۱۳۸۸ تیر ۱۰, چهارشنبه


اوستا و زرتشتي گري نخستين
اوستا و زرتشتي گري نخستين منبع اصلي بررسي وضع ايران باستان اوستا ست.اين اثر مجموعه اي از عبارات مقدس دين زرتشتي است،اين دين تا اوايل قرون وسطي در ايران ،افغانستان ،آسياي ميانه رواج داشت.هنگام تسلط اسلام گروههايي از زرتشتيان در هندوستان مسكن گزيدند،هم اكنون آنها را پارسي مي گويند.آنچه از اوستاي باستاني حفظ شده به بخش هاي مهمي تقسيم گرديده است.مهمترين آنها يسنا(قرباني،دعا) يشت ها (نيايش و سرودهاي خدايي )، ونديداد ( قانون ضذ ذيوها ) است.در يسنا 17 گات از پيامبر زرتشت وارداست و قسمتهايي با زبانهاي بعدي به آن ملحق شده (7بخش يسنا )بخش هاي ديگر يسنا و بقيه مجموعه اوستا به «خرده اوستا » شهرت دارد.اما به ويژه زبان گاتها ويژگي هاي زبان ايرانيان خاوري را داراست.بنابر آنچه در گاتها آمده دعوت زرتشت در زادگاهش مورد پذيرش قرار نگرفت،بنابراين به كشوري كه ويشتاسب در آنجا فرمانروايي ميكرد؛گريخت،نامبرده تعليمات اورا پذيرفت.نام اين كشور در گاتها نيانده است.بعدها دودمان پيامبر رااز ساكنان ري يا آذربايجان شناساندند.اما آنچه كه از خرده اوستا استنباط مي شود بايستي زادگاه زرتشت در شمال خاوري ايران و مناطق آسياي ميانه يا منطقه آريانا يا خراسان بزرگ ايران ( فغانستان كنوني ) بوده باشد.بنابر آنچه كه از يشت ها استنباط مي شود،كشور ويشتاسب بايستي در سرزمين سيستان باشد.بنابر رواياتي كه در زمان ساسانيان نقل شده زرتشت 258 سال پيش از هجوم اسكندر مقدوني به ايران (تقريبا قرن ششم ق.م) مي زيسته؛اما تعيين اين زمان بر مبناي داستان هاي غير تاريخي انجام گرفته است و به موجب همين داستانها دودمان هخامنشيان فقط داراي يك يا دو پادشاه بوده است.بنابر آنچه كه از خود اوستا استنباط مي شود زندگي پيامبر را مي توان بين سده هاي دهم/نهم تا آغاز سده ششم ق.م دانست.زرتشت آموزشهايي را تبليغ مي كرد كه گويا اهورامزدا به او الهام بخشيده است.دين ايراني كه معتقد به وجود خداي بزرگ بود به مزدائيسم شهرت دارد.ويژگي اين دين بر بنياد دواليسم يعني در برابر هم قرار دادن دو عامل خير و شر است،اين دو عامل در عرصه هاي رواني يا جسمي به اين يا آن عامل گرايش مي يابند.دائيو يا دائو رهبر اردوگاه شر است-اين همان خداي مورد ستايش آريائيها بود و همانگونه كه مورد ستايش هنديان و قسمتي از عشاير ايراني قرار مي گرفت.گروههاي ديگر ايراني خداي بزرگ را اهورا مي ناميدند.اهوراي بزرگ كه داراي نيروي آسماني و آگاه و تواناست لقب مزدا را داشت بنابراين اهورامزدا ،عقل كل و تواناي حكيم بود.بر بنيان پندار دواليستي و مزدائيسم زرتشت يك سيستم ديني اي را بنيان گذاشت كه بنابر آن جهان و زندگي پيوسته پيش مي روند و نقش معنوي اين روند را پندارهاي ديني مزدائيسم ايفا مي كند.اهورامزدا خدايان آريائيها را رد مي كند،و به جاي آنها نمودهاي هستي و زندگي را جلوه گر مي سازد: پندار نيك ،راستي جمله نيروهاي خيراند كه اهورامزدا و ارواح مقدس سپنتا مينو آنها را رهبري مي كنند،رهبر نيروهاي شر انگره مينو (اهريمن) است اينگونه هميشه اين دو نيرو در برابر هم قرار مي گيرند و با يكديگر در حال نبردند. چيزيكه در اين جهان انگيزه صلح ، آرامش ،كامكاري ،داد، نيكويي ، فراواني و غيره است آن را عامل خير آفريده ؛ در برابر آن عامل شر روانان ناپاك ، مرگ ، زمستان ،گرماي جهنمي ، تنگدستي ، بينوايي ،حيوانات زيان بخش و غيره را خلق كرده است.آفريده هاي جهان مثلا انسان داراي روحي دو رويه مي باشند. و مي توانند به سوي خير و شر بگرايند.اينگونه ، گزينش خير يا شر به عهده انسان مي باشد ، او آزاد است در پيكار خير و شر جانب اين يا آن را بگيرد.اما پس از ارائه دين راستين به وسيله زرتشت ، پيروان اين دين خواهند توانست سر انجام عامل خير را به پيروزي رسانند چيرگي خير بر شر ايدآل روند جهان است.برنده ترين سلاح انسان در پيكار با شر ، كه باعث نجات او در آخرت هم خواهد شد ،«پندار نيك » ، «گفتار نيك » ، «كردار نيك» ، است.دين زرتشت به نعمتهاي مادي زيادي اهميت مي دهد- در گاتها به ويژه روي پرورش دامها و گسترش چراگاهها ، در خرده اوستا روي كشاورزي و آبياري فراوان تكيه مي كند.قرباني و دعا خواني در اوائل رواج دين زرتشتي نقش مهمي را در زندگي ايفا نميكردند.زرتشت بسياري از سنتهاي آريائيهاي كهن از جمله قرباني كردن دسته جمعي دامها را لغو كرد.اما تشريفات ستايش آتش در آئين زرتشت آتش به عنوان نشانه مهروداد(آرتا) شناسانده شده است.پس از زرتشت پيروانش بسياري از سنتهاي خشك پيش از پيدايش پيامبر را با تعصب دنبال كردند و به باورهاي كهن و پس افتاده آريائيها گرايش يافتند؛ دوباره به پرستش خدايان قديمي (به استثناي دائيو) از قبيل ميترا ،آناهيتا و غيره پرداختند.قسمتي از سرودهائيكه مضمون آنها ستايش ازاين خدايان است در اوستا وارد شد،در اين جا به گونه جعلي اين ادعيه را به پيامبر نسبت داده اند.مضمون اين گونه ستايش ها حتي در گاتها قديمي نيز وجود دارد.زرتشتي گري به اين شكل در باختر ايران رواج يافت و اينگونه ايمان به دواليسم و كيش آتش در اين ناحيه معمول گرديد.اوستا به عنوان كتاب مذهبي پارسها- مديها در آمد و در اختيار كاهنان اين قوم قرار گرفت،قسمتي از زبان اوستا به وسيله اين كاهنان حفظ شد و در زمان ساسلنيان مدون گرديد.مزدائيسم هنگام تشكيل حكومتهاي قبائل آريائي پيشرفت كرد،اين آئين كه با كيش دئو پرستي (آئين قديم آريائيها ) مخالف بود ،مورد تائيد اشراف و كاهنان كهن قبائل قرار گرفت.در گاتها مردم به زندگي صلح آميز و پيشرفت ،زير فرمان فرمانروايان نيرومند و دادگر فرا خوانده مي شوند و همچنين از پيروان مي خواهد كه عليه دوروئي ، زور و دشمنان پادشاهان دادگر و كاهنان ،به پا خيزند.

هیچ نظری موجود نیست: