برای سود بردن در بازار سھام فقط داشتن پول و یا توانایی تحليل سھام کافی نيست. اینجا بازاریست که به دليل
ریسک بالاتر نسبت به بازار ھای دیگر و البته بازدھی بالاتر، انسان را بازیچه خود قرار داده و تصميمات ما را به این
سو و آن سو می کشد.
برای دوام در بازار فریبنده ای به نام بورس، برای حفاظت از سرمایه و بالا بردن سود، باید یاد بگيریم خود را به
لحاظ روحی بسازیم. بسياری از خصوصيات اخلاقی ما انسانھا گرچه در طول زندگی، بسيار عادی و حتی حياتی
جلوه می کنند، اما در بازار بورس نتيجه معکوس می شود. به جای اینکه خصوصيات ما سپر بلای ما باشند
بلای جان ما می شوند.
اغلب ما وقتی سھامی را می خریم، آن سھام منفی می شود و وقتی می فروشيم مثبت می شود. گاھی
برای چند روز بازار با ما ھمنوایی می کند اما فقط چند روز طول می کشد و سپس وقتی که صبح از خواب ناز
بيدار می شویم می بينيم که صف ھای فروش قابل توجه ای برای سھام نازنين ما ایجاد شده است. اینجاست
که دو دل می شویم که آیا ما نيز به صف ھای فروش بپيوندیم یا نه؟
من خيلی تلاش می کردم که سود کنم اما با وجود ثابت قدم بودن باز ھم نتيجه نه تنھا رضایت بخش نبود بلکه...
من می دانستم که یک جای کار می لنگد اما کجا؟ چرا با وجود اینکه نيروی زیادی برای نيل به ھدف و سودآوری
صرف می کردم باز ھم نتيجه افتضاح بود؟
شاید چيزی باعث می شد نيروی من به ھدر برود، شاید تصميمات زیادی که برای بالا بردن بھره وری اتخاذ می
کردم باعث واگرایی در عناصر نيروی من شده بود. چطور ھمه نيروھایم را ھم جھت کنم تا من ھم بتوانم بھترین
اتومبيل سال را بخرم؟
جواب اینجاست... من به نظم احتياج دارم. قوانينی که به کار من نظم ببخشند. این کليد حل مشکلات در ھر
بازاری است...
برای موفقيت در ھر کاری باید نظم و استراتژی کارآمد داشت. پس از ھمين امروز، به کمک یکدیگر، برای خودمان
قوانينی تدوین می کنيم تا در قالب یک استراتژی کارآمد برای معامله، به ما کمک کنند و کارھا نظمی بگيرند.
مھمترین فرمول در بازار سھام این است که سھم را پایين بخریم و بالا بفروشيم. گرچه این جمله بسيار ساده به
نظر می رسد، اما ھمه ما می دانيم که مسئله به این سادگی ھا ھم نيست. بطور کلی ھمه کارھایی که انجام
می دھيم باید با قانون و منطق خرید در پایين و فروش در بالا ھمخوانی داشته باشند. در غير این صورت ھمه
محاسبات ما برای خرید و فروش سھام برعکس از آب در می آید.
اولين قانون این است که ھمه کارھای ما باید در این جھت باشد: سھم را پایين بخریم و بالا بفروشيم!
برای اجرای ھر قانونی نياز به زیر ساختھایی است. بنابراین باید آنھا را ایجاد کنيم که خود وضع کردن قوانين
دیگری را می طلبد.
قانون دومی که بسيار مھم است این است که: ھرگز به سھم یا تحليلی عقيده پيدا نکنيم و ھميشه در تصميم
گيری انعطاف پذیر باشيم. ھمين قدر بگویم که انعطاف پذیری یعنی سازگاری با محيط. در محيطی که ھر لحظه
در حال تغيير است، سازگاری با محيط یکی از اساسی ترین رازھای زنده ماندن محسوب می شود.
قانون دیگر اینکه ھر لحظه خود را تجھيز کنيد. قانون تجھيز نيرو، بقای شما را در بازار تضمين ميکند. اما باید از چه
جھتی تجھيز شد؟
ادامه دارد....
ریسک بالاتر نسبت به بازار ھای دیگر و البته بازدھی بالاتر، انسان را بازیچه خود قرار داده و تصميمات ما را به این
سو و آن سو می کشد.
برای دوام در بازار فریبنده ای به نام بورس، برای حفاظت از سرمایه و بالا بردن سود، باید یاد بگيریم خود را به
لحاظ روحی بسازیم. بسياری از خصوصيات اخلاقی ما انسانھا گرچه در طول زندگی، بسيار عادی و حتی حياتی
جلوه می کنند، اما در بازار بورس نتيجه معکوس می شود. به جای اینکه خصوصيات ما سپر بلای ما باشند
بلای جان ما می شوند.
اغلب ما وقتی سھامی را می خریم، آن سھام منفی می شود و وقتی می فروشيم مثبت می شود. گاھی
برای چند روز بازار با ما ھمنوایی می کند اما فقط چند روز طول می کشد و سپس وقتی که صبح از خواب ناز
بيدار می شویم می بينيم که صف ھای فروش قابل توجه ای برای سھام نازنين ما ایجاد شده است. اینجاست
که دو دل می شویم که آیا ما نيز به صف ھای فروش بپيوندیم یا نه؟
من خيلی تلاش می کردم که سود کنم اما با وجود ثابت قدم بودن باز ھم نتيجه نه تنھا رضایت بخش نبود بلکه...
من می دانستم که یک جای کار می لنگد اما کجا؟ چرا با وجود اینکه نيروی زیادی برای نيل به ھدف و سودآوری
صرف می کردم باز ھم نتيجه افتضاح بود؟
شاید چيزی باعث می شد نيروی من به ھدر برود، شاید تصميمات زیادی که برای بالا بردن بھره وری اتخاذ می
کردم باعث واگرایی در عناصر نيروی من شده بود. چطور ھمه نيروھایم را ھم جھت کنم تا من ھم بتوانم بھترین
اتومبيل سال را بخرم؟
جواب اینجاست... من به نظم احتياج دارم. قوانينی که به کار من نظم ببخشند. این کليد حل مشکلات در ھر
بازاری است...
برای موفقيت در ھر کاری باید نظم و استراتژی کارآمد داشت. پس از ھمين امروز، به کمک یکدیگر، برای خودمان
قوانينی تدوین می کنيم تا در قالب یک استراتژی کارآمد برای معامله، به ما کمک کنند و کارھا نظمی بگيرند.
مھمترین فرمول در بازار سھام این است که سھم را پایين بخریم و بالا بفروشيم. گرچه این جمله بسيار ساده به
نظر می رسد، اما ھمه ما می دانيم که مسئله به این سادگی ھا ھم نيست. بطور کلی ھمه کارھایی که انجام
می دھيم باید با قانون و منطق خرید در پایين و فروش در بالا ھمخوانی داشته باشند. در غير این صورت ھمه
محاسبات ما برای خرید و فروش سھام برعکس از آب در می آید.
اولين قانون این است که ھمه کارھای ما باید در این جھت باشد: سھم را پایين بخریم و بالا بفروشيم!
برای اجرای ھر قانونی نياز به زیر ساختھایی است. بنابراین باید آنھا را ایجاد کنيم که خود وضع کردن قوانين
دیگری را می طلبد.
قانون دومی که بسيار مھم است این است که: ھرگز به سھم یا تحليلی عقيده پيدا نکنيم و ھميشه در تصميم
گيری انعطاف پذیر باشيم. ھمين قدر بگویم که انعطاف پذیری یعنی سازگاری با محيط. در محيطی که ھر لحظه
در حال تغيير است، سازگاری با محيط یکی از اساسی ترین رازھای زنده ماندن محسوب می شود.
قانون دیگر اینکه ھر لحظه خود را تجھيز کنيد. قانون تجھيز نيرو، بقای شما را در بازار تضمين ميکند. اما باید از چه
جھتی تجھيز شد؟
ادامه دارد....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر