۱۳۸۷ خرداد ۲۱, سه‌شنبه

آیا تا به‌حال به همسرتان دروغ گفته اید؟



مریم اعتراف می­کند که تمام حقایق شخصی زندگی خود را با سیامک در میان نمی­گذارد و در عین حال معتقد نیست که به او دروغ می­گوید. سیامک به علت فشارهای مالی حاکی از کسب ناموفق، مدتی است که مو را از ماست بیرون می­کشد و در مورد هرخرج جزئی زندگی جر و بحث راه می­اندازد.
مریم با لحنی شاکی می­گوید، سیامک آن مردی نیست که با او ازدواج کردم و هرگز فکر نمی­کردم که در مورد امور مالی این­چنین عکس­العمل­های منفی و حاکی از خساست نشان دهد. "او مرد خسیسی نبود و نمی‌دانم چرا ناگهان تا این حد عوض شده­است".
مریم مجبور شده که حساب­های بانکی خصوصی و دور از چشم سیامک داشته باشد. اگر برای خرید غذایی هشتاد دلار از حساب مشترکشان خارج کند، فقط 50 دلار را خرج خرید و بقیه را برای مخارج روزمره شخصی خود، دور از چشم سیامک نگهداری می­کند.
در یک نگاه سطحی نمی­توان مریم را ملامت کرد زیرا دخالت­های بی­مورد سیامک روزگار او را سیاه کرده­ است و از طرف دیگر، سیامک حق دارد که از تمام جزئیات مالی زندگی اطلاع داشته باشد.
مشکل کجاست؟ چرا سیامک این‌قدر عوض شده؟ آیا سیامک شکست­های کسبی خود را با زیر پا گذاشتن غرور مردانه خود یکی می­داند و ... چرا مریم مجبور شده که برای حتی پیش ­پا افتاده­ترین مسائل زندگی دست به پنهان‌کاری بزند تا از مشاجره جلوگیری کند؟
آیا راه­حلی برای این مشکل وجود دارد؟

بسیار خوب بحث این شماره را ادامه می­دهیم.حقیقت دیگری که باید به آن توجه داشت این است که همسران راجع به دروغ­های مالی با یکدیگر صحبت نمی­کنند اما بسیاری از اوقات در همه­پرسی­هایی که بطور ناشناس انجام می­شود حقیقت را اذعان می­کنند.بسیاری از همسران معتقد­ند که با پنهان نگه داشتن بعضی از اشتباهات مالی مانند باختن چند صد دلار در کازینو و یا خرید یک دامن ابریشم پانصد دلاری که می­بایستی آن را برای خود می­خریدند (در حالی‌که صورت‌حساب کارت اعتباری هنوز پرداخت نشده) در اصل به آرامش زندگی خود کمک می­کنند. چه کسی برای بررسی اشتباهات جزئی و غیر قابل جبران نیاز به جر و بحث دارد؟مریم می­گوید چندی پیش یک تابلو رنگ روغن را به قیمت 350 دلار خرید ولی آن‌ را زیر کمد لباس پنهان کرد تا روزی که سیامک حوصله بیشتری داشته باشد و به قول معروف سرحال­تر باشد به او نشانش دهد. اعتراف می­کند که سیامک حتی از این بازی (به قول مریم شیطنت) لذت می­برد. حتی وقتی که تابلو را به سیامک نشان می­دهد به او می­گوید که آن را در یک حراج گاراژ به قیمت 45 دلار خریداری کرده­ است! "چه اشکالی دارد؟ هم سیامک خوشحال است و هم من!"
اصل مهمی که قابل توجه است این است که هم سیامک و هم مریم به قراردادی که با هم امضا کرده­اند (قرارداد ازدواج!) و در آن قسم خورده­اند که خوب و بد را با هم سهیم باشند بی­احترامی می­کنند و آن‌را زیر پا می­گذارند.
یکی از مشاورین ازدواج می گوید: اگر گفته باشیم که کاری را انجام می­دهیم و قراردادی را امضا کنیم و سپس خلاف آن را عمل کنیم، فقط قرارداد را زیر پا نگذاشته­ایم بلکه اصل موضوع "اعتماد" به یکدیگر را پایمال کرده­ایم... و مشکل اصلی از این‌جا شروع می­شود. اگر در موارد چند دلاری به یکدیگر اعتماد نداشته باشیم، چگونه می­توانیم در مورد مسائل مهم‌تر، اعتماد مستمر به یکدیگر داشته باشیم؟ همین عدم اعتماد به ظاهر پیش­پا­افتاده بعد از مدتی هر نوع اعتماد بین زوجین را از بین می­برد!این‌جاست که آرام آرام این سؤال در ذهن همسران شکل می­گیرد که آیا ازدواج بین آنها صحیح بوده یا نه و زمانی که اصل ازدواج مورد سؤال باشد، مشکل خیلی عمیق­تر از شیطنت­های بانمک و لطیفه­های عملی (نه لفظی) است.یکی از افرادی که تقاضای طلاق از همسرش کرده بود در توضیح دلایل این تقاضا می­گوید: اوایل زندگی خریدهای بی­رویه همسرم چند بحث کوچک ایجاد کرد ولی کار به جایی رسید که برای کنترل اشتهای او برای خریدهای غیرضروری مجبور به کم کردن مقدار اعتبار کارت­های اعتباری شدم چون فکر می­کردم که اگر او نتواند از طریق کارت اعتباری خرید کند، اخلاق بد او متوقف می­شود ... و وقتی متوجه شدم که بیش از 80 درصد از اوقات خصوصی زندگی من صرف کنترل خرید و سؤال و جواب و تحقیق در خریدهای غیرلازم می­شود و یا وقتی که تمام کمدهای خانه پر از لباس و کفش‌هایی بود که او حتی یک بار هم نپوشیده بود ولی هنوز به خریدهای خود ادامه می­داد فقط به این دلیل که حراج شده بودند...هر نوع احترام برای همسرم را از دست داده بودم و دیگر نه حوصله زندگی با او را داشتم و نه وقت کنترل خریدهای خارج از کنترل او را داشتم.

یکی از روانکاوان کانادایی می­گوید: برای بسیاری از مردم (چه مرد و چه زن) پول بیش از یک عدد است. در اصل پول نوعی وابستگی احساسی با خود به همراه دارد که بسیاری از همسران خیانت به پولشان را با خیانت جنسی متفاوت نمی­بینند. او ادامه می­دهد که زن و مرد 2 تعریف متفاوت از وفاداری دارند. مردها معمولا پنهان کردن میزان درآمدشان از همسر را حق خود می­دانند و به هیچ وجه آن را خیانت تلقی نمی­کنند در حالی‌که زن‌ها مقدار و میزان مخارج فردی را حق خود می­دانند و پنهان کردن آن‌را امری طبیعی تلقی می­کنند... مردها نیاز دارند تا توانایی­های فردی خود را نشان دهند ... احتیاج دارند به همه ثابت کنند که موفق هستند... غرور بیشتری دارند... مردهایی که احساس می­کنند از غافله عقب مانده­اند غالبا معتقدند که اگر حتی یک بار سر میز قمار شانس بیاورند و یا سهام خوبی به قیمت ارزان بخرند، عقب­افتادگی خود را جبران خواهند کرد.
همین روانکاو می‌گوید مردهای زیادی تحت معالجه او هستند که تمام هستی خود را یا در قمار کازینو و یا در قمار سهام از دست داده­اند رسماً به افسردگی عمیقی دچار شده­اند. این نوع مردها احساس می­کنند که تا ابد زنده خواهند بود و همیشه برای جبران اشتباهات وقت دارند و همیشه معتقدند که روزی نوبت خوش­شانسی آنها خواهد بود... اما کمتر دیده می­شود که زنی تمام هستی خود را به قمار بگذارد!
اگر مردها برای مدت کوتاهی موفقیت­هایی کسب کنند، نوعی اعتماد به نفس کاذب بطور وحشتناک در آنها رشد می­کند و دست به اشتباهات غیرقابل جبرانی می­زنند. تقریباً همه آنها معتقدند که حتی اگر اشتباه کرده باشند قبل از آن‌که همسرشان متوجه شود قادر به تصحیح آن خواهند بود! این همان اعتماد به ­نفس کاذب است.
خبر خوب این‌که با دنبال کردن چند اصل می­توان یک زندگی مشترک را که به علت دروغ­های پیش‌پاافتاده یا اعتماد به ­نفس کاذب و یا حتی پنهان‌کردن خریدهای غیرضروری و... دچار اشکال شده، دوباره به راه صحیح بازگرداند.

اصل اول: عریان بودن کامل (منظورم عریان مالی است)
MAN.THAKOR نویسنده معروف کانادایی و روان‌پزشک توصیه می­کند که زن و مرد بایستی تمام جزئیات مالی خود را اعم از خوب و بد و خجالت­آور و غیره با هم در میان بگذارند.
او معتقد است که زن و مرد برای ادامه یک زندگی موفق بایستی بطور جسمی و احساسی با هم تناسب داشته باشند. یکی بدون دیگری برای مدت طولانی ادامه نخواهد یافت. اما حتی اگر این 2 ترکیب را بتوان همزمان ایجاد کرد، چنانچه تناسب مالی به آن اضافه نشود تأثیرات منفی آن به عوامل احساسی رفته­رفته عمیق­تر می‌شود تا آن‌جا که همه نوع تناسب دیگر را نیز محو خواهد کرد.
توصیه اکید THAKOR این است که زن و مرد قبل از همزیستی 3 لیست را در مورد یکدیگر با هم در میان بگذارند. اول لیست دارایی، دوم لیست بدهی و سوم مرور گزارش اعتباری 3 سال گذشته؛ بخصوص اگر قصد ازدواج در میان باشد. شاید تعجب کنید که به احتمال زیاد مسائل مهمی از هر دو طرف فراموش می‌شود که بعدها باعث ایجاد مشکلات جدی خواهد شد. گزارش اعتباری همسر هنگام ازدواج به اندازه گزارش آزمایش خون اهمیت دارد. بطور مثال اگر مردی ادعا می­کند که درمورد امور مالی فردی محتاط و بالغ است و در عین حال چند کارت اعتباری دارد که سال‌هاست تا مقدار حداکثر به مصرف رسیده­اند و از مقدار بدهی آنها هم کاسته نشده باید درباره او تردید کرد. بسیاری از اخلاق­های فردی و کیفیت شغلی از این طریق برملا خواهد شد و فرد مقابل باید بعضی از حقایق اجتناب­ناپذیر در مورد او را قبول و یا رد نماید. شاید عقیده بدی نباشد که این دو گزارش را از خواستگاران دختر یا پسر مطالبه نماییم؟!!

اصل دوم: تعیین اهداف مشترک مالی
زن و شوهر ­باید بطور مثال قبل از هر سال نو، یک برآورد مالی از یکدیگر و از زندگی مشترکشان بعمل بیاورند. لیست دارایی و بدهی را بررسی کنند حتی اگر به‌نظر می­رسد که اوضاع مالی و یا ارزش خالص مالی مشترک (دارایی منهای بدهی) رو­ به نزول است بایستی با صداقت کامل با آن برخورد کنند و جوی را در روابطشان بوجود بیاورند که براحتی هریک از زوجین قادر به اعتراف به اشتباهات خود باشد بدون آنکه مورد قضاوت‌های ناعادلانه و سریع و تحقیرآمیز قرار گیرد. ایجاد چنین جوی، دروغ‌های مالی را متوقف و نوعی اعتماد متقابل ایجاد می­کند که زنجیر روابط زن و شوهر را محکم‌تر میسازد. چنانچه اوضاع مالی رو به نزول است لازم است که زن و شوهر با تشویق یکدیگر به‌دنبال راه­حل و یا در صدد کسب نظر حرفه­ای از مشاورین مالی باشند.
دکتر THAKOR معتقد است که زن و شوهر می­بایستی یک لیست از اهداف مشترک خود را تهیه کرده باشند و حداقل هر 3 ماه یک­بار آن‌را مرور کنند. این بهترین روش رشد مالی زن و شوهر است. اهداف مشترک مالی زن و شوهر، گذشته از تحکیم روابط زناشویی، آنها را از لحاظ احساسی به هم نزدیک‌تر و نزدیک‌تر می­کند تا آن‌جا که نیازی به غرور بی­جا باقی نمی­ماند و لزومی به حساب­های بانکی محرمانه و یا ذخایر نقدی دور از چشم یکدیگرنخواهد بود.
شاید در هنگام نامزدبازی و قبل از ازدواج از رستوران­های مکرر لذت می­بردید اما اکنون که هدف مشترک خرید خانه دارید، ترک این عادت بسیار بدیهی و ساده است.
شاید اختلاف عقاید و اهداف مالی متفاوت زیادی وجود داشته باشد اما یک اصل را فراموش نکنید که هیچ­یک از طرفین قادر به اصلاح یا تغییر بعضی اخلاق‌ها نخواهد بود و تنها از طریق نوشتن اهداف مشترک مالی متعدد و بحث و گفتگوهای مکرر می­توان نیروی تحمل یکدیگر و درک خواست‌ها و علل و ریشه­های آن‌را دریافت. تنها از این طریق هریک از همسران جای خاص خود را در زندگی پیدا می­­کنند و فراموش نفرمایید که امور مالی و یا بهتر بگویم رشد مالی، یکی از اصول مهم و یا شاید مهم‌ترین اصل روابط زناشویی است.
چنانچه در امور مالی، زن و شوهر نتوانند شفافیت کامل ایجاد کنند، می­توان ادعا کرد که روابطشان دچار ویروسی شده که دیر یا زود هر نوع رشدی را متوقف خواهد کرد. دروغ­های مالی، حتی اگر کوچک و یا حتی اگر نوعی شیطنت دلپذیر هم باشند، همان ویروس­های مالی هستند و نوعی اخطار برای این که بدانیم روابط از مسیر صحیح خارج شده­اند.
اگر احساس می­کنید که همسرتان بیش از حد خرج می­کند، شاید بهتر باشد که دو لیست اهداف تهیه کنید، یکی راهمراه با ولخرجی و دیگری بدون ولخرجی و سپس با مقایسه عواقب هریک، تصمیم به تغییر (رشد) بگیرید. نیازی به دروغ به یکدیگر وجود ندارد. به‌یاد داشته باشید که لیست اهداف مشترک باید پادداش‌هایی برای طرفین در نظر گرفته باشد بطور مثال اگر بتوان مخارج اضافی را حذف نمود شاید بتوانیم تعطیلات خود را به جای منزل مادرزن به یک هفته مسافرت به هاوایی تغییر دهیم. فقط ذکر این‌که حذف مخارج اضافی، پس­انداز بیشتر را ممکن می­سازد کافی و مؤثر نیست. لیست اهداف مشترک مالی باید جزئیات (بخصوص جزئیات دلپذیر) را به وضوح ذکر کرده باشد.

اصل سوم: ایجاد یک سیستم مالی
اگر زن وشوهر مقدار خرج (یا ولخرجی) را برای هریک از همسران روشن کرده باشند برای خود زندگی بسیار دلپذیری را تضمین کرده­اند. بطور مثال هریک از همسران می­تواند هر هفته 200 دلار برای خود پول جیب در نظر بگیرد و لزومی به توضیح چگونگی آن خرج به دیگری وجود ندارد. زن و شوهر باید مشخص کنند که برای مخارج بطور مثال 200 دلار به بالا ملزم به مشورت با یکدیگر هستند و ارقام کمتر از آن نیازی به توضیح ندارد. این روش به مقدار قابل ملاحظه­ای دروغ و پنهان­کاری را محو می­کند. لطفا سورپریزهای گران‌قیمت را نیز ممنوع کنید. بطور مثال وقتی همسری بعد از کار به خانه می­آید و برای سورپریز همسرش یک اتومبیل نو بخرد، خشت اول اختلاف و مشاجره را بنا گذاشته است. این سورپریز نیست، بلکه به نوعی بی­بندوباری و بی­احترامی به همسر است. این عدم احترام به لیست اهداف مشترک مالی است، حتی اگر همسر رابرای مدت کوتاهی خوشحال کند.
چنانچه هردو زن و شوهر شاغل هستند، نیاز به 4 حساب متفاوت دارند. اول حسابی که مخارج مشترک خانواده را می­پردازد- دوم حسابی که مخصوص ذخیره است. سوم و چهارم حساب‌های شخصی هریک از همسران است. باید از قبل تصمیم گرفته شود که چند درصد از حقوق هریک به آن حساب تعلق دارد. این روش نه تنها مخارج مشترک را می­پردازد بلکه نوعی زندگی خصوصی را نیز برای هریک از زوجین بدون دخالت یکدیگر ایجاد کرده است.
اگر یکی از همسران بطور دائم به والدین خود کمک مالی می­کند، درحالی‌که همسر دیگر یا والدینش زنده نباشند و یا نیاز به کمک نداشته باشند، خشت دیگری از اختلافات آینده گذاشته شده. تشکیل حساب‌های مخصوصی برای هریک از زوجین و تعیین درصدی از حقوق به قصد استمرار این حساب، از بروز اختلاف و لزوم دروغ به یکدیگر و پنهان کردن مسائل از یکدیگر می­کاهد. این نوع مخارج بایستی از همان حساب خصوصی (و نه محرمانه) پرداخت شوند که در این صورت جای اعتراض باقی نخواهد ماند. فراموش نفرمایید که حساب خصوصی و حساب محرمانه با هم تفاوت‌های زیادی دارند. حساب خصوصی نیازی به توضیح به همسر ندارد ولی حساب محرمانه نوعی دروغ به همسر دیگر است.

اصل چهارم: قرارداد ازدواج
می­دانم که قرارداد ازدواج به احتمال زیاد یکی از رمانتیک­ترین رفتارهای زن و شوهرها نیست اما بدون شک یکی از مؤثرترین آنهاست. اگر یکی از همسران و یا هر دو مقدار قابل توجهی دارایی را از قبل از ازدواج وارد زندگی زناشویی کرده باشند، قرارداد ازدواج، هرچند رمانتیک نیست اما بسیارمنطقی است.
این قرارداد حدود اختیارات هر همسر را نسبت به اموالی که وارد ازدواج شده تعیین می­کند. همزمان، مسئولیت‌های مالی و فردی هریک از همسران نیز در آن قید شده است.
حتی برای همسرانی که سال‌ها با هم ازدواج کرده­اند، تشکیل یک قرارداد ازدواج می­تواند مسیر جدیدی را به زندگی بیفزاید زیرا در اصل نوعی تقسیم مسئولیت در رابطه با اموال جمع­آوری شده در زندگی است.
یکی از بهترین مفاد قرارداد ازدواج ذکر اصل میانجی‌گری به قصد حل اختلافات بین همسران می­باشد که بسیاری از اوقات بدون وجود طلاق، اختلاف نظرها را حل می­کند.
قرارداد ازدواج راه­حل‌های بسیار مناسبی را برای ادامه روابط زناشویی مطرح می­کند.
بسیار خوب. چهار اصل بالا چنانچه با حسن نیت و به قصد ادامه بهتر و مؤثرتر زندگی طراحی شود بهترین تضمین برای کنترل کامل امور مالی و جلوگیری از اختلاف و یا حتی دروغ و پنهان‌کاری از همسر است.
خوشبخت و سرافراز باشید
Hosein Ansary

هیچ نظری موجود نیست: