۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۵, جمعه

مراقب سندرم آپولو در استخدام کارکنانتان باشید

"خانواده TMBA بزرگ‌تر می‌شود" عنوان آگهی شرکت‌TMBA بود که هفته گذشته در روزنامه همشهری درج شد. سایت‌های کاریابی و روزنامه بازار کار نیز این آگهی را در سایت خود قرار دادند و یا چاپ کردند.
TMBA در سال جدید ناگزیر به توسعه و گسترش بود. دریافت مجوز آموزشگاه بازارسازان از سازمان فنی-‌حرفه‌ای سبب شد تا نیاز داشته باشیم مدیری را برای این آموزشگاه استخدام کنیم. هنوز هم در پی استخدام فردی کاردان و واجد شرایط هستیم. برای سایر دپارتمان‌ها نظیر تحقیقات بازار، استعدادشناسی منابع انسانی شایسته بازاریابی، انتشارات بازاریابی،و....  نیروهای بیشتری می‌خواهیم.
درج و چاپ این آگهی سبب شد تا عملاً با مجموعه وسیعی از رزومه‌ها روبه‌رو شویم. تعداد فراوان و دور از انتظار رزومه‌ها در جای خود، استنباط‌های فراوانی را به ذهن می‌آورد. نخست آنکه پیام انتخاب شده برای آگهی، اثر بخش بوده، دوم آنکه آگهی در محل مناسبی در معرض دید واقع شده و ....
اما رزومه‌های دریافتی را از یک منظر می‌توان به چند دسته تقسیم کرد؛
طبقه‌بندی رزومه‌های دریافتی
1)رزومه‌های درخشان و دور از انتظار:
رزومه‌های فراوانی دریافت شد که استادان و افراد صاحبنظر با پیشینه درخشان علمی و اعتبار حرفه‌ای ارسال کردند. برخی از این افراد در زمره دوستان نزدیکم هستند و در مراکز متعدد، حضوری شاخص دارند. شایسته است خداوند را شاکر باشم که همواره در پی راهی بودیم تا همکار این عزیزان باشیم و اکنون آنان با بزرگ منشی پیشدستی کردند و ما را مرهون لطف خود قرار دادند. همکاری با هر یک ازآنان همواره آرزویم بوده است و افتخاری است که به آن می‌بالم.
برخی از این بزرگواران را از نزدیک می‌شناسم و درباره توانایی‌های آنان آگاهم. با وجود این ، هیچ تماس تلفنی نگرفتند و با ارسال رزومه رفتار حرفه‌ای‌شان را آشکارا نشان دادند که "حرفه‌ای می‌اندیشند" و "حرفه‌ای رفتار می‌کنند" .
2) رزومه‌های تکراری یا استادان ارسال رزومه برای سازمان‌ها:
در طول سال گذشته با برخی رزومه‌ها روبه‌رو شدم که حداقل در 6 تا 7 سازمان دیگر نیز آنها را دیدم. به دلیل کار مشاوره‌ای‌ام برای سازمان‌ها، وظیفه‌ام همواره انتخاب نیروهای شایسته در آن سازمان‌ها برای حوزه مارکتینگ و فروش است. جالب آنکه بخشی از رزومه‌های دریافتی را قبلاً در سازمان‌های دیگر دیده بودم. این افراد اگر افراد قابلی بودند، در طول یکی دو سال اخیر احتمالاً در جایی مشغول می‌شدند. ظاهراً این گروه، اصلی‌ترین وظیفه خود را ارسال رزومه می‌دانند.
3)رزومه‌های افراد شاغل:
بسیاری از رزومه‌های دریافتی در روزهای اول، از سوی افرادی بود که در جایی مشغول‌اند.
این گروه همچنان با ارسال رزومه در جستجوی "جای بهتر و پر درآمدتر" هستند. این "نارضایتی همه‌گیر" برای فضای کار غم انگیز است. کمتر کسانی را می‌یابید که با "رضایت کامل" در جایی کار کنند. این گروه از متقاضیان کار همواره دوست دارند جایی مناسب‌تر پیدا کنند بی‌آنکه درصدد باشند که خودشان ، محل کارشان را به جایی مناسب تبدیل کنند که دیگران در آرزوی استخدام آن محل باشند.مایکروسافت به دلیل حضور افراد سرآمد، برای بسیاری از دانشجویان با هوش همچنان یک موقعیت شغلی عالی است. اما چه کسانی با چه مرارت‌هایی توانستند این شرکت را به شرکتی پیشتاز تبدیل کنند که اکنون "سودای برترین‌ها" است؟ کارکنانی خلاق با پیگیری و پشتکار، دانایی خود را به کار بستند تا شرکتی با "تصویر ذهنی مطلوب" بیافرینند.
4)رزومه‌های افراد کم دقت:
برخی روزمه‌های دریافتی، بی‌ارتباط با مشاغل مورد نیاز آگهی است. ظاهراً برخی از افراد بدون توجه به متن آگهی، مبادرت به ارسال رزومه می‌کنند. احتمالاً با ضرب المثل "سنگ مفت، گنجشک مفت" می‌خواهند کاری کرده باشند. برای مثال در بین مشاغل مربوط به آگهی، پست مالی یا الکترونیک نبوده، اما تعداد معدودی از رزومه‌ها برای این پست ارسال شده بود.
درباره رزومه‌های رسیده، حرف‌های بیشتری دارم که تمایل دارم در اینجا صرفاً به یک موضوع و آن "سندرم آپولو" بپردازم. این سندرم کاملاً خطرناک است. می‌تواند وقت و انرژی مدیران منابع انسانی بویژه گروه جذب و استخدام را ببلعد بی‌آنکه نتیجه سودمندی حاصل شود.
سندرم یا نشانگان آپولو
سندرم، معادل واژه Symptom   complex  یاsyndrome است. سندرم آنچنان‌که در بین متخصصان پزشکی تعریف شده به گروهی از علائم و نشانه‌ها می‌گویند که همراه هم بیماری را شکل می‌دهند. این بیماری مبهم‌تر از یک اختلال یا یک بیماری خاص است.
علاقه‌مندم این سندرم را نیز با" نگرش بازار ایران" توضیح دهم. حتماً شنیده‌اید که در ضرب المثل‌های فارسی می‌گفتند: مگر  آپولو هوا می‌کنی؟ مگر می‌خواهی موشک هوا کنی؟ در این ضرب المثل، به شخص می‌گوید که به جای بزرگ‌نمایی، اغراق، و گزافه‌گویی بهتر است کار انجام دهد. خودِ کار هم چندان عجیب و غریب نیست. پس نیازی به پروپاگاندا و تبلیغات ندارد. با سرو صدا و هیاهو کردن هم، موضوع اهمیت بیشتری پیدا نخواهد کرد.
در کتابهای "منابع انسانی" این واژه نفوذ کرده و از آن با "سندرم آپولو" یاد می‌کنند. شخصی در پایگاه فضانوردی آپولو سبب شده تا این واژه در متون ادبیات "منابع انسانی" رایج شود. "کیپ کندی" در ساحل شرقی ایالت فلوریدای آمریکا، پایگاه فضانوردی بوده و مأموریت‌های پروژه آپولو در آنجا اجرا می‌شده. این پایگاه یعنی "کیپ کندی" است که آپولو 11 به فضا می‌رود.
شخصی در این پایگاه، وظیفه داشته تا برای دانشمندان قهوه درست کند. با موفقیت فضانوردان، این شخص جو گیر شده، موفقیت را به خود می‌گیرد. استدلال جالبی هم این آبدارچی خوش اشتها دارد: اگر به موقع برای دانشمندان "کیپ کندی" قهوه درست نمی‌کرده، آنها می‌خوابیدند و حالا هم آپولو بر روی کره ماه نمی‌نشست!
برای این اشخاص احتمالاً در مجموع رفتارهایی از این قبیل را می‌توان سراغ گرفت: اغراق، گزافه‌گویی، جاه طلبی، آفتابی شدن در جلوی دوربین، یادگیری‌های سریع و درخشان، پرستیژ رفتاری متناسب با موضوع بخشی از این سندرم است. برای مثال در بیمارستان‌ها، با برخی مستخدمان، پرستاران و کادر پزشکی روبه‌رو شده‌اید که با جراح حاذق و نامی کار می‌کنند. برخی از این افراد، شبیه جراح حاذق لباس می‌پوشند، صحبت می‌کنند، پس از انجام عمل موفق جراحی، در معرض دید وابستگان مریض قرار می‌گیرند تا خبر موفقیت‌آمیز جراحی را نخست آنها بگویند.
گفتنی‌ آنکه هر یک از نشانه‌ها، نه مرضی هستند و نه شخص واجد آن دچار اشکال یا اختلال رفتاری است. آنچه موضوع را تبدیل به نشانگان مرضی می‌سازد، ترکیب مجموعه این علائم و نشانه‌ها است. حضور این نشانه‌ها بدون پشتوانه‌های دانشی، مهارت‌های حرفه‌ای، و صلاحیت‌های کاری کار دست افراد می‌دهد.
دانشمندان مخترع آپولو به طور قطع و یقین باید جاه‌طلبی‌های فراوانی داشته باشند. جاه طلبی در کنار سایر صلاحیت‌های علمی و فضیلت‌های رفتاری سبب می‌شود تا دانشمند بی‌وقفه در کوششی خستگی ناپذیر بر آن باشد تا پروژه‌ای موفقیت‌آمیز پایان یابد. یادگیری‌های سریع لازمه روحیه‌ی کنجکاو دانشمندان است. اما آنچه سبب اختلال در سایر افراد نظیر اشخاص در رده‌های پایین کیپ کندی می‌شود آن است که این یادگیری، مقطعی است. چون شخص در این پایگاه در حال رفت‌وآمد به اتاق دانشمندان، بوده با مجموعه‌ای از اطلاعات پراکنده روبه‌رو است که به لحاظ تعدد و تنوع بیش از یک دانشجوی دکتری فیزیک یا مکانیک است.
 به طور حتم با مستخدمان و آبدارچی‌هایی روبه‌رو شده ‌اید که نزد مقامات علمی یا اداری بدون واسطه رفت‌وآمد می‌کنند. این گرو ه از افراد به دلیل این رفت‌وآمد مستمر برای پذیرایی نظیر چای بردن، قهوه درست کردن، آماده سازی غذا، از گفتگوهای حضوری درون اتاق آگاه می‌شوند، و یا به هنگام ورود و خروج، گفتگوی تلفنی مدیر به گوششان می‌رسد. در نتیجه اطلاعات و اخباری را دارند که عالی‌ترین معاونان و کارشناسان نیز از آن بی اطلاع هستند.
در هنگام مصاحبه برای استخدام چنین افرادی همواره باید تحت تأثیر "حرف‌های بزرگ بزرگ" این افراد قرار نگیریم. چگونه؟
شما چه پیشنهاد یا تکنیکی را در مواجهه با به کارگیری این گروه از داوطلبان پذیرش شغل توصیه می‌کنید.
                                                                                                                                                                                   

هیچ نظری موجود نیست: