۱۳۹۱ خرداد ۹, سه‌شنبه

ارتباط غير كلامي

ارتباط غير كلامي

علائم غير كلامي، نه تنها احساسات فرد را به تصوير مي‌كشند بلكه اغلب نشان مي‌دهند او چگونه با احساسات كنار مي‌آيد.
بخش مهمي از تعامل انسانها شامل ارتباطات غيركلامي است. مثلاً اطوارها، حالت‌هاي چهره و ژست‌هاي افراد مي‌توانند نگرش‌ها و احساسات آنها را به ديگران انتقال دهند و اين حركات و موارد زيادي مي‌توانند حتي مؤثرتر از پيام‌هاي كلامي باشند.
به نوعي مي‌توان گفت: كنش متقابل شامل شكل‌هاي متعدد ارتباط غيركلامي- مبادله اطلاعات و معني از طريق حالت‌هاي چهره، اشارات با حركات بدن- مي‌شود. ارتباط غيركلامي گاهي «زبان بدن» ناميده شده، كه گمراه‌كننده است، زيرا مشخصاً‌ از اين گونه اشارات غيركلامي براي حذف، تقويت يا بسط آنچه كه به صورت كلام گفته مي‌شود استفاده مي‌كنيم. الكساندر لوون، روان‌شناس، اين نكته را چنين بيان مي‌كند: «هنگامي كه انسان تفسير زبان حالت بدن را ياد مي‌گيرد، هيچ واژه‌اي را به اندازه آن روشن و واضح نمي‌يابد.»
تحقيقات نشان داده است كه محل قرار گرفتن دست و پا در هنگام مكالمه چيزهايي درباره پايگاه متفاوت افراد به ما مي‌گويد. وقتي افراد با كساني صحبت مي‌كنند كه از نظر پايگاه از آنها پايين‌ترند يا از قدرت كمتري برخوردارند، دستها و پاهاي آنان آرامتر و راحت‌تر است. اما وقتي با افرادي از پايگاه بالاتر صحبت مي‌كنند ژست آنها خشك‌تر و به اصطلاح عصا قورت داده‌تر است. در حالي كه وضعيت راحت‌تر بدن كه كمي متمايل به سوي شخص ديگر باشد، نشان دهنده علاقه و دوستي است.
يك انسان نمي‌تواند ارتباط برقرار نكند. او مي‌تواند تصميم به ادامه گفت‌وگو بگيرد، اما غيرممكن است كه بتواند جلوي رفتار خويش را بگيرد. رفتار يك فرد- حالت‌هاي چهره، حركات بيانگر، وضع اندام و اعمال ديگر – جرياني بدون وقفه از اطلاعات و منبعي پايدار از نشانه‌هاي مربوط به احساساتي است كه او تجربه مي‌كند. فقط بخش كوچكي از درك و فهمي كه انسان با تعامل رو در رو به دست مي‌آورد حاصل لغات است.
از ديگر وجوه ارتباط غيركلامي حالتهاي چهره است شامل خوشحالي، غمگيني، شگفتي، ترس، خشم و بيزاري حالتي همگاني و جهاني داشته و در همه جاي جهان يكسان تعبير و تفسير مي‌شوند. يك جنبه مهم ارتباط غيركلامي بيان احساس از طريق چهره است.
در واقع حالتهاي چهره، حركات و حالات بدني به طور دائم براي تكميل سخنان و نيز انتقال معاني هنگامي كه عملاً‌ چيزي گفته نمي‌شود، مورد استفاده قرار مي‌گيرد. حالتهاي حقيقي چهره معمولاً‌ پس از چهار يا پنج ثانيه ناپديد مي‌شوند و لبخند يا ابراز تعجبي كه بيشتر طول مي‌كشد، مي‌تواند به خوبي نشان دهنده فريب باشد.
هر يك از شكل‌هاي صحبت و فعاليت كه زندگي روزانه ما پيرامون آن بنا گرديده، حالت چهره، اشارات يا وضع بدن مي‌تواند براي شوخي كردن، نشان دادن استهزاء يا شك و ترديد مورد استفاده قرار گيرند. به عنوان مثال حالت تعجب در چهره خيلي طول مي‌كشد، ممكن است به عنوان تقليدي طنزآميز به كار برده شود.
مي‌توان از چهره مفهوم وسيع‌تري را يافت چرا كه چهره نقش بسيار وسيعي در عملكرد و درك طرف مقابل از ما دارد. در زندگي روزانه، ما معمولاً‌ توجه زيادي به نگهداري يا حفظ كردن آبروي يكديگر نشان مي‌دهيم. آداب‌داني نوعي تدبير حفاظتي است كه هر يك از دو طرف با اين انتظار به كار مي‌برند كه، در مقابل ضعف‌هاي خودشان تعمداً‌ در معرض ديد عموم قرار نخواهند گرفت.
بنابراين زندگي هر روزه ما خود به خود پيش نمي‌آيد. همه ما بي‌آن كه بدانيم، در كنش متقابلي كه با ديگران داريم حالت چهره، وضع حركات بدن را به دقت به طور مداوم كنترل مي‌كنيم.
به عنوان مثال يك ديپلمات خوب بايد بتواند در حالي كه كاملاً‌ آسوده و آرام به نظر مي‌رسد با ديگران كه ممكن است با عقايدشان موافقت نداشته يا حتي به نظرش نفرت‌انگيز برسند كنش متقابل داشته باشد. ميزان موفقيت در اين امر مي‌تواند در سرنوشت تمامي ملتها مؤثر باشد. ديپلماسي ماهرانه مي‌تواند تيرگي روابط بين ملتها را برطرف كرده و از جنگ جلوگيري كند.
علائم غيركلامي، نه تنها احساسات فرد را به تصوير مي‌كشند بلكه اغلب نشان مي‌دهند او چگونه با احساسات كنار مي‌آيد به طور مثال ممكن است خشم خود را با كشيدگي و تنش عضلاني سركوب كند و يا احساساتش را از طريق بر زمين كوبيدن پا، تكان دادن دست‌ها و محكم بستن در اتاق يا مواردي از اين قبيل تخليه كند.
احساسات افراد نسبت به روابطشان اساساً‌ از طريق رفتارهاي غيركلامي آنان منتقل مي‌شود. هنگامي كه افراد فاصله قابل توجهي از يكديگر مي‌گيرند، بدنشان را منقبض مي‌كنند و از روبه روي هم قرار گرفتن يا تماس چشمي اجتناب مي‌كنند.
از آنجا كه رفتارهاي غيركلامي، ابزارهاي اصلي انتقال هيجان‌ها هستند براي درك مهمترين مواردي كه ديگران با ما در ميان مي‌‌گذارند، اهميت بسيار زيادي دارند. اوقاتي وجود دارد كه هر يك از ما لغات را به نحوي به كار مي‌بريم كه براي پنهان كردن احساساتمان مناسب باشد.
گاه اين تمايلات فريبكارانه در ضمير ناهشيار ما پنهان مي‌شوند و ما حتي از تلاش خود براي پنهانكاري آگاه نمي‌شويم. اما به همين ترتيب، هر يك از ما ياد گرفته‌ايم كه زبان بدن را كنترل كنيم. ما آگاهانه يا ناآگاهانه، تلاش داريم بروز هيجان‌هايي را كه از طريق رفتارهاي غيركلامي منتقل مي‌شوند كنترل كنيم.
به طور مثال هنگامي كه موضوعي براي ما از اهميت بسيار زيادي برخوردار است، ممكن است شانه‌هايمان را با نوعي بي‌تفاوتي فريبكارانه بالا بيندازيم يا ممكن است خشم خود را با لبخندي دروغين استتار كنيم. از آنجا كه بخش زيادي از ارتباط بين فردي را ارتباط غيركلامي تشكيل مي‌دهد.
تفسير زبان تن يكي از مهمترين مهارتهاي لازم در گوش كردن اثر بخش است. عناصر غيركلامي ارتباط، به خصوص در درك احساسات شخصي ديگر اهميت بسيار دارد. مردم اغلب مي‌كوشند كه احساساتشان را از طريق كنترل رفتارهاي غيركلامي خود مخفي نگه‌دارند اما اين كار، در مقايسه مربوط به پنهان‌كاري، معمولاً‌ از موفقيت كمتري برخوردار است. گاه ممكن است كه زبان بدن، بسيار واضح و آشكار باشد و گاه ممكن است كه رمزگشايي آن كار بسيار دشواري به نظر برسد.
هرگاه شنونده قادر باشد درك خود را از زبان بدن فرستنده به شكل مناسبي منعكس كند، ارتباط تا حد قابل توجهي بهبود مي‌يابد.

هیچ نظری موجود نیست: