«ماتئو پالمی یری Matteo Palmieri» مورخ، فیلسوف، نویسنده و شاعر بنام ایتالیای قرن پانزدهم 13 ژانویه سال 1406 در فلورانس چشم به جهان گشود و 69 سال عمر کرد. وی که از بانیان رُنسانس (تجدید حیات علوم، ادبیات و هنر) درایتالیاست در تالیف معروف خود«دلا ویتا سیویل = زندگانی مشترک مدنی» روانشناسی سیاسی و اهمیت قانون، اصول، پرهیزگاری، رعایت اخلاقیات، ساختار حکومت و اینکه چه افرادی می توانند مدیریت کنند را تشریح کرده است. برپایه همین کتاب، در نیمه دوم قرن 20 اندیشمندان معاصر و بویژه گابریل آلموند و سیدنی وربا «فرهنگ سیاسی = پولیتیکال کالچر» را تعریف کردند و به تشریح «روانشناسی سیاسی» و اهمیت مشارکت در دمکراسی پرداختند و تاکیدکردند که اگر فرهنگ سیاسی در جامعه ای بوجود نیاید، مسائل و نیازها شناخته و درک نشود مدیر و وکیل شایسته برای رفع آنها انتخاب نخواهد شد و جامعه بتدریج مدیریتی اولیگارشی خواهد یافت که رفتن به راه آنارکیسم (آنارشیسم) واکنش برخی از مردم نسبت به آن است.
ماتئو در کتاب دیگر خود «جدل سیسرو با کوین تی لیان» استدلال کرده است که علت به قهقرا رفتن و عقب ماندگی و تجزیه ایتالیا پس از فروپاشی امپراتوری روم و 9 قرن ماندن در این وضعیت [تا آن زمان] به این سبب بوده است که ایتالیایی ها گذشته تابناک خود [دوران امپراتوری روم] با آن همه شکوه، خلوص، زیبایی و پیشرفتهایش را فراموش کرده اند. آنان تاریخ روم و سرگذشت مردانی را که در به وجود آوردنش تلاش و فداکاری کرده بودند به فراموشی سپرده اند و از ارزش خاکی که بر روی آن زندگی می کنند بی خبر شده اند. هموطنان ایتالیایی هنوز هم از خواب غفلت بیدار نشده و در پی به دست آوردن میراث استثنایی و گرانبهای خود نیستند و این میراث همانا تمدن، فرهنگ، وحدت، استقلال و حاکمیت ملی است. هموطنان تا گذشته وطن را نشناسند به ارزش آن و دلیل داشتن تکلیف برای تجدید عظمت آن پی نخواهند برد. همین فراموشکاری باعث افتادن به این بدبختی شده است. ما نباید تمدن درخشان 800 ساله خود (عهد باستان) را فراموش می کردیم و وارد نفاق، ضعف و ظلمت کنونی می شدیم. از مسافران شرق شنیده ام که روایت کرده اند در سرزمین پارسیان (ایران) مردی همه عمر را بدون این که کسی از او بخواهد و یا با دادن پول و لقب تشویق کند، تاریخ میهن خود را به شعر در آورده تا فراموش نشود (اشاره به فردوسی است). آنان زنده خواهند ماند و نام این شاعر فداکار خودرا زنده و پایدار و محفوظ خواهند داشت.
«ماتئو پالمی یری» در دیوان اشعارش به امید روزی است که دانش، ادبیات، هنر و اندیشه که متعلق به همه بشریت باید باشند از یک فواره بیرون بریزند تا همگان بر حسب نیاز از این آب همگانی بهره برگیرند. وی در این زمینه قطعه شعری مشابه سعدی ما دارد که سعدی گفته است: بنی آدم اعضای....
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر