۱۳۸۶ اسفند ۲۱, سه‌شنبه

درود بی پایان به خدای یکتا و توانا


همگامیکه خدا بشر و همین انان را آفرید به ابلیس دستور داد جلوی انسان خلیفه خدا روی زمین زانو بزند


ابلیس قبول نکرد و گفت من جلوی یک موجودی که از خاک ایجاد شده است سر تعظیم فرو نمی آورم


ابلیس نمیدانست که خداوند از روح خود در انسان دمیده است و همین بشر خود خداست


و خدا آنقدر ناراحت شد که ابلیس را از نزد خود دور نمود


و گفت آفرین به من با آفرینشم


آری ما از خدایم و بسوی او باز خواهیم گشت


وقتی روح من از خداست و خود خداست وقتی بدانی که مقام تو در حد خداست آیا لحظه به لحظه مراقب رفتارت فکرت زبانت نخواهی بود


وقتی بدانی که خداوند لحظه به لحظه تمام حالات تو را می بیند و وقتی خدا می گوید از رگ گردن به خود ما نزدیکتر است آیا تن به هر کاری می دهی


خیر


آری باید شرایطی فراهم شود که ارزش خداگونه انسان حفظ شود


بهنام باید لحظه به لحظه به فکر خدا باشی


و بدانی خود تو خدای


و حلاج گونه بسوی او بازگردی


پس باور دوم من بدین شکل می باشد


تمام لحظات بیاد خدا باش و بدان بهترین شرایط را برای خدا فراهم نمایی

هیچ نظری موجود نیست: