۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه

ستم به اقلیت زرتشتی در زمان صفوی



شاه عباس
زیارتگاهی هست در نه کیلومتری دامنه کوهستان شمال شرقی شهر کرمان به نام بابو کمال.دارای درخت چنار بسیار کهن و درختان دیگر و سرو کوهی ویک آسیاب وچند در ساختمان که بدست زرتشتیان و مسلمانانی که به زیارت این محل می روند ساخته شده است.
زرتشتیان کرمان هر سال در روزاور مزد دیماه خیراتی به نام خیرات شاه عباسی در این محل می دهند.چنین معروف است که هنگام پادشاهی شاه عباس صفوی حاکم شهر کرمان عده ای از زرتشتیان را در یکی از ساختمانهای اطراف شهر به بیگاری گماشته بود .سر کار این زرتشتیان زیر دستان خود را بسیار آزارو شکنجه می داد تا روزی با یکی از زرتشتیان زورمند کارشان به کشمکش کشید. فتوی خواستند.مفتی گفت... دست تا آرنج در شیره فرو کنند و داخل ارزن فرو برند به تعداد ارزنی که بر دست چسبید از زرتشتیان بکشند!!!!! به او گفتند شمار زرتشتیان کرمان به ان اندازه نرسد،او فتوای خود را تعدیل کرد و گفت هر اندازه زرتشتی در کرمان و اطراف دیدند همه را جمع کنند تا انها را در باب کمال به قتل برساند.
چند روز به موعد مقرر مانده ،شاه عباس در اصفهان به خواب می بیند که نیمی از کرمان در اتش است. عنان اختیار از کف او بدر می رود و به طرف کرمان راه می افتد و با شتاب راه را می پیمایید تا بموقع به کرمان می رسد و از خونریزی و بیدادگری جلوگیری می کند ... تا امروز زرتشتیان نام شاه عباس را به نیکی یاد می کنند و خیرات سالیانۀ« بابوکمال » از این جهت به نام اوست.البته آمدن و بازگشت شاه عباس به روایت محلی محرمانه بود و نمی توان قبول کرد که در کرمان به دفع ظلم از زرتشتیان حکم داده باشد، ولی به هر حال حتماً پس از بازگشت چنین کاری انجام شده است.ناگفته نباید گذاشت که اصولا رفتار حکام و مسلمانان کرمان در زمان صفویه با زرتشتیان خوب نبوده و همین سختگیریها موجب شده که بقایای این خاندان اصیل ایرانی(زرتشتیان) به هندوستان مهاجرت کنند و باز همین سختگیریها بود که روز سختی ایران ،کار خود را کرد یعنی یکصد سال بعد جواب خود را داد.بدین معنی که بعد از سال 1133 لشکریان افغان به طرف کرمان سرازیر شدند و زرتشتیان به افاغنه کمک کردند به این ترتیب خوب می توانیم مجسم کنیم که چرا کرمان در برابر مشتی افغان مقاومت نکرد و چطور شد شاه سلطان حسین سر از خواب برداشت سپاهیان افغان را پشت در دروازه اصفهان دید ...
در واقع چوب سختگیریهای بر مسیحیان و مزدکیان زمان انوشیروان و پرویز را ایرانیان در قادسیه خوردند و مزه سخت سری ها ی قزلباش و روحانیان بی امان زمان شاه عباس اول و دوم را مردم این مملکت در جنگ گلون آباد چشیدند ،که جوجه را درآخرپاییز میشمارند!.
منبع:کتاب :آسیای هفت سنگ نویسنده:دکترباستانی پاریزی ص:156/157.


هیچ نظری موجود نیست: