گرایش توانگرانه نسبت به پول
حتما
ً شما هم انشای قدیمی دوران مدرسه رو به خاطر دارید : « علم بهتر است یا
ثروت ؟ » . پاسخ شما برای این سوال و مطلبی که برای این انشاء نوشتین چه
بود ؟ آیا شما هم مانند من و خیلی از بچه های دیگر ، از این که عنوان کنید
ثروت هم خوب است و شاید از علم شیرین تر خجالت می کشیدید ؟ در اغلب نوشته
های کودکان می خوانیم که علم بهتر از ثروت است چراکه از دورن کودکی ذهن ما
نسبت به پول و ثروت منفی و غیر دوستانه بوده است . جملاتی نظبر : « پول
کثیف و پلید است » یا « پول چرک کف دست است » و ... ذهن ما را خراب
کرده است.
وقتی
زندیگینامه و تجربه های صاحبان اندیشه ی توانگر را می خوانید ، می بینید
که آنها نسبت به پول گرایشی دوستانه دارند ، حال آنکه گرایش عمومی نسبت به
پول طوری است که انگار پول ایرادی دارد و توانگر بودن کار درستی نیست . اگر
با دقت به صحبت اطرافیانتان گوش کنید ، می بینید که از یک طرف می گویند
پول برایشان اهمیتی ندارد و از طرف دیگر می گویند صبح تا شب برای پول
درآوردن تلاش می کنند و زحمت می کشند . آنها در نمی یابند که این عدم
هماهنگی در اندیشه شان ، تلاشهایشان را خنثی و بی ثمر می کند . چنین گرایش
ناهماهنگی دریاره ی پول ، آنها را وا می دارد که برای هدفهای متضاد بکوشتد و
در نتیجه ، ثمره اش نیز ناهماهنگ و متضاد خواهد شد .
پول
یا خواستن پول ، کوچکترین ایرادی ندارد . پول وسیله ای الهی برای مبادله و
معاوضه خدمات است و هیچ چیز پلیدی در آن نیست . به محض اینکه آرمانهای
کاذبی را که سالها پیش و در دوران کودکی از روی جهل به ما آموخته شده اند
را رها کنیم ، بی درنگ متوجه میشویم که پول چقدر آسان تر و رضایت بخش تر در
امور مالیمان به گردش در می آید .
شاید
تعجب کنید که چرا برای جذب اوضاع مالی رضایت بخش تر ، ایجاد گرایش دوستانه
نسبت به پول تا این حد مهم است ؟ زیرا پول از شعور کیهان یا خرد کائنات ،
که از همان نیز آفریده شده است سرشار است پس در برابر گرایشهایی که نسبت به
آن دارید واکنش نشان می دهد . زیرا قانون ذهن چنین است که هر چه را مورد
قدردانی قرار دهید به سوی خود جذب می کنید و هر آنچه را مورد قدردانی قرار
ندهید ، دفع می کنید . پس اگر به طرزی دلپذیر درباره پول بیندیشید ، آن را
چندین برابر می کنید . حال اگر به هر شکل ، پول خودتان و دیگران را مورد
انتقاد وملامت قرار دهید ، آن را متلاشی و دفع می کنید . شاید در ارتباط با
حالات خودتان متوجه کارکرد این قانون شده باشید . وقتی حالتان خوب است
چقدر قدرت خرید پولتان بالا می رود و اما اگرموقعی که عجله دارید یا حالتان
بد است خرید کنید ، انگار همه چیز به راه غلط می رود و خراب از کار در می
آید . چون اندیشه هایتان ، جهانتان را میسازند ، اندیشه هایتان درباره پول
باید سر شار از حق شناسی باشد ، تا پول نیز قدرتان را بداند و به سویتان
کشیده شود .
گاه
مردم با گفتن اینکه خودشان توانگر و مورد لطف و عنایت هستند ، اما فلانی
چیزی در حسابش نیست ، برای خود مشکلات مالی می آفرینند .اگر خودتان را
توانگر و دیگران را تنگدست می بینید ، در واقع بر طبق قانون عمل و عکس
العمل ، از آن موقعیت دعوت می کنید به سراغ شما بیاید . قاعده ی طلایی توانگری این است که هرگز نباید در مورد امورمالی دیگران ، چیزی بگویید و یا بیاندیشید ، که برای خودتان نمی خواهید .
به
خاطر داشته باشید که به هر چه که بیشتر توجه کنید همان را به سوی خود جذب
می کنید . وقتی درباره ی بخت و اقبال یا ارثیه ی کلان یا مان و منال و
مایملک غنی دیگران می شنوید ، با شور و اشتیاق گوش فرا دهید . داراییهای
دیگران ، گواه وفور بیکران پدر آسمانی و مهربان شماست که در اختیار همگان
است . هرجا نشانی از برکت او می بینید باید به وجد بیایید و او را شکر کنید
، حتی برای دیگران .
پول
چنان از هوش و خرد الهی سرشار است که با هر چه درباره اش بگویید و یا
بیاندیشید ، همنوا می شود و همان گونه به شما پاسخ می گوید . با گرایش مثبت
و سر شار از حق شناسی نسبت به پول می توانید به جای اینکه بنده و اسیر پول
شوید ، او را خادم خود کنید . این شما هستید که باید بر پول مسلط شوید ،
نه اینکه خود تحت سلطه ی آن قرار گیرید . زیرا مشیت الهی این بوده است که
انسان بر همه ی عناصر تسلط و استیلا یابد . آگاهانه عادت قدر دانی از پول
را در خود بپرورانید و برای این قدر دانی هیچ عذر و بهانه ای نیاورید . اگر
عذر و بهانه بیاورید و نسبت به پول حق شناس نباشید ، بی درنگ حق ناشناسی
شما را می فهمد و شما را دفع می کند .
همانطور
که نباید از نگاه تحقیر به پول نگاه کنید ، نباید از آن بت بسازید و
بپرستیدش . پول سرشار از آرزوی زندگی و تحرک و گسترش و فعالیت است . پول
دوست ندارد که کسی به آن چنگ بیاندازد و به آن بپسبد و احتکارش کند یا جلوی
گردش آن را بگیرد . به راستی که گردش فعال پول ، توانگری می آورد و کسادی
ها و رکودهای اقتصادی ناشی از احتکار پول است . همان گونه که اقتصاد ملی
ما بر گردش فعالانه ی پول متکی است . توانگری فردی شما هم به گردش فعالانه ی
پول اتکاء دارد . منظور این نیست که نباید پول را پس اندازکنید ، بلکه
نباید با مصرف نادرست آن از ازارج و اعتبارش بکاهید .
چند
گرایش دیگر نیز درباره پول بسیار مهم است . مثلاً هرگز نگویید : « دست ما
کوتاه و خرما بر نخیل . » یا « من که استطاعتش را ندارم فلان کار را انجام
دهم . » یا « دستم به دهانم نمی رسد . » چنین جملاتی دانه های فقر و
تنگدستی را می کارند و به ناچار همان را به بار می آورند . در عوض آنها
بهتر است بگویید : « عقل حکم می کند که در این لحظه ، به این امور مالی
نپردازم و در عوض آنچه واجب تر است را انجام دهم . » یا دست کم پاسخ« منفی »
خود را به طرزی مثبت تر و توانگرانه تر بیان کنید .
بزگ
کردن مشکلات مالی نیز کار درستی نیست . اگر به مشکلات مالیتان فخر بفروشید
و یا مدام در باره آنها لاف بزنید مانند برخی که متاسفانه برای ایجاد حس
همدردی و جلب توجه به این کار دست می زنند ، آنگاه همواره مسائل مالیی
خواهید داشت تا درباره اش سخن بگویید و کاری که از کار پیش نمی برید هیچ ،
بلکه باعث می شودید همچنان در آن وضعیت دست و پا بزنید .
گرایش
بسیار مهم دیگری درباره پول این است که وقتی به کسی یا سازمانی پول می
دهید . از این اندیشه که آن شخص یا آن سازمان نیازمند است و یا شما ملزم به
پرداخت این پول هستید ، بر حذر باشید . چنین اندیشه هایی تنها نیازهای
بیشتر و الزامهای افزون تر را به سوی شما جذب می کند . با این اندیشه
ببخشایید که « بر ثروت و توانگری آنها می افزایید . » فرقی نمی کند که این
پول را به همسر ، فرزند ، کارمند ، مسجد ، امور خیریه ، فروشنده کبریت ،
دولت و یا چه کسی می پردازید . این گرایش هم به بخشاینده و هم به ستاننده
احساس استغناء بیشتر می بخشد .
نکته
دیگر این است که : از دعا کردن برای پول و اوضاع مالی بهتر نهراسید . پدر
آسمانی هرگز نمی خواهد که آدمی در این عالم سرشار از فراوانی ، رنج بکشد .
اگر ما فکر کنیم که باید در محنت و تنگدستی زندگی کنیم ، تنها خودمان را
گول زده ایم . اگر نیاز مالی دارید ، در کمال دل و جرات برای نیاز مالی
ویژه تان دعا کنید و از خداوند کمک بخواهید تا نیازتان را به طور کامل بر
آورد . درباره ی دعا برای ثروت شاید گفته های جرج مولر انگلیسی را خوانده
باشید . سالها پیش به یمن ایمانش به دعا ، چندین پرورشگاه برای بچه های
یتیم تاسیس کرد . او را مردی مومن خوانده اند که خدا به علت ایمانش ثروتی
کلان به او عطا کرد. او را شاهزاده ی دعا نیز خوانده اند زیرا عادت داشت
برای یکایک نیازهایش مستقیماً به خدا رو کند . آقای مولر گفته است که یکی
از بزرگترین اشتباههای ما این است که در خواستهایمان آنقدر که باید و شاید
بزرگ نیستند ، وانگهی تا لحظه بر آورده شدن خواسته به دعا ادامه نمی دهیم .
همچنین گفته است :
« از خدا چیزهای بزرگ بخواهید تا چیزهای بزرگ بستانید . »
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر