۱۳۸۸ تیر ۱۷, چهارشنبه

با درود
چند هفته است خيلي حالم گرفته است هر چند كه چيز ديگري وانمود مي كنم ولي خيلي كسل و خسته و بقولي پكر
انتخابات و جريانات بعد از آن نمي دانم چرا اينهمه روي من تاثير گذاشته است
نااميد از همه چيز
من كه هميشه عاشق كشورم و پيشرفت آن بودم و حاضر نبودم خاري به بدنه اين سرزمين وارد شود
چند وقتي يست احساس ديگري دارم مثلا از اينكه قيمت نفت بالا مي رود ناراحت مي شوم و وقتي پايين مي آيد خوشحال
و يا اينكه كارخانجات تعطيل شونند و كشورهاي ديگر با ايران ارتباط برقرار نكنند
و يا حتي گاهي از اينكه اسراييل و يا آمريكا به ايران حمله و تاسيسات اتمي را نابود كنند بي تفاوتم
از اينكه آلودگي دزدي فحشا آدم كشي و... زياد مي شود بي تفاوتم
آيا فقط اين احساس من است و يا خيلي از افراد جامعه همچنين احساسي دارنند نمي دانم شايد يك نوع بيماري روانيست ارمغان انتخابات 22 خرداد 1388
و از اينكه حال و حوصله نوشتن را ندارم فعلا من را ببخشيد تا در فرصتي ديگر

هیچ نظری موجود نیست: