هر چند که رنگ و بوی زيباست مرا،
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا،
معلوم نشد که در طربخانه ی خاک
نقاش ازل بهر چه آراست مرا؟
******************************
آورد به اضطرارم اول به وجود،
جز حيرتم از حيات چيزی نفزود،
رفتيم به اکراه و ندانيم چه بود
زين آمدن و بودن و رفتن مقصود!
****************************************
از آمدنم نبود گردون را سود،
وز رفتن من جاه و جلالش نفزود؛
وز هيچ کسی نيز دو گوشم نشنود،
کاين آمدن و رفتنم از بهر چه بود!
چون لاله رخ و چو سرو بالاست مرا،
معلوم نشد که در طربخانه ی خاک
نقاش ازل بهر چه آراست مرا؟
******************************
آورد به اضطرارم اول به وجود،
جز حيرتم از حيات چيزی نفزود،
رفتيم به اکراه و ندانيم چه بود
زين آمدن و بودن و رفتن مقصود!
****************************************
از آمدنم نبود گردون را سود،
وز رفتن من جاه و جلالش نفزود؛
وز هيچ کسی نيز دو گوشم نشنود،
کاين آمدن و رفتنم از بهر چه بود!
۱ نظر:
ارسال یک نظر