۱۳۸۹ دی ۱۵, چهارشنبه

در «سَنجان هند»، رهبر زرتشتیان مهاجر، مشتی شکر روی شیر ریخت

http://www.yataahoo.com/wp-content/uploads/Parsianhend1895miladi2_thumb.jpg
می‌گویند هنگامی که زرتشتیان مهاجر در جایی به نام «سَنجان» از کشتی پیاده شدند به راجه‌ی (فرمانروای) آنجا که نامش «جادی رانا» بود پیامی فرستاده و درخواست پناهندگی کردند. آنها در پیام خود نکته‌های زیر را به آگاهی راجه فرستادند تا وی آگاه باشد که آیین آنها چندان با آداب ورسوم هندوان ناسازگاری ندارد.
ما پرستنده‌ی اهورامزدا، خداوند بزرگ هستیم و خورشید و آخشیج‌های(:عناصر) چهارگانه(آب ، هوا ،‌خاک و آتش) را ارج می‌نهیم.

هنگامی که بدن‌های خود را می‌شوییم، نیایش می‌کنیم، خوراک می‌خوریم و یا در برابر آتش سِپند(:مقدس) قرار می‌‌گیریم، خاموشی را برمی‌گزینیم.
هنگام انجام آیین‌های دینی از بُخُور و گًُل و عطر بهره می‌بریم.
ما سِدرِه و کُشتی می‌بندیم.
به ما سفارش شده که با دادودهش باشیم و هر کجا استخری و یا چاه آبی وجود دارد آن را برای بهره‌ی دیگران بیابیم.
به ما سفارش شده هم نسبت به مردان و هم نسبت به زنان مهربان باشیم و همدردی نشان بدهیم.
هنگام نیایش و خوردن خوراک، کُشتی می‌بندیم.
در آتش سپند(:مقدس) بُخور می‌افکنیم و آن را معطر می‌سازیم.
در زندگی زناشویی، پاکی و وفاداری آیین ماست.
روزی پنج بار نیایش می‌کنیم.
سالی یک‌بار برای نیاکانمان آیین‌ ویژه‌ی دینی انجام می‌دهیم.
راجه‌ی هندی در آغاز پناهندگی آنها را نپذیرفت و برای اینکه درخواست آنان را مودبانه نپذیرد، ظرفی پُر از شیر برای رهبر آنها فرستاد و منظورش از این کار، آن بود که سرزمینش، پرجمعیت است و دیگر جای خالی در آن وجود ندارد که آنان را در آن جای بدهد.
رهبر زرتشتیان مهاجر، یک مشت شکر برگرفت و آن را با احتیاط و آرامی روی شیر مزبور ریخت به‌گونه‌ای که حتا یک قطره از شیر بیرون نریخت. منظور وی از آمیختن شکر به شیر آن بود که نخست به راجه بفهماند باز جا برای زندگی شمار کمی، در سرزمینش پیدا می‌شود، دوم اینکه این شمار کم زندگی هندوان را شیرین‌تر خواهند ساخت! راجه از این شیرین‌کاری به‌‌اندازه‌ای خوشش آمد که نه تنها به آنها اجازه داد، بلکه تسهیلات لازم را نیز فراهم آورد تا در سرزمین هند به آسودگی زندگی کنند.
یاری‌نامه:
دین بهی ، فلسفه دین زرتشت نوشته مهرداد مهرین، رویه‌های ۸۴و

هیچ نظری موجود نیست: