وقتیبه اندیشه خاصی دل مشغول می شوید اندیشه های مشابه بیشمار دیگری به سمت شما می آیدو در عرض چند دقیقه آنقدر اندیشه های نارضایی به سوی شما جذب می شوند که به نظر می رسد اوضاع بدتر شده است،هر چه بیشتر فکر می کنید،ناراضی تر می شوید.
ممکن است تجربه اندیشه های مشابه را در مورد شنیدن آوازی را تجربه کرده باشید و ببینید که نمی توانید آن ترانه را از ذهنتان بیرون کنید.این ترانه بارها و بارها در مغز شما تکرار می شود.وقتی به ان گوش می کردید ،حتی ممکن است ملتفت هم نشده باشید اما تمام توجه و تمرکز اندیشه هایتان به آن بوده است.وقتی این کار رامی کردید بصورت قدرتمندی اندیشه های مشابه این ترانه را به سوی خود جذب کرده ایدو از این طریق قانون جاذبه به کار افتاده و اندیشه های بیشتری در رابطه با این ترانه تولید کرده است.
آیا هرگز اتفاق افتاده که شما درباره چیزی فکر کنید که از آن راضی نیستید،و هر چه بیشتر درباره آن می اندیشید اوضاع بدتر شود؟به این دلیل است که وقتیبه اندیشه خاصی دل مشغول می شوید اندیشه های مشابه بیشمار دیگری به سمت شما می آیدو در عرض چند دقیقه آنقدر اندیشه های نارضایی به سوی شما جذب می شوند که به نظر می رسد اوضاع بدتر شده است،هر چه بیشتر فکر می کنید،ناراضی تر می شوید.
ممکن است تجربه اندیشه های مشابه را در مورد شنیدن آوازی را تجربه کرده باشید و ببینید که نمی توانید آن ترانه را از ذهنتان بیرون کنید.این ترانه بارها و بارها در مغز شما تکرار می شود.وقتی به ان گوش می کردید ،حتی ممکن است ملتفت هم نشده باشید اما تمام توجه و تمرکز اندیشه هایتان به آن بوده است.وقتی این کار رامی کردید بصورت قدرتمندی اندیشه های مشابه این ترانه را به سوی خود جذب کرده ایدو از این طریق قانون جاذبه به کار افتاده و اندیشه های بیشتری در رابطه با این ترانه تولید کرده است.
هر چیزی مشابه خود را جذب می کند
هر چیزی مشابه خود را جذب می کنجان آساراف
برای من ساده ترین راه نگاه کردن به قانون جاذبه این است که به خودم به عنوان آهنربا فکر کنم و می دانم که آهن ربا چه چیزی را برای خود جذب می کند.
شما قوین ترین آهن ربای جهان هستید!شما دارای قدرت جاذبه ای در درون خویش هستید که از هر چیزی در جهان قدرتمندتر است و این قدرت مغناطیسی شکس ناپذیر از طریق اندیشه های شما منتقل می شود.
برای من ساده ترین راه نگاه کردن به قانون جاذبه این است که به خودم به عنوان آهنربا فکر کنم و می دانم که آهن ربا چه چیزی را برای خود جذب می کند.
شما قوین ترین آهن ربای جهان هستید!شما دارای قدرت جاذبه ای در درون خویش هستید که از هر چیزی در جهان قدرتمندتر است و این قدرت مغناطیسی شکس ناپذیر از طریق اندیشه های شما منتقل می شود.
در سال 1912 چارلز هنل قانون جاذبه را اینگونه توصیف کرد بزرگترین و خطا ناپذیرترین قانونی که کل ساختار آفرینش به آن وابسته است.
باب پراکتورمردم خردمند همواره این را دانسته اند شما می توانید به بابل قدیم رجوع کنید.آنها همواره آن را می شاخته اند و آنها گروه کوچکی از مردمان برگزیده بودند.
بابل قدیم و شکوفایی آن توسط مدرسین تفسیر شده است.آنها به عنوان سازنده یکی از عجایب هفتگانه نیز شهرت داشته اند:باغهای معلق بابل.از طریق ادراک و عمل به قوانین کیهانی،آنها را به یکی از ثروتمند ترین آقوام تاریخ تبدیل گردید.
باب پراکتور
فکر م کنید چرا یک درصد مردم حدود 96 درصد پولی را که بدست می آید در می آورند؟فکر می کنید تصادفی است؟اینطور وانمود شده است.اما آنها چیزی را فهمیده اند.آنها راز هستی را کشف کرده اند و حالا شما راز را خواهید دانست.
کسانی که ثروت را به زندگی خویش جذب کرده اند از راز سود جسته اند،آگاهانه یا ناآگاهانه.آنها اندیشه های فراوانی و ثروت دارند و هرگز به اندیشه های متضاد و متناقض اجازه نمی دهند که در ذهنشان جاگیر شوند.بیشترین افکارشان متوجه ثروت است.آنها فقط ثروت را می شناسندو هیچ چیز دیگری در ذهنشان حضور ندارد.چه از این امر آگاه باشندو چه نباشند.اندیشه های حاکم آنان در اطراف پول و ثروت دور می زند و این آن چیزیست که موجب ثروتمند شدن ایشان می شود.این قانون جاذبه است که کار می کند.
یک مثال عالی برای نشان دادن راز هستی و چگونگی کار کردن قانون جاذبه اینست:شما کسانی را می شناسید که ثروت بسیار زیادی بدست آورده اند همه آنها را از دست داده اند و بعد در مدت کوتاهی مجددا ثروتمند شده اند.چه چیزی دراین موارد اتفاق افتاده است چه آنها دانسته باشند و چه ندانسته باشند علتش این است که اندیشه های حاکم آنان درباره ثروت بوده استو به همین دلیل است که در اولین فرصت به دست می آورند.سپس اندیشه های ترس از دست دادن ثروت به مغزشان می آید تا جایی که اندیشه های هراس آور از دست دادن بر ذهنشان حاکم می شود.آنها مراتب تبدیل اندیشه های ثروت به اندیشه های از دست دادن را طی می کنند.هنگامی که ثروتشان را از دست دادند این ترس همناپدید می شودو آنها دوباره از پله های قبلب اندیشه های ثروت بالا می روند.ثروت باز می گردد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر