۱۳۸۹ اسفند ۲۶, پنجشنبه

تامي‌تاک؛ روشي براي حذف چربي شکمي

جراحي آبدومينوپلاستي با رايج‌ترين شيوه آن، يعني «تامي‌تاک»، يکي از عمده‌ترين اعمال جراحي براي کاستن حجم چربي و پوست قسمت‌هاي تحتاني و ميانه شکم است که عضلات جدار شکم نيز در آن جمع شده و منظم دوخته مي‌شوند. اين عمل، ظاهر نامناسب شکم را اصلاح مي‌کند ولي يک اسکار (جاي محل برش جراحي) را براي هميشه بر جاي خواهد گذاشت که در زير شکم در فاصله دو سر لگن ديده مي‌شود.
اين که چه کسي بهترين کانديدا براي انجام اين کار است، تنها با مشاوره پزشک جراح مشخص مي‌شود اما به طور کلي مي‌توان گفت که بهترين گزينه براي اين عمل، مردان و زناني هستند که شکم چاق و بزرگ و پوست افتاده شکم براي آنها مشکلاتي ايجاد کرده که با رژيم يا روش‌هاي غيرجراحي درمان نمي‌شود. همچنين خانم‌هايي که بعد از چند زايمان با ظاهر چروک‌خورده شکم‌شان مشکل دارند و عضلات شکم آنها شل شده، گزينه مناسبي براي اين عمل هستند. زنان بعد از بارداري بايد منتظر بمانند تا عضلات عرضي شکم آنها به حالت اول خود بازگردد. چنانچه جاي زخمي روي شکم وجود دارد (در جراحي‌هاي قبلي ناحيه شکم) ممکن است بعد از عمل، آن اسکار، غيرطبيعي‌تر به نظر برسد.
آبدومينوپلاستي گاهي اعتماد به نفس و ظاهر شما را بهبود مي‌بخشد اما هميشه ظاهري مطلوب نخواهد داشت. لذا قبل از عمل به خوبي فکر کنيد و با جراح خود مشورت نماييد.
هزاران مورد آبدومينوپلاستي در هر سال با موفقيت انجام مي‌شوند و زماني که به وسيله يک جراح مطلع و خبره انجام مي‌گيرند و نتايج آنها عمدتا مثبت است ولي در بعضي موارد، عوارض بعد از جراحي مانند عفونت و لخته‌هاي خوني ديده مي‌شود که معمولا مي‌توان آن را به وسيله دارو و آنتي‌بيوتيک درمان کرد. تاخير در بهبود مانند ديرجوش خوردن زخم و اسکارهاي بدشکل ممکن است نياز به يک عمل جراحي مجدد داشته باشد که براي جلوگيري از آن توصيه مي‌شود کشيدن سيگار قطع شود تا ريسک تاخير در بهبودي زخم برطرف شود. همچنين با پيگيري دقيق توصيه‌هاي جراح، شما مي‌توانيد ساير خطرات جراحي را مرتفع سازيد. در مشاوره اوليه، جراح، سلامت شما را ارزيابي مي‌کند و شکم‌تان را معاينه مي‌نمايد و با بررسي پوست شما نتايج عمل را بررسي مي‌نمايد. مطمئن باشيد که بايد همه‌چيز را به جراح‌تان بگوييد و نيز بايد مصرف داروهايي مانند ويتامين‌ها و ساير انواع دارو را به او توضيح دهيد. به هر حال اين جراحي نيز مانند هر جراحي ديگري ممکن است با عوارضي همراه باشد که براي کاهش اين عوارض بايد قبل از جراحي با پزشکتان مشورت کنيد.
منبع:www.salamat.com

تـاجـر بامبـو چگـونـه ثـروتـمـنـد شـد؟

تـاجـر بامبـو چگـونـه ثـروتـمـنـد شـد؟
تـاجـر بامبـو چگـونـه ثـروتـمـنـد شـد؟

 
نويسنده: ياسمين ثريا/داستان موفقيت جکي هينريچر




 
امسال در کنکور ورودي دانشگاه شرکت کرده باشيد یا10 سال پيش، حتما بعد از اعلام نتايج همه اقوام و آشنايان خط تلفن‌تان را اشغال کرده‌اند که بدانند چه رشته‌اي قبول شده‌ايد؛ اگر يکي از چند رشته دهان پر کني را که مدنظر آنهاست در جواب نام نبريد.
احتمالا کمي هم نصيحت‌تان مي‌کنند که «برو دنبال يک رشته به درد بخور». اما رشته‌هايي مانند کشاورزي، تاريخ، فيزيک، مهندسي شيلات، باستان‌شناسي، علوم ديني و... هم فرصت شغلي دارند؛ منتها چون کسي قبلا جاده موفقيت‌شان را آسفالت نکرده، قدم گذاشتن در آنها برايتان سخت و وحشتناک به‌نظر مي‌رسد. اگر باور نمي‌كنيد، داستان موفقيت اين هفته را بخوانيد.
ماجرا از کودکي‌اش شروع شد. از همان زمان‌ها دوست داشت در باغچه پر از بوته‌هاي بامبو خانه‌شان بازي کند. آهنگ وزش نسيم لابه‌لاي بامبو‌ها، گوشش را نوازش مي‌داد. جکي الان 47 ساله است و زيست‌شناسي با گرايش آبزيان خوانده، بعد از تحصيلاتش مي‌خواست در صنعت ماهي آزاد کار کند اما بعد از مدتي فهميد که حال و حوصله درگيري با رقباي اين بازار را ندارد. علاقه ديرينه‌اش به گل، گياه و طبيعت باعث شد به فکر تجارت گياه بيفتد. در مزرعه 28 هکتاري‌شان 20 بيشه زار بامبو کاشت و توانست انواع آپارتماني اين گياه را به هم قلمه بزند. آخر برخي از انواع بامبو مثل لوبياي سحرآميز رشد مي‌کنند يعني هر 1 ساعت 4 تا 5 سانتي‌متر بلند مي‌شوند.
خانم هينريچر «باغ جوانه‌هاي بو» را در سال 1998 احداث کرد. از همان ابتداي کار دريافت بامبو استفاده‌هاي زيادي دارد؛ چوب ماهيگيري، اسکيت بورد، مصالح ساختماني، مبلمان، کف‌پوش و حتي روکش و روتختي‌هاي لينني! بامبو 4 برابر ديگر درختان آب جذب مي‌کند و 35 درصد اکسيژن بيشتري آزاد مي‌کند بنابراين براي دوست‌داران و محافظان طبيعت گياهي ارزشمند محسوب مي‌شود.
جکي هينريچر راه سختي در پيش داشت. ابتدا ‌بايد گياهچه‌هاي بامبو را حاضر مي‌کرد. کار مهم، سخت و دقيقي بود زيرا بامبو‌ها تنها هر 50 تا 100 سال گل مي‌دهند و تقسيم کردن گياه بامبو در نهايت آن را از بين خواهد برد. براي با موفقيت طي کردن اين مرحله از يک متخصص محيط‌هاي کشت گياهي به نام «رندي بر» کمک گرفت. ديگران که 27 سال روي بامبو‌ها آزمايش انجام داده بودند مدام آنها را از ادامه اين کار منع مي‌کردند اما جکي باور داشت که بالاخره موفق مي‌شود بنابراين ادامه داد. او حق داشت براي انجام اين کار احساس خطر و فوريت کند زيرا جنگل‌هاي بامبو در حال خشک شدن هستند. سازمان ملل هم اعلام کرده که بامبوها منابع قابل‌تجديدي نيستند و درست مثل نيمي از گونه‌هاي گياهي جهان به زودي منقرض خواهند شد.
هينريچر مي‌دانست که بامبو بر چرخه کربن تاثير‌گذار است ولي در صورت توليد انبوه؛ کليد موفقيت آنها همين بود. او بعد از 9 سال تحقيق و بررسي بالاخره توانست با دانش آزمايشگاهي، راهي براي توليد ميليون‌ها گياه بامبو کشف کند. آنها برش‌هاي استريل گياه را در لوله‌هاي آزمايش حاوي نمک، ويتامين، هورمون‌هاي گياهي، ژل و جلبک دريايي مي‌گذاشتند و هنگامي که جوانه مي‌زدند، جوانه‌ها را در گلخانه مي‌کاشتند.
چيزي از کشف راز بامبو‌ها نگذشته بود که دومين سد راه قد علم کرد. آزمايشگاه آنها دچار مشکلاتي شد و جکي درجاده بامبو تنها ماند.درباره چرخاندن و مديريت محيط کشت و آزمايشگاه هيچ تجربه‌اي نداشت اما نمي‌توانست از اين همه تلاش هم بگذرد. پس تصميم گرفت يک آزمايشگاه بخرد «اين کار برايم مثل پرشي پر خطر بود. کارمندانم از 5 به 55 نفر افزايش يافت. نمي‌توانستم زياد بخوابم. تعويض شيفت‌ها در طول شب کسب و کارم را مثل سربازخانه کرده بود. گاهي از خودم مي‌پرسيدم من اينجا چه مي‌کنم؟»
اين همه تلاش بي‌اثر نماند و امروز خانم هينريچر مدير يک شرکت چند ميليون دلاري است و گونه‌هاي مختلف بامبو از سراسر دنيا به عمده فروشان عرضه مي‌شوند. او ايده‌هاي زيادي در سر دارد؛ حمايت از توليد کنندگان بامبو، پيوند گونه‌هاي جديد، آموزش اقتصاد کشاورزي به کشاورزان، متقاعد کردن مسوولان براي کاشت بامبو در حاشيه اتوبان‌ها و... با اين حال، جكي هينريچر در شروع اين مسير با موانع متعددي روبه‌رو بوده است: «براي کاشت بامبوها با مخالفت‌هاي زيادي روبه‌رو شدم. همسايگانم شکايت داشتند. هنگامي که مي‌خواستم اولين وام را از بانک بگيرم مسوولان بانک ابتدا شوکه شدند، بعد دلشان را گرفتند و قهقهه زدند. به هرحال من دلسرد نشدم. شوهرم، گاي، هميشه حامي‌ام بود. فرداي روزي که به او گفتم موقعيتي پيش آمده که مي‌توانم آزمايشگاه را بخرم برايم برنامه‌ريزي كرد تا بتوانم كار را پيش ببرم... وقتي يک نفر را داشته باشي که مثلا بگويد اين راه را اين‌طور برو، خيلي خوب است. «بايد براي به دست آوردن هر چيزي تلاش كني». هر بار مساله‌اي اعصابم را خرد مي‌کرد، گاي اين جمله را تکرار مي‌کرد و هيچ وقت نمي‌گذاشت شک کنم.»
منبع:www.salamat.com


 

۱۳۸۹ اسفند ۲۵, چهارشنبه

مردان کهن

ملک ايران مملو از مردانگيست
جنگه با ايرانيان ديوانگيست

دشمنانش دشمن ديرينه اند
ترک تازي و اجانب ريشه اند

عدل کورش شاه شاهان جهان
غرق حيرت مي کند پيغمبران

داريو شش مظهر آباديست
شاه شاهان جهان ايرانيست

آريو برزن نماد غيرت است
سمبل آزادي اين ملت است

مهردادش دشمن يونانيان
سر بلند از نام او ايرانيان

يزد گردش دشمن هر تازي است
جنگ او با تازيان تاريخي است

فاتح و دشمن ستيزش سورناست
دشمن هر نانجيبش سورناست

چون خشايارش دگر دنيا نديد
خاک يونان ضرب شسش را چشيد

قورباغه

قورباغه هایی که زنده زنده آب پز شدند:   چند قورباغه را در ظرفی پر از آب جوش انداختند، آنها خیلی سریع از آب جوش به بیرون پریدند و خودشان را نجات دادند. وقتی همین قورباغه ها را در ظرف آب سرد قرار دادند و آرام آرام آب را به جوش رساندند، همه ی آنها در آب جوش کشته شدند چون نتوانستند عکس العملی به همان سرعت نشان دهند .
نتیجه: ما می توانیم تغییرات ناگهانی را بفهمیم و متقابلآ عکس العمل نشان دهیم اما وقتی این تغییرات در دراز مدت انجام می شوند، وقتی متوجه می شویم که دیگر خیلی دیر است. یادمان باشد، نه عادت های بد، یک شبه وجود کسی را فرا می گیرد و نه کسی یک شبه فرد دیگری می شود، همه چیز پله پله انجام می شود. مهم این است که گرم شدن آب را احساس کنید .

۱۳۸۹ اسفند ۲۴, سه‌شنبه

محمد خان قاجار




 "آغا محمدخان قاجار"


علاوه بر موارد فوق، تاریخ در باره او چنین مینویسد:
پس از حمله عمومی و سقوط کرمان، سربازان وی تمامی کسانی را که در غیر از«بست» قرار داشتند به قتل رسانده وتمامی اموال ودارایی‌ها را ضبط و به نوامیس تعرض کردند این وضع تا زمان فرمان توقف غارت توسط خان قاجار ادامه داشت. پس از آن و پس از آنکه خان قاجار متوجه فرار موفق شهریار جوان زند گردید دستور داد که تمامی مردان کرمانی از چشم نابینا گردند و حتی کسانی را که به بست رفته بودند نیز از این دستور مجزا نکرد. بیست هزار جفت چشم به ‌وسیله سپاه قاجار تقدیم خان شد.(سر پرسی سایکس این تعداد را هفتادهزار جفت می‌خواند).
پس از آنکه لطفعلی خان زند به بم فرار کرد و با خیانت حاکم بم دستگیر و به فرستادگان آقامحمدخان تحویل داده شد، شهریار زیبای زند به دستور آقا محمد خان توسط چهارپاداران مورد تجاوز جنسی قرار گرفت و چشم‌های شهریار زند از کاسه خارج گردید. خان قاجار قصد داشت که به شهریار جوان افسار زده و در مسافرت‌ها به عنوان حیوان در پای رکاب خود بدواند که به علت ضعف و زخمهایی که برداشته بود این کار میسر نگردید. نهایتا در تهران به زندگی لطفعلی خان خاتمه داده شد.
پس از لشکرکشی و تصرف شهر تفلیس، آغامحمدخان دستور ویران کردن قسمتی از شهر و قتل عام مردم را داد و باردیگر سربازان وی در این شهر بدستور او به تجاوز به ناموس مردم دست زدند. تمام کلیساهای شهر ویران شد و روحانیون مسیحی دست بسته به رود ارس انداخته شدند. در نهایت آغا محمد خان با پانزده هزار تن از دختران و حتی پسران شهر که آنان را به اسارت گرفته بود به تهران بازگشت. اینان برای سواستفاده جنسی و نیز برای بردگی به ثروتمندان فروخته شدند.
بعد ار آن به خراسان لشکر کشید و شاهرخ، پسر نادر را که کور و پیر بود به همراه همه درباریانش به قتل رسانید تا انتقام کشتن فتحعلی‌خان را بگیرد. خان قاجار برای افشای محل جواهراتی که نادر از هند آورده بود شاهرخ را به حدی شکنجه کرد که وی در زیر این شکنجه‌ها جان سپرد. آقامحمدخان پس از کشف محل جواهرات نادر، آنان را روی سفره گسترد و از شدت عشق به طلا و جواهر، بر آنان غلتید.
زمانی که آقا محمد خان قاجار شهر کرمان را در محاصره داشت سربازی که یکبار جان وی را نجات داده بود به او خیلی نگاه می‌کرد و گویا با نگاه خود می‌خواست که آن ماجرا را به یاد خان بیاورد. آقا محمد خان نیز دستور داد تا چشم‌های او را در بیاورند..
سر جان ملکم درباره او میگوید: " در مورد بیرحمی و سنگدلی او همین بس که برای جانشین کردن برادر زاده خود باباخان از کشتن برادران و پسرعموهای خود نیز احتراز نکرد یا اینکه پس از دستگیری لطفعلی خان زند تمام مردان کرمان را اعم از پیر و جوان یا کشت یا کور کرد و شهر کرمان را به شهر کوران تبدیل ساخت درحالیکه کرمان را تسخیرکرده بود و از شهرهای خود او بحساب می‌آمدند و مردم کرمان جزء ملت خود او بودند".

۱۳۸۹ اسفند ۲۳, دوشنبه

نگاهی دیگر: تاریخچه چهارشنبه سوری

آتش افروزی درپیشاپیش نوروز از آئین دیرین ایرانیان باستان است و چنین جشن باستانی که در کیش مزدیسنا نماد فرّه ایزدی بشمار می‌رود به حکم کیش اسپتمیمان زردشت با افروختن آتش مقدس که فروغ ایزدی است آغاز می‌شود.
بشر درنخستین روزهای زندگی خویش درکره زمین به کمک طبیعت آتش را شناخت با شگفتی بسیار ازخواص آن آگاه شد روشنی ودرخشندگی درختی که براثر رعد و برق آتش گرفت و سوخت چشمان انسانهای اولیه را که نسبت به بسیاری از امور طبیعی ناآگاه بود، خیره ساخت و پس ازاین رخداد آدمیان نخستین در دوران دیرینه سنگی به یاری عقل خداداد خویش دریافتند که آتش بسیاری ازمشکلات روزمره انسان ازجمله مشکلات تهیه غذای روزانه و سرمای زیستگاههای سردسیر درازمدت زمستان را رفع می‌کند.
ولی انسانهای نخستین که به حالت توحش می‌زیستند، راه تهیه آتش را هنوز نمی‌شناختند تا بالاخره اتفاق یا رویداد دیگری به یاری و کمک انسان اولیه شتافت یعنی براثر برخورد یا اصطکاک اتفاقی دوسنگ با یکدیگر و جرقه ناشی از برخورد آن دوسنگ بود که درنتیجه بشر دوران نخستین دانست که ازاین راه نیز به یاری دسته‌ای از علف خشک می‌توان آتش را بوجود آورد از این رو حتی از دوران دیرینه سنگی انسانهای نخستین آتش را بسیار گرامی می‌داشتند.
پس از سالهای متمادی این احترام به مرحله ستایش و تقدس رسید بنحوی که اگر درتاریخ زندگی بسیاری ازملل دوران گذشته‌های دور پژوهش وبررسی کنیم، می‌بینیم که آنان آتش را در زمره عناصر مورد پرستش خویش بشمار می‌آوردند و حتی میان قبائل وحشی که امروز درژرفنای جنگلهای بزرگ زندگی می‌کنند عنصر آتش پرستیدنی و درخور ستایش و تکریم است بنابرهمین عقیده وسنت بسیار قدیمی در دین مزدیسنایی اسپیتمان (سپید منش) زردشت آتش عنصری مقدس بوده است.
همچنانکه در دین بودا دلیل سوزاندن کالبد مردگان اشاره‌ای به پلیدی زدایی و احترام پیروان این آئین به آتش نماد فروغ ایزدی است، در اوستا آمده فروردین که درآن جشن نوروز در دهه نخست این ماه آغاز می‌گردد بنا به پندار مذهبی معتقدان به کیش مزدیسنایی دهه درواپسین پنج روز سال کهنه و پنج روز نخست فروردین ماه هنگامی است که ارواح نیاکان برای سرکشی بازماندگان خویش ازآسمان‌ها به گستره زمین فرود آمده و ده شبانه و روز در خانمان پیشین خود در کنار خویشاوندان زنده خویش بسر می‌برند و این ده روز عبارتست از آخرین روز پنج روز سال کهنه و پنج روزی که به سال می‌افزودند تا سال خورشیدی درست دارای سیصد وشصت و پنج روز باشد.
این پنجه یا پنج روز که بنام بهیزک یا وهیجک و گاه و اندرگاه نامورند روزهای گات‌ها [۱] خوانده شده‌اند، ده روز آتش افروزی به مناسبت فرارسیدن نوروز بیرون ازاین مدت نبود و هر یک از دوازده ماه در نزد پیروان کیش مزدیسنا بی‌کم و کاست سی روز بود و هر روز بنام یکی از ایزدان خوانده می‌شد مانند هرمزد، روز بهمن و اردیبهشت روز... الخ.
سوری چیست؟
واژه سوری در ادب پارسی به معنای شادی و خوشحالی توام با سور و سرور است و در نتیجه جشن چهارشنبه سوری جشنی است باستانی که مراسم این جشن از دیرباز تا روزگار ما طی تشریفات ویژه سنتی در نزد بسیاری از پارسی زبانان در آخرین شب چهارشنبه سال کهنه یعنی سه شنبه شب بر گستره سرزمینهای پهناور پارسی زبانان برپا می‌شود.
در مورد واژه «شنبه» لزوماً یادآور می‌شوم که خاستگاه و منشاء این واژه از ادبیات ملت باستانی قوم بابل است که در دوران باستان بنیانگزار دانش نجوم و ستاره‌شناسی بوده‌اند و دانشوران این قوم روزهای سال را به سیصد و شصت و پنج روز و دوازده ماه تقسیم کردند ازاینرو واژه شنبه در تاریخ ادب پارسی واژه‌ای وارداتی است در مورد واژه «سوری» در تاریخ و ادب پارسی از جمله حافظ شیراز زی [۲] می‌سراید:
غنچه گلبن وصلم ز نسیمش بشکفت
مرغ خوشخوان طرب از برگ گل سوری کرد
باتوجه به اینکه روز چهارشنبه یا بقول اعراب یوم الارباع نزد اعراب روز شوم و نحس خوانده می‌شد، شک نیست که تقارن روز مشخص آتش افروزی یا جشن (چهارشنبه) سوری در آخرین سه شنبه شب یا شب چهارشنبه سال کهن پس از دوران پذیرش آئین اسلام زیر تاثیر پندار اعراب ازسوی ایرانیان شب چهارشنبه سنت متداول جشن چهارشنبه سوری ویژگی یافت. دراین مقوله جا حظ بصری نیزدرکتاب المحاسن و الاضداد روز چهارشنبه را روز شوم و نحس خوانده و ایرانیان هم بعد‌ها دراین عقیده با اعراب هم داستان شدند و دراین رابطه منوچهری دامغانی [۳] می‌سراید:
چهارشنبه که روز بلا است با ده بخور [۴] بساتکینی [۵] خورتا به عافیت گذرد
در ایران باستان باده گساری با ساتکینی یا پیاله بزرگ سنتی ناشی از شادمانی ایرانیان در جشن پیش از نوروز بوده چنانچه در اینرابطه فرخی سیستانی نیز می‌سراید:
روز نوروز است امروز سر سال است
بساتکینی خور و از دست قدح مفکن
محمدرضا پهلوی، آخرین شاه ایران در مراسم چهارشنبه سوری از روی آتش می پرد
از این رو پارسیان نیز آتش افروزی چهارشنبه سوری پایان سال خود را به پیروی از پندار نحس بودن چهارشنبه اعراب به آخرین سه شنبه شب یعنی شب چهارشنبه سال کهن موکول کردند تا براساس همین عقیده به یاری آتش مقدس پیش از فرارسیدن نوروز باستانی در سال نو که در آستانه فرارسیدن بود از آسیب وگزند این روز پلید در روزهای چهارشنبه سال نو درامان بمانند درسده‌های پسین نیزبحکایت تاریخ ادب پارسی آتش یکی از عناصر مقدس چهارگانه طبیعت و نماد زندگی مورد ستایش بود چنانکه امیرمعزّی [۶] شاعر نامور نیز در مقام سپاسگزاری از صله و بخشش شاهانه پیرو نخستین رباعی سروده خویش [۷] درمقام دومین بدیهه سرایی خود با اشاره به عنصر نخست یعنی عنصر «آتش» که از عناصر چهارگانه طبیعت بشمار می‌رود چنین می‌سراید:
چون «آتش» خاطر مرا شــاه بدید
از «خاک» مرا بر زبر [۸] مـــاه کشیـــد
چون «آب» یکی ترانه از من بشنیـد
چون «باد» یکی مرکب خاصــــم بخشید
در کهن‌ترین سندی که دوبار از آتش افروزی (چهارشنبه) سوری یاد شده در کتاب تاریخ بخارا تالیف ابوبکر محمد بن جعفرنرشخی [۹] در سده چهارم هجری شمسی است که برگردان این کتاب ازسوی ابونصر ابن محمد بن القباوی درسال ۵۲۲ هجری ازتازی به پارسی صورت گرفته است.
دراین کتاب درباره آتش افروزی در جشن چهارشنبه سوری چنین گزارش شده: «چون امیرمنصور بن نوح سامانی به سرای بنشست اندرماه شوال سال سیصد وپنجاه (خورشیدی) به جوی مولیان (که نام محلی است) مقرر فرمود تا آن سرای را دیگر بار عمارت وهرچه (ازآتش) هلاک وضایع شده بود بهتر ازآن بحاصل کردند آنگاه امیرسدید بسرای بنشست هنوز سال تمام نشده بود که چون شب (چهارشنبه) سوری چنانکه عادت قدیم است آتش عظیم افروختند پاره‌ای آتش بجست وبه سقف درگرفت ودیگر باره جمله سرای بسوخت وامیر سدید هم شب به جوی مولیان رفت»
همچنین با توجه به اینکه در متون نثر تاریخ ادب پارسی در نخستین سده‌های تاریخ هجری شمسی جشن «سوری» بدون قید واژه چهارشنبه به تکرار دیده می‌شود و در نتیجه جشن سوری را پارسی زبانان پس از دوران اسلامی زیر تاثیر پندار اعراب مشعر بر نحس بودن روز چهارشنبه برگزاری آتش افروزی جشن سوری را اختصاصاً در شب چهارشنبه یا سه شنبه شب برگزارکردند واژه «سور» درواژه مرکب سورنای نیز که آلت موسیقی است، دیده می‌شودکه در جشنهای سرور و در مراسم عزاداری درآن وسیله می‌دمند.
از این رو بنظر می‌رسد که در دوران اسلامی واژه چهارشنبه بین دو واژه «جشن» و «سوری» و بصورت جمله جشن چهارشنبه سوری قرار گرفته است عقیده به نیک و بد بودن روزهای هفته امروز نیز بین برخی از خرافه پرستان رواج دارد باستناد سروده زیر:
چیدن ناخن به یکشنبه نشان دولت است
گر دوشنبه سهل باشد درسـه شــنبه نکبت است
چهارشنبه گربگیری قطع نسلت می‌شود
پنجشنبه خوب جمعه خوب و شنبه نکبت است
واژه «شنبه» واژه‌ای است که در زبان بابلی و آرامی و سریانی و عربی دارای کاربرد بوده است و معنای این واژه از دیدگاه قوم یهود «استراحت مطلق» است ولی در زمان حاضر چون شنبه نخستین روز هفته می‌باشد لذا روز شنبه آغاز روز فعالیت بشمار می‌رود. بویژه اینکه منطقی نیست.
باقیمانده روزهای هفته به جز روز آدینه (جمعه) را که به واژه شنبه آراسته شده به معنای استراحت مطلق بدانیم در جشن شب چهارشبنه سوری بطور سنتی ایرانیان هفت توده آتش به یاد هفت فرشته مقدس امشاسپند اهورایی درآئین مزدیسنا از گیاه خشک (کاه) فراهم آورده و توده‌های هفتگانه کاه را در فاصله‌های معینی از یکدیگر قرار می دهند و آن را بترتیب آتش می‌زنند سپس خرد وکلان وزن ومرد برفراز آتش هفتگانه می‌جهند و می گویند: «سرخی تو ازمن زردی من از تو»
در جمع بندی مطالب عنوان شده در فوق نتیجه می‌گیریم که آتش افروزی و جهیدن از روی هفت توده آتش افروخته دلیل آشکاری است که جشن آتش افروزی «سوری» که بعد‌ها به چهارشنبه سوری نامور شد همچون جشن سده از جشنهای ایران پیش ازاسلام وبازمانده مراسمی از دوران باستان است مردم ظریف اندیشه و شاعرمنش گیلان نیز با تکرار یک بیت چهارپاره بهنگام پریدن از روی آتش بطور مکرر ندا در می دهند: «ذلت ببر نعمت باور [۱۰]»، «نکبت ببر دولت باور»
ر متون نثر تاریخ ادب پارسی در نخستین سده‌های تاریخ هجری شمسی جشن «سوری» بدون قید واژه چهارشنبه به تکرار دیده می‌شود و در نتیجه جشن سوری را پارسی زبانان پس از دوران اسلامی زیر تاثیر پندار اعراب مشعر بر نحس بودن روز چهارشنبه برگزاری آتش افروزی جشن سوری را اختصاصاً در شب چهارشنبه یا سه شنبه شب برگزارکردند
فلسفه آتش افروزی نزد ایرانیان باستان درهمه مراسم اعم ازمراسم مذهبی و ملی بدین انگیزه بود که آتش نزد آنان مقدس و پلیدی زدا بشمار می‌رفت و ایرانیان باستان برآن بودند که آتش نیز نماینده فروغ و فرّه ایزدی و فروغ یزدانی است که هرناپاکی و پلیدی را پاک می‌کند.
شگفت آور این است که این عقیده امروز نیز در دانش پزشکی به دلیل خاصیت گندزدائی آتش مورد تایید و بهره برداری قرارگرفته و وسایل و ابزار جراحی را درصورتیکه محلول گندزدائی در دسترس نباشد وسیله آتش ازپلیدی و آلودگی پاک می‌سازند براساس همین عقیده ایرانیان باستان در اخرین روزهای سال کهنه برآن بودند که به یاری آتش مقدس پلیدی و آلودگی و صفات اهریمنی را ازوجود خود دور می‌کنند تا با تن و کالبد و روانی پاک به پیشواز نوروز بروند.
در پیشانی کوهی در نقش رستم در مرودشت استان فارس که آرامگاه شاهنشاهان هخامنشی در دل آن کوه قرار دارد سنگ نگاره‌هایی دیده می‌شود که در آن تصویر نقش مرد مُغی کنده کاری شده بر پهنه سنگ در مقابل مجمر آتش فروزان نماد فرّه ایزدی با حالت احترام ایستاده است آتش افروزی بین پیروان ادیان دیگر نیز دیده می‌شود.
مسیحیان نیز چند روز پیش از فرارسیدن عید فصح همانند ایرانیان باستان درروز چهارشنبه آتش می‌افروزند و همچنین درکشورهای اسکاندیناوی در روز ۲۴ ژوئن هرسال که مصادف با زاد روز یوحنا است، جشن آتش افروزی برپا می‌شود بطورکلی جهیدن از روی آتش و یا گذر از آتش در تاریخ و ادبیات ایران باستان دارای سوابق و نظایر فراوانی است که مشهور‌ترین آن گذشتن سیاورشن یا سیاوش شاهزاده ایرانی فرزند کیکاووس و پدرکیخسرو پادشاه اساطیری دوره شاهان کیانی از گذرگاه دو توده بزرگ از آتش فروزان است که فردوسی، حماسه سرای ایران این داستان آموزنده و جالب را از خوتای نامک یا خدای نامک به پارسی دری برگردانده شده بود، به نظم کشیده است.
بین عوام نام فرزند کیکاووس یا کاووس شاه پادشاه کیانی بعنوان سیاورشن یا سیاوش ناموراست و جالب این است که واژه سیاورشن به همین صورت فقط درزبان و ادبیات گیلکی که اصیل‌ترین ونزدیک‌ترین گفتار به زبان پارسی باستان است دیده می‌شود.
توضیح اینکه نام سیاورشن در گیلان نام گیاهی است که اغلب دردیواره‌های چاه‌های آب نوشیدنی می‌روید و این گیاه بنام «پر سیاوشن» خوانده می‌شودکه سیاوشن یا سیاوش صورت خلاصه شده واژه سیاورشن است رویش پرسیاوشن یا پر سیاورشن را طبق افسانه‌های قدیم در دیواره‌های چاه آب نوشیدنی مردم گیلان از باستانی‌ترین ادوار چنین توجیه می‌نمایند که بحکایت کتاب از میان رفته خداینامک اثر عهدساسانی، سودابه نامادری سیاورشن (سیاوش) دل درگرو عشق ناپسری خود بست ولی سیاورشن که جوانی عفیف و شریف بود ازاین عشق گناه آلوده روی گردان بود وبالنتیجه سودابه به انگیزه ناامیدی و خشم در مقام سعایت از سیاوش به پدرش بنام کیکاووس پادشاه کیانی بدروغ سیاوش را گناهکار قلمداد کرد.
سیاورشن برای اثبات بیگناهی خود طبق قوانین حاکمه عهد باستان به یکی از اقسام سه گانه «ور» [۱۱] یا باصطلاح متون حقوقی امروز سوگند، یعنی گذر ازدو توده آتش فروزان که نوعی از انواع سه گانه سوگند [۱۲] یا «ور» بشمار می‌رفت، توسل جست [۱۳] «ور» سه گانه که عبارت بودند از گذشتن از دو ستون آتش فروزان و نوشیدن آب گوگرد و بستن دست و پای متهم و افکندن متهم به رود دگره (دجله) و کاربرد توسل به «ور» یا سوگند امروز در مراجع حقوقی ایران باستان زمانی کاربرد داشت که دلایل کافی و بسنده برای احراز بزهکاری متهم وجود نداشت.
درچنین موردی ایرانیان باستان معتقد بودند که متهم بیگناه ازهر یک از این آزمایش سه گانه: توده آتش و نوشیدن آب گوگرد و افکندن دست و پابسته در رود دجله با مرگ رویاروی نخواهد شد زیرا مرگ بهنگام توسل به سوگند یا «ور» سه گانه فقط گناهکاران را به کام مرگ می‌کشد از این رو سیاورشن برای اثبات بیگناهی خود طبق روایات افسانه‌ای از توده آتش بسلامت گذشت بدون آنکه کوچک‌ترین صدمه‌ای به او وارد آید، بالنتیجه بیگناهی سیاوش و بزهکاری سودابه به اثبات رسید ولی سیاورشن قهرانه دیار خویش ایران را ترک کرد به دیار افراسیاب پادشاه توران رفت ودختر او فرنگیس یا فرنگرسین را به زنی گرفت واز آن دو کیخسرو بوجود آمد وبالاخره براثر بداندیشی و سعایت گرسیوز برادر افراسیاب و توطئه او سر از تن سیاورشن در لبه دیواره چاهی به دستور افراسیاب شاه تورانی جدا شد و براساس داستانهای اساطیری ایران باستان قطره‌ای از خون او را بر دیواره چاه ریخته شد.
پس از چندی در بدنه داخل چاه براثرخون سیاوش گیاهی سبز شد که نام گیاه را باعتبار نام سیاورشن «پرسیاورشن» یا پرسیاوشن خواندند وطبق روایات اساطیری ایرانیان باستان معتقدند که این گیاه تا دنیا برپاست بعنوان نماد بیگناهی سیاورشن جاودانه دردیواره‌های چاه‌های آب می‌روید، گفته می‌شود که این گیاه شفابخش داروی بسیاری از درد‌ها است.
لازم بتذکر است که ایرانیان دارای کیش مزدیسنایی چه پیش از انقلاب و انشعاب مذهبی اسپیتمان زردشت در آئین مزدیسنا، و چه درزمان زندگی این پیامبر ایرانی و پس آن دوران افراسیاب شاه تورانی و قوم تورانی را بمعنای قوم غیرمزدیسنایی یا بمعنای مجازی، دیو یا باصطلاح عامیانه دیوانه می‌خواندند و به همین دلیل در متون زردشتی قاتل زردشت «تور» برا‌تر ریش [۱۴] خوانده شده است و واژه «تور» تنها در زبان اصیل گیلکی بجای مانده و به اشخاصی که دارای درجه خفیفی ازجنون هستند از طرف مردم گیلان «تور» خطاب می‌گردد.
ذکر خلاصه داستان سیاورشن و گذشتن از آتش بدین منظور بود که بدینگونه به پیشینه تاریخی نماد پندار مزدیسنایی تقدس آتش و پلیدی زدائی این عنصر از وجود انسان‌ها با توسل به پریدن ازفراز توده هفتگانه آتش مقدس مزدیسنایی در آئین سنتی جشن باستانی «سوری» ضمن اشاره به نماد تقدس عدد هفت درآئین مزدیسنا باعتبار تقدس هفت فرشته امشاسپند اهورایی وارتباط آن با پریدن از توده‌های هفتگانه آتش در شب آخرین سه شنبه شب اسفند ماه سال کهن نیز اشاره‌ای داشته باشم.
در ایران باستان نیز غیر از جشن چهارشنبه سوری، جشن‌ها و اعیاد مذهبی ملی دیگری نیز برپا می‌شد که عبارت بودند از: جشن مهرگان که درمهرماه وجشن سده که درروز ششم بهمن وجشن اسپندگان یا اسپندارمذ که در پنجم اسفندماه هرسال و جشن آبریزگان و جشن هئورتات و جشن بهمنگان و بالاخره ازهمه مهم‌تر جشن بزرگ نوروز برپا می گردید که جشن نوروزی را در داستانهای اساطیری به ییمه یا جمشید پادشاه باستانی منتسب می‌دانستند ولی تاریخ واقعی ابتکار جشن نوروزی ده روز نخست سال نو به ابتکار و بنیانگذاری سومریان در دوره شاهی پادشاهان شهر «اوروک» همچون گیل گامش وسپس در شهر «اور» پایتخت سومریان مهاجر ساکن کرانه‌های دریای کاسان (دریای گیلان) مهاجران درهزاره چهارم پ. م به سرزمین میان رودان (بین النهرین) برقرار گردید.
کهنگی واژه بابلی شنبه و پریدن مردم از فراز هفت توده آتش در شب چهارشنبه آخر سال و گفتن جمله «زردی من از تو و سرخی تو از من» و خواستن سلامتی و تندرستی از آتش که عنصر آتش در دوران ایران پیش از اسلام مقدس بوده نشانگر این امر است که به قطع و یقین مراسم جشن چهار شنبه سوری تشریفاتی سنتی است منتسب به دوره ایـران پیـش از اسلام ولی تاریخ دقیق آغاز اجرای این مراسم مشخص نیست.
از ویژه گیهای این جشن باستانی تهیه و خوردن آجیل مشکل گشا یا آجیل چهار شنبه سوری و خریدن کندر از عطاری‌ها و پریدن از روی آتش با تکرار جمله «عاطل کن باطل کن» در گیلان و فالگوش ماندن دختران دم بخت است.

۱- باستانی‌ترین متن مزدیسنایی مشعربر سروده‌های زردشت پیامبر
۲- پدر و مادر حافظ اهل آبادی کوهپای اصفهان در آغاز سالهای نخست سده هشتم هجری به پندار نگارنده به علت سختی معیشت به شیراز مهاجرت کرده و درمحله فقیرنشین موستان یا شیطان محله شیراز سکونت گزیدند ازاینرو من حافظ را شیراز زی می‌دانم نه شیرازی.
۳ - ابوالنجم احمدبن قوص بن احمد دامغانی شاعر نیمه یکم سده پنجم هجری در گذشته به سال ۴۳۲ هجری قمری –فرهنگ دکتر معین برگ ۲۰۳۷ ج ۶
۴- واژه جایگزین بنوش ازدیدگاه ادبی برازنده‌تر است
۵- جام بزرگ باده نوشی - فرهنگ دهخدا برگ ۱۱۶۲۹ ج ۸
۶- پسر امیرالشعرا عبدالملک برهانی نیشابوری شاعر سالهای پایانی سده پنجم هجری قمری اوایل سده ششم هجری قمری بوده است –فرهنگ دهخدا برگ ۲۹۱۹ ج ۲ که در مقام نخستین بدیهه سرایی خود در ستایش از سلطان سنجر سلجوقی در شکارگاه سرود
۷-‌ای ماه چو ابروان یاری گوئی یا نی چو کمان شهریاری گوئی نعلی زده از زرد عیاری گوئی در گوش سپهر گوشواری گوئی
۸- بالا
۹- زایچه ۲۸۶ هجری – درگذشت ۳۴۸ هجری – فرهنگ دهخدا برگ ۳۳۵ ج ۱
۱۰- بیار
۱۱- توسل به ور یا سوگند سه گانه یکی از مبانی احراز بزه یا بیگناهی متهم در تاریخ حقوق دنیای باستان بشمار می‌آمد عبارت بود از گذر از دو ستون آتش فروزان و نوشیدن آب گوگرد و افکندن متهم با دست وپای بسته در رودخانه دگره (دجله).
۱۲ - سوگند یا سئوگنت (seoganta (در پارسی باستان به معنای گوگرد است.
۱۳- برگ ۸۳۵ج ۵ فرهنگ معین
۱۴- BRATERE اوستایی عیناً به صورت برا‌تر در زبان و ادب انگلیسی دیده می‌شود.

هزار رنگ

چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن وقتی جماعت خودش هزار رنگ است

۱۳۸۹ اسفند ۲۲, یکشنبه

جشن چهارشنبه سوری


جشن چهارشنبه سوری به همراه ديگر آيين آن با گوناگوني و زیبایي بسيار و آواز و ترانه های شادی بخش و بزم و پایکوبی در همه‌ی شهرپ‌های (ساتراپ‌های، ايالات) ايران بزرگ برگزار می‌شود.

ريشه واژه:
چهار شنبه سوری از دو واژه "چهارشنبه" پايان سال و واژه "سوری" كه همان "سوريك" پهلوي و به مانی (معنی) سرخ است ساخته شده است و روي هم رفته به مانی چهارشنبه‌ سرخ است.

پيشينه و سرچشمه:
به باور نيكان ما يا زرتشتيان، در پنج روز مانده به پايان سال فروهر مردگان براي سركشي بازماندگان خود به زمين فرود می آيند و در پايان شب سال كه پايان جشن گاهان بارهمسپهمديم است، بر روي بام رفته و فانوسی به لبه بام خود می گذاشتند كه تا بامداد روشن است. سپيده دم بر روی بام می رفتند و آتش افروزی آغاز مي شد كه با نوای اوستا در هم مي آميخت. اين آيين با دميدن نخستين رخش خور پايان می پذيرفت و نوروز آغاز می شد. گويا آيين آتش افروزی شب جشن چهارشنبه سوری از آتش افروزی زرتشتيان يا ايرانيان باستان در شب پايان سال سرچشمه گرفته شده است پَن (ولی) آيين آن با آيين شب پايان سال بسيار ديگرگون است.

چرا چهارشنبه پاياني سال؟
ديدگاه های گونگون درباره برگزيدن شب چهارشنبه برای اين آيين:

در ايران باستان خريد نوروزي همچو آينه، كوزه و اسپند را از چهارشنبه بازار فراهم مي‌كردند. بازار در اين شب چراغانی و زيور بسته و سرشار از هيجان و شادمانی بود و خريد هر كدام هم آيين ويژه اي را نويد می داد. شايد جشن شب چهارشنبه سرچشمه از چهارشنبه بازار دارد.

نخستین و کهن ‌ترین نسكی (کتابی) که در آن نام چنین آتش ‌افروزی آورده شده است، "تاریخ بخارا" نوشته ابوبکر محمد بن جعفر نرشخی است، ولی در آن نامی از زمان برگزاری جشن آورده نشده است، ولي گزاره "هنوز سال تمام نشده بود" و نیز "شب سوری" آمده است.

دومین نوشتار کهن که نام جشن چارشنبه ‌سوری را مي آورد، شاهنامه فردوسی در سرگذشت سردار دلير ايران، بهرام چوبینه است. ولي چرا چهارشنبه؟

بشد چارشنبه هم از بامداد    بدان  باغ  که  امروز  باشیم  شاد
...
ز جیهون همی آتش افروختند       زمین و هوا را همی سوختند

برگزاری آيين جشن چهارشنبه سوري:
پسين (غروب) بوته‌ها را به شمار سه یا هفت کوپه آتش می‌افروزند و از رويش مي‌پرند.

آيين چهارشنبه سوری تنها به آتش افروزی بسنده نمی شود، خانه تکانی پیش از چهارشنبه سوری، خریدن آیینه و کوزه نو، خرید اسپند دانه، چراغانی، فراهم كردن و خوردن آجیل هفت مغز، کوزه شکستن، شگون (فال) گوش ایستادن، شگون (فال) کوزه، ریختن آب به گوشه و کنار خانه، به بيابان رفتن در روز چهارشنبه سوری، تخم مرغ شکستن، شال اندازی، كفچه (قاشق) زنی، گره گشایی از بخت دختران با بستن كوپله (قفل) به گردن، نشستن روی چرخ کوزه گری، شکستن گردو، گفتن آرزوها به آب روان، فریاد زدن خواسته ها در چاه كهن، ياري خواستن از "چهارشنبه خاتون"، رنگ کردن خانه با گِل هایی به رنگ آبی و زرد، پختن آش ویژه چهارشنبه سوری و...

گزیده ای از آيين نام برده شده:
آجيل چهارشنبه سوری:
آجیل چهارشنبه سوری از هفت مغز و ميوه خشكك {پسته، بادام، سنجد، كشمش، گردو، برگه هلو، انجير}، به نماد هفت امشاسپندان درست شده و آن را در سفره چهارشنبه سوری می گذارند تا همه خانواده برای شگون و تندرستی از آن بخورند.

کوزه شکستن:
درون کوزه کهنه سال پیشین كمي آب مي ريزند و آنرا از بالای بام به زمین می اندازند زیرا می گويند که فروهرها از کوزه نو دیدن خواهند کرد و آب پاشيده شده، نشان روشنايی در خانه است. در زمان ساسانیان به جای آب، سترهايي (سکه هایی) را درون کوزه می انداختند و آن را از پشت بام به زمین پرتاب می کردند براي اينكه روزی و فزوني برای آنان فرستاده شود.

كفچه (قاشق) زنی:
آيين كفچه زنی كم و بيش در همه سرزمین های ایران بزرگ برگزار می شود. بدین گونه است که مردم و گاهي کودکان کاسه و كفچه  را به هم کوبیده و در پشت در پنهان می شوند و خاوند (صاحبخانه) تخم مرغ یا پيشكشي درون کاسه می گذارد. كفچه زنان چه مرد چه زن بيشتر خود را با چادر می پوشانند.
كفچه زنی نماد پذيرايی از فروهر‌ها است زيرا كه كفچه و كاسه مسين نشانه‌ خوراك و خوردن بود. ايرانيان باستان برای فروهر‌ها بر بام خانه خوراك هاي گوناگون مي‌گذاشتند تا از اين ميهمانان تازه رسيده‌ آسمانی پذيرايی كنند و چون فروهر‌ها پنهان و نمي توان ديدشان، كسانی هم كه برای كفچه زنی مي‌رفتند، كوشش مي‌كردند روی بپوشانند و ناشناس بمانند و چون خوراك و آجيل را ويژه فروهر مي‌دانستند و دريافتشان را همايون مي‌پنداشتند.

شال اندازی:
در آيين شال اندازی جوانان از روی بام خانه همسايگان و خويشان يا  نامزدشان، شال خود را از روی روزنه‌ هيمه سوز (شومينه) پایین می کنند و خاوند يا دختران در گوشه آن شال شیرینی و تخمه می پیچند.

شگون (فال) گوش:
آيين شگون گوش بيشتر براي كسانی است كه آرزويی دارند، مانند دختران دم بخت يا زنان در آرزوی فرزند. آنها سر چهار راهی كه نماد گذار از دشواري ها بود مي‌ايستادند و كليدی را كه نماد گشايش بود، زير پا مي‌گذاشتند و آرزويي مي‌كردند و به گوش مي‌ايستادند و گفت و گوی نخستين رهگذر را پاسخ به آرزوي خود مي‌دانستند. بدرستي آنها از فروهر‌ها مي‌خواستند كه گره كارشان را با كليدی كه زير پا داشتند، بگشايند.

چهل رشته:
در بدخشان و اپاختر افغانستان دختران موی سر خود را به چهل رشته بخش مي كنند و آن را می بافند و در ته رشته موها تـَرکه باريكي می بندند تا همه چهل رشته به چينش در کنار یکدیگر جاي گیرند و هنگام پریدن از روی آتش می گویند "به روی فرخندت گردم، زردی مرا گیر و سرخی ات را بده". در برخي از ده هاي درواز بدخشان از شب تا بامداد برگرد آتش می نشینند و پايكوبي می كنند.

جشن چهارشنبه سوری فرخنده باد.

فلسفه جشن چهارشنبه سورى بروایت سياوش اوستا

فلسفه جشن چهارشنبه سورى بروایت سياوش اوستا

سور به معناى ميهمانى و جشن مى باشد و اما چرا چهارشنبه سورى و چرا آتش برافروختن و چرا از روى آتش پريدن؟ براساس سروده هاى پيروز پارسى، حكيم فردوسى، سياوش فرزند كاووس شاه در هفت سالگى مادر را از دست مى دهد. پادشاه همسر ديگر را برمى گزيند، سودابه كه زنى زيبا و هوسباز بود عاشق سياوش مى شود.
يكى روز كاووس كى با پسر
نشسته كه سودابه آمد ز در
زناگاه روى سياوش بديد
پر انديشه گشت و دلش بردميد
زعشق رخ او قرارش نماند
همه مهر اندر دل آتش نشاند

سودابه در انديشه بود تا به گونه اى سياوش را به كاخ خويش بكشاند، دختر زيبا و جوان خود را بهانه حضور
سياوش كرده و او را فرا خواند:

كه بايد كه رنجه كنى پاى خويش
نمائى مرا سرو بالاى خويش
بياراسته خويش چون نوبهار
بگردش هم از ماهرويان هزار

آنگاه كه سودابه سياوش را در كاخ خويش يافت به او گفت:
هر آنكس كه از دور بيند ترا
شود بيهش و برگزيند ترا
زمن هر چه خواهى همه كام تو
بر آرم نپيچم سراز دام تو
من اينك به پيش تو افتاده ام تن و جان و شيرين ترا داده ام

سودابه پس از اين كه از مهر و عشق خود به سياوش مى گويد و همزمان به او نزديك مى شود. ناگاه او را در آغوش كشيده و مى بوسد
سرش تنگ بگرفت و يك بوسه داد
همانا كه از شرم ناورد ياد
رخان سياوش چو خون شد ز شرم
بياراست مژگان به خوناب گرم
چنين گفت با دل كه از كار ديو
مرا دور داراد كيوان خديو
نه من با پدر بى وفائى كنم
نه با اهرمن آشنائى كنم

سياوش با خشم و اضطراب و دلهره به نامادرى خود گفت
سر بانوانى و هم مهترى
من ايدون گمانم كه تو مادرى

سياوش خشمناك از جاى برخاسته و عزم خروج از كاخ سودابه را كرد. سودابه كه از برملا شدن واقعه بيم داشت داد و فرياد كرد و درست بسان افسانه يوسف و زليخا دامن پاره كرده و گناه را به سياوش متوجه كرد و چنانچه در نمايشنامه افسانه، افسانه ها نوشتيم، اكثر افسانه هاى سامى، افسانه هاى شاهنامه مى باشد كه رنگ روى سامى گرفته است و نيز در آئين اوستا نوشته ايم كه كتاب اوستا يك كتابخانه كتاب بوده است كه تاريخ شاهان ايران يكى از ۱۲۰ جلد كتاب، كتابخانه اوستا مى باشد و چگونگى به نظم آوردن آن را توسط فردوسى در زندگينامه پيروز پارسى، يعنى حكيم ابوالقاسم فردوسى شرح داده ام
بارى سياوش به سودابه مى گويد كه پدر را آگاه خواهد كرد

از آن تخت برخاست با خشم و جنگ
بدو اندر آويخت سودابه چنگ
بدو گفت من راز دل پيش تو
بگفتم نهانى بد انديش تو
مرا خيره خواهى كه رسوا كنى؟
به پيش خردمند رعنا كنى
بزد دست و جامه بدريد پاك
به ناخن دو رخ را همى كرد چاك
برآمد خروش از شبستان اوى
فغانش زايوان برآمد بكوى

در پى جار و جنجال سودابه، كيكاووس پادشاه ايران از جريان آگاه شده و از سياوش توضيح خواست سياوش به پدر گفت كه پاكدامن است و براى اثبات آن آماده است تا از تونل و راهرو آتش عبور كند
سياوش گفت اگر من گناهكار باشم در آتش خواهم سوخت و اگر پاكدامن باشم از آتش عبور خواهم كرد

سراسر همه دشت بريان شدند
سياوش بيامد به پيش پدر
يكى خود و زرين نهاده به سر
سخن گفتنش با پسر نرم بود
سياوش بدو گفت انده مدار
كزين سان بود گردش روزگار
سرى پرز شرم و تباهى مراست
سياوش سپه را بدا نسان بتاخت
تو گفتى كه اسبش بر آتش بساخت
زآتش برون آمد آزاد مرد
لبان پر ز خنده برخ همچو ورد
چو بخشايش پاك يزدان بود
دم آتش و باد يكسان بود
سواران لشكر برانگيختند
همه دشت پيشش درم ريختند

سياوش به تندرستى و چاپكى و چالاكى به همراه اسب سياهش از آتش عبور كرد و تندرست بيرون آمد
يكى شادمانى شد اندر جهان
ميان كهان و ميان مهان
سياوش به پيش جهاندار پاك
بيامد بماليد رخ را به خاك
كه از نفت آن كوه آتش پرست
همه كامه دشمنان كرد پست
بدو گفت شاه اى دلير جهان
كه پاكيزه تخمى و روشن روان
چنانى كه از مادر پارسا
بزايد شود بر جهان پادشا
سياوخش را تنگ در برگرفت
زكردار بد پوزش اندر گرفت
مى آورد و رامشگران را بخواند
همه كام ها با سياوش براند
سه روز اندر آن سور مى در كشيد
نبد بر در گنج بند و كليد!

اين اتفاق و آزمايش عبور از آتش در بهرام سيد (سه شنبه) آخر سال روى داده بود و از چهارشنبه تا ناهيد شيد (جمعه يا آدينه) جشن ملى اعلام شد و در سراسر كشور پهناور ايران به فرمان كيكاووس سورچرانى و شادمانى برقرار شد.
و از آن پس به ياد عبور سرفرازانه سياوش از آتش همواره ايرانيان واپسين شبانه بهرام شيد (سه شنبه شب) را به ياد سياوش و پاكى او با پريدن از روى آتش جشن مى گيرند.

۱۳۸۹ اسفند ۲۱, شنبه

ما از درون زنگ زدیم

مرحوم حسين پناهي هنرپيشه فقيد ميگفت بعد از مرگم مردم من را خواهند شناخت! و اين جمله را بنده خودم هم شنيدم وشايد بعضي از اشخاص فكر ميكردند وي عقل درستي ندارد اينك به بعضي از حرفهاي او توجه بفرماييد
 

 
ازآجیل سفره عید
چند پسته لال مانده است
آنها که لب گشودند؛خورده شدند
آنها که لال مانده اند ؛می شکنند
دندانساز راست می گفت:
پسته لال ؛سکوت دندان شکن است !

من تعجب می کنم
چطور روز روشن
دو ئیدروژن
با یک اکسیژن؛ ترکیب می شوند
وآب ازآب تکان نمی خورد!

بهزیستی نوشته بود:
شیر مادر ،مهر مادر ،جانشین ندارد
شیر مادر نخورده،مهر مادر پرداخت شد
پدر یک گاو خرید
و من بزرگ شدم
اما هیچ کس حقیقت مرا نشناخت
جز معلم عزیز ریاضی ام
که همیشه میگفت:
گوساله ، بتمرگ!

با اجازه محیط زیست
دریا، دریا دکل می‌کاریم
ماهی‌ها به جهنم!
کندوها پر از قیر شده‌اند
زنبورهای کارگر به عسلویه رفته‌اند
تا پشت بام ملکه را آسفالت کنند
چه سعادتی!
داریوش به پارس می‌نازید
ما به پارس جنوبی!
 
رخش،گاری کشی می کند
رستم ،کنار پیاده رو سیگار می فروشد
سهراب ،ته جوب به خود پیچید
گردآفرید،از خانه زده بیرون
مردان خیابانی برای تهمینه بوق می زنند
ابوالقاسم برای شبکه سه ،سریال جنگی می سازد
وای...
موریانه ها به آخر شاهنامه رسیده اند!!

صفر را بستند
تا ما به بیرون زنگ نزنیم
از شما چه پنهان
ما از درون زنگ زدیم!
 

۱۳۸۹ اسفند ۲۰, جمعه

يادی از استاد ایرج افشار (تهران ۱۳۰۴- ۱۳۸۹ش.)


فعالیت پژوهشی ایرج افشار به آخرین سالهای تحصیلات دبیرستانی او باز می گردد. پانزده سال بیشتر نداشت (۱۳۱۹ش) که به همکاری با مجلة آینده پرداخت؛ نشریه ای که پدرش شادروان دکتر محمود افشار بنیان نهاده بود و به زودی به یکی از نشریات فرهنگی درجه اول در زمینة تاریخ و فرهنگ جهان ایرانی تبدیل شد.
ایرج افشار پس از مرگ پدر، مدیریت آنرا بر عهده گرفت و طی دهها سال بعد، تا وقتی انتشار آن مجله متوقف شد، همواره دل در گرو نشر آن داشت. تجربیات ایرج افشار در این زمینه، او را به سردبیری و مدیریت و انتشار چند نشریه دیگر بر انگیخت. مجموعه فرهنگ ایران زمین، مجله های ادبی و پژوهشی و کتاب شناسانة مهر، راهنمای کتاب، کتابهای ماه، ایران شناسی، سخن و تعدادی دیگر که همه از بهترین نشریات ایران به شمار می آمدند و هنوز هم به ندرت می توان نشریاتی در آن سطح در ایران سراغ گرفت، از آن جمله اند.
ایرج افشار از ۱۳۳۰ش در کتابخانه دانشکده حقوق دانشگاه تهران مشغول به کار شد و از آن پس با گامهایی بلند و استوار در زمینة نسخه شناسی و کتاب شناسی پیش رفت. مدیریت کتابخانه های دانشسرای عالی، ریاست کتابخانه ملی، ریاست کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، ریاست مرکز تحقیقات ایران شناسی، ریاست مرکز ملی کتاب، و دهها عنوان دیگر از این دست، نتیجة کوشش بی وقفة استاد ایرج افشار برای تجدید حیات آثار مکتوب فارسی و ایرانی از راه  تنظیم و نشر دهها مجلد فهارس نسخه های فارسی کتابخانه های ایران و جهان بوده است.
بخصوص باید از فهرست مقالات فارسی او یاد کرد که احاطة بی نظیر افشار را بر نشریات فارسی و مندرجات آن نشان می دهد. به سبب همین کوششها و آثار بی مانندی که در آن زمینه ها پدید آورد، ۹ دوره دبیریِ کنگرة جهانی تحقیقات ایرانی را بر عهده گرفت و آنها را به بهترین شکل اجرا کرد و راه برد و نتایجش را در دسترس همة محققان قرار داد.
در باره فعالیت های دانشی ایرج افشار بسیار می توان نوشت. فهرستی که اخیراً از آثار او ، اعم از کتاب و رساله و مقاله و مقدمه و فهارس نسخ خطی و فهارس مقالات فارسی و غیره، تدوین شده و اکنون در دست تکمیل است، و تعداد آن بر ۲۰۰۰ عنوان بالغ شده است، خود کتابی بزرگ به شمار می رود. کتابخانه ای که او طی بیش از ۶۰ سال کوشش های پژوهشی مستمر در تاریخ و فرهنگ و ادب ایرانی گرد آورد، در واقع گنجینه ای بزرگ از آثار نایاب و کمیاب درجه اول به شمار می رود. ایرج افشار این گنجینه گرانبها را به کتابخانه و مرکز اسناد مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، که از اواسط دهة هفتاد به همکاری با آن پرداخت، اهدا کرد تا ضمن حفظ آن، در دسترس پژوهشگران و جویندگان قرار گیرد.
استاد ایرج افشار از اواسط سال ۱۳۸۹ش دچار بیماری شد و به سرعت روی به ضعف گذاشت. اما کارهای پژوهشی را همچنان ادامه می داد. در بهمن ماه بیماری شدت گرفت و مدتی در بیمارستان بستری شد. یکچند به خانه بازگشت و امیدی تازه در دل انبوه دوستان و یاران و همکارانش بر آورد که حال استاد روی به بهبود نهاده است. اما دریغا که آن امیدها چندان نپایید و بزودی به بیمارستان باز گشت و چند روز بعد، بعد از ظهر چهار شنبه ۱۸ اسفند ماه، در حالی که دوستان و دوستدارانش اخبار مربوط به احوال جسمی و روحی او را لحظه به لحظه و دهان به دهان می پراکندند، برای همیشه خاموش شد. 

يادی از استاد ایرج افشار (تهران ۱۳۰۴- ۱۳۸۹ش.)


فعالیت پژوهشی ایرج افشار به آخرین سالهای تحصیلات دبیرستانی او باز می گردد. پانزده سال بیشتر نداشت (۱۳۱۹ش) که به همکاری با مجلة آینده پرداخت؛ نشریه ای که پدرش شادروان دکتر محمود افشار بنیان نهاده بود و به زودی به یکی از نشریات فرهنگی درجه اول در زمینة تاریخ و فرهنگ جهان ایرانی تبدیل شد.
ایرج افشار پس از مرگ پدر، مدیریت آنرا بر عهده گرفت و طی دهها سال بعد، تا وقتی انتشار آن مجله متوقف شد، همواره دل در گرو نشر آن داشت. تجربیات ایرج افشار در این زمینه، او را به سردبیری و مدیریت و انتشار چند نشریه دیگر بر انگیخت. مجموعه فرهنگ ایران زمین، مجله های ادبی و پژوهشی و کتاب شناسانة مهر، راهنمای کتاب، کتابهای ماه، ایران شناسی، سخن و تعدادی دیگر که همه از بهترین نشریات ایران به شمار می آمدند و هنوز هم به ندرت می توان نشریاتی در آن سطح در ایران سراغ گرفت، از آن جمله اند.
ایرج افشار از ۱۳۳۰ش در کتابخانه دانشکده حقوق دانشگاه تهران مشغول به کار شد و از آن پس با گامهایی بلند و استوار در زمینة نسخه شناسی و کتاب شناسی پیش رفت. مدیریت کتابخانه های دانشسرای عالی، ریاست کتابخانه ملی، ریاست کتابخانه مرکزی و مرکز اسناد دانشگاه تهران، ریاست مرکز تحقیقات ایران شناسی، ریاست مرکز ملی کتاب، و دهها عنوان دیگر از این دست، نتیجة کوشش بی وقفة استاد ایرج افشار برای تجدید حیات آثار مکتوب فارسی و ایرانی از راه  تنظیم و نشر دهها مجلد فهارس نسخه های فارسی کتابخانه های ایران و جهان بوده است.
بخصوص باید از فهرست مقالات فارسی او یاد کرد که احاطة بی نظیر افشار را بر نشریات فارسی و مندرجات آن نشان می دهد. به سبب همین کوششها و آثار بی مانندی که در آن زمینه ها پدید آورد، ۹ دوره دبیریِ کنگرة جهانی تحقیقات ایرانی را بر عهده گرفت و آنها را به بهترین شکل اجرا کرد و راه برد و نتایجش را در دسترس همة محققان قرار داد.
در باره فعالیت های دانشی ایرج افشار بسیار می توان نوشت. فهرستی که اخیراً از آثار او ، اعم از کتاب و رساله و مقاله و مقدمه و فهارس نسخ خطی و فهارس مقالات فارسی و غیره، تدوین شده و اکنون در دست تکمیل است، و تعداد آن بر ۲۰۰۰ عنوان بالغ شده است، خود کتابی بزرگ به شمار می رود. کتابخانه ای که او طی بیش از ۶۰ سال کوشش های پژوهشی مستمر در تاریخ و فرهنگ و ادب ایرانی گرد آورد، در واقع گنجینه ای بزرگ از آثار نایاب و کمیاب درجه اول به شمار می رود. ایرج افشار این گنجینه گرانبها را به کتابخانه و مرکز اسناد مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی، که از اواسط دهة هفتاد به همکاری با آن پرداخت، اهدا کرد تا ضمن حفظ آن، در دسترس پژوهشگران و جویندگان قرار گیرد.
استاد ایرج افشار از اواسط سال ۱۳۸۹ش دچار بیماری شد و به سرعت روی به ضعف گذاشت. اما کارهای پژوهشی را همچنان ادامه می داد. در بهمن ماه بیماری شدت گرفت و مدتی در بیمارستان بستری شد. یکچند به خانه بازگشت و امیدی تازه در دل انبوه دوستان و یاران و همکارانش بر آورد که حال استاد روی به بهبود نهاده است. اما دریغا که آن امیدها چندان نپایید و بزودی به بیمارستان باز گشت و چند روز بعد، بعد از ظهر چهار شنبه ۱۸ اسفند ماه، در حالی که دوستان و دوستدارانش اخبار مربوط به احوال جسمی و روحی او را لحظه به لحظه و دهان به دهان می پراکندند، برای همیشه خاموش شد. 

حافظ

گر از این منزل ویران به سوی خانه روم
دگر آن جا که روم عاقل و فرزانه روم
زین سفر گر به سلامت به وطن بازرسم
نذر کردم که هم از راه به میخانه روم
تا بگویم که چه کشفم شد از این سیر و سلوک
به در صومعه با بربط و پیمانه روم
آشنایان ره عشق گرم خون بخورند
ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم
بعد از این دست من و زلف چو زنجیر نگار
چند و چند از پی کام دل دیوانه روم
گر ببینم خم ابروی چو محرابش باز
سجده شکر کنم و از پی شکرانه روم
خرم آن دم که چو حافظ به تولای وزیر
سرخوش از میکده با دوست به کاشانه روم

۱۳۸۹ اسفند ۱۸, چهارشنبه

چهار واژه بنیادین موفقیت مالی

● از هیچ آغاز کنید و به ثروت دست یابید
بیش از هشتاد درصد از ثروتمندان ایالات متحده از هیچ آغاز کردند و در بسیاری از موارد از زیر خط صفر فعالیت خویش را شروع نمودند. من هنگامی‌که دهه سوم زندگی خود را آغاز کرده بودم، هرگز هیچ پول اضافه و قابل پس‌انداز نداشتم تا با آن بتوانم شغلی را آغاز کنم. به‌نظر می‌رسید همیشه به اندازه کافی صورت حساب وجود دارد که تا آخرین سنت پول مرا از بین ببرد. در آن سال‌ها من همیشه مقروض بودم.
● برای فرصت‌تان آماده باشید
در آن دوران حتی اگر فرصتی شغلی پیش می‌آمد من نمی‌توانستم از آن بهره ببرم. هنگامی‌که مطالعه زندگی شخصیت‌های موفق و ثروتمندهای خودساخته را شروع کردم متوجه شدم تقریباً تمام آنها نیز در دورانی از زندگی خود در وضعیتی کاملاً مشابه وضعیت من بودند. ایده موفقیت مالی، آرزوئی دور بود که احتمال تحقق آن بسیار اندک به‌نظر می‌رسید. ممکن است شما نیز در چنین وضعیتی باشید، با صورت‌حساب‌ها و مخارجی بیش از درآمدتان.
● به اعداد توجه کنید
آمار و ارقام، اندکی ترسناک است. طبق آمار معتبر از هر صد نفر انسان که به سن بازنشستگی می‌رسند، یک نفر ثروتمند است، چهارنفر وضع مالی خوب دارند، پانزده نفر اندکی پس‌انداز دارند و هشتادنفر نیز برای ادامه زندگی به حقوق بازنشستگی متکی هستند و اغلب مجبورند تا پایان عمر کار کنند - این در حالی است که در تمام طول سال‌های فعالیت‌های شغلی، حقوقی مناسب دریافت می‌کردند. اما علت این امر چیست؟
● چرا افراد در هنگام بازنشستگی فقیر هستند؟

دو دلیل عمده برای این وضعیت وجود دارد: نخست آن که آنها هیچ‌گاه تصمیم نگرفتند ثروتمند بازنشسته شوند. آنها آرزو دارند و دعا می‌کنند اما هرگز تصمیمی قاطع و خدشه‌ناپذیر برای این امر نمی‌گیرند. دلیل دوم اینکه حتی هنگامی‌که در این‌باره تصمیم می‌گیرند، اقدام را آنقدر به تعویق می‌اندازند که خیلی دیر می‌شود و همیشه دلائل متعددی برای این تعویق دارند.
● با تمایل و تصمیم، حرکت را آغاز کنید
اگر واقعاً مایل هستید به هدف خود رسیده و استقلال مالی پیدا کنید و ثروتمند بازنشسته شوید باید چهار اقدامی را که در ادامه توضیح داده می‌شود انجام دهید. نخستین اقدام تمایل است. شما باید آنقدر خواستار هدف باشید که پایبندی خدشه‌ناپذیر در خود ایجاد کنید و آماده فداکاری باشید. دومین اقدام، تصمیم‌گیری است. شما همین حالا باید تصمیم بگیرید که اقدام ضروری را انجام دهید. باید آماده باشید هر بهائی را بپردازید و هر مسیر طولانی را بپیمائید تا به هدف برسید.
● مصمم و منظم باشید
سومین اقدام مصمم بودن است یعنی ادامه کار علیرغم تمام مشکلات و موانع بر سر راه تا رسیدن به هدف. چهارمین اقدام نیز نظم است کنترل بر خود برای ایجاد عادات ضروری در خود برای رسیدن به استقلال مالی و موفقیت. این چهار اقدام یعنی تمایل، تصمیم، مصمم بودن و نظم شما را به موفقیت خواهد رساند و برای اینکه بفهمید تا چه حد موفق خواهید بود باید برای رعایت هر یک از آن چهار عامل اعدادی از یک تا ده برای خود در نظر بگیرید و به عبارت دیگر به خود نمره بدهید.
● اقدام عملی
۱) همین حالا تصمیم بگیرید از لحاظ مالی مستقل باشید صرف‌نظر از تمام مشکلات و موانعی که در کوتاه‌مدت سر راه شما قرار خواهد گرفت. سپس برنامه‌ای تدوین کنید که به‌طور مفصل تمام مراحل حرکت را در آن گنجانده باشید و با نگاه به آن بتوانید بفهمید هر روز چه کارهائی باید انجام دهید.
۲) از ابتدا با خود قرار بگذارید در برابر هیچ مشکلی تسلیم نخواهید شد و مقاومت خواهید کرد تا به هدف خود که کسب استقلال مالی است برسید.
نویسنده: Brian Tracy مترجم: نیلوفر قدیری

چهار واژه بنیادین موفقیت مالی

● از هیچ آغاز کنید و به ثروت دست یابید
بیش از هشتاد درصد از ثروتمندان ایالات متحده از هیچ آغاز کردند و در بسیاری از موارد از زیر خط صفر فعالیت خویش را شروع نمودند. من هنگامی‌که دهه سوم زندگی خود را آغاز کرده بودم، هرگز هیچ پول اضافه و قابل پس‌انداز نداشتم تا با آن بتوانم شغلی را آغاز کنم. به‌نظر می‌رسید همیشه به اندازه کافی صورت حساب وجود دارد که تا آخرین سنت پول مرا از بین ببرد. در آن سال‌ها من همیشه مقروض بودم.
● برای فرصت‌تان آماده باشید
در آن دوران حتی اگر فرصتی شغلی پیش می‌آمد من نمی‌توانستم از آن بهره ببرم. هنگامی‌که مطالعه زندگی شخصیت‌های موفق و ثروتمندهای خودساخته را شروع کردم متوجه شدم تقریباً تمام آنها نیز در دورانی از زندگی خود در وضعیتی کاملاً مشابه وضعیت من بودند. ایده موفقیت مالی، آرزوئی دور بود که احتمال تحقق آن بسیار اندک به‌نظر می‌رسید. ممکن است شما نیز در چنین وضعیتی باشید، با صورت‌حساب‌ها و مخارجی بیش از درآمدتان.
● به اعداد توجه کنید
آمار و ارقام، اندکی ترسناک است. طبق آمار معتبر از هر صد نفر انسان که به سن بازنشستگی می‌رسند، یک نفر ثروتمند است، چهارنفر وضع مالی خوب دارند، پانزده نفر اندکی پس‌انداز دارند و هشتادنفر نیز برای ادامه زندگی به حقوق بازنشستگی متکی هستند و اغلب مجبورند تا پایان عمر کار کنند - این در حالی است که در تمام طول سال‌های فعالیت‌های شغلی، حقوقی مناسب دریافت می‌کردند. اما علت این امر چیست؟
● چرا افراد در هنگام بازنشستگی فقیر هستند؟

دو دلیل عمده برای این وضعیت وجود دارد: نخست آن که آنها هیچ‌گاه تصمیم نگرفتند ثروتمند بازنشسته شوند. آنها آرزو دارند و دعا می‌کنند اما هرگز تصمیمی قاطع و خدشه‌ناپذیر برای این امر نمی‌گیرند. دلیل دوم اینکه حتی هنگامی‌که در این‌باره تصمیم می‌گیرند، اقدام را آنقدر به تعویق می‌اندازند که خیلی دیر می‌شود و همیشه دلائل متعددی برای این تعویق دارند.
● با تمایل و تصمیم، حرکت را آغاز کنید
اگر واقعاً مایل هستید به هدف خود رسیده و استقلال مالی پیدا کنید و ثروتمند بازنشسته شوید باید چهار اقدامی را که در ادامه توضیح داده می‌شود انجام دهید. نخستین اقدام تمایل است. شما باید آنقدر خواستار هدف باشید که پایبندی خدشه‌ناپذیر در خود ایجاد کنید و آماده فداکاری باشید. دومین اقدام، تصمیم‌گیری است. شما همین حالا باید تصمیم بگیرید که اقدام ضروری را انجام دهید. باید آماده باشید هر بهائی را بپردازید و هر مسیر طولانی را بپیمائید تا به هدف برسید.
● مصمم و منظم باشید
سومین اقدام مصمم بودن است یعنی ادامه کار علیرغم تمام مشکلات و موانع بر سر راه تا رسیدن به هدف. چهارمین اقدام نیز نظم است کنترل بر خود برای ایجاد عادات ضروری در خود برای رسیدن به استقلال مالی و موفقیت. این چهار اقدام یعنی تمایل، تصمیم، مصمم بودن و نظم شما را به موفقیت خواهد رساند و برای اینکه بفهمید تا چه حد موفق خواهید بود باید برای رعایت هر یک از آن چهار عامل اعدادی از یک تا ده برای خود در نظر بگیرید و به عبارت دیگر به خود نمره بدهید.
● اقدام عملی
۱) همین حالا تصمیم بگیرید از لحاظ مالی مستقل باشید صرف‌نظر از تمام مشکلات و موانعی که در کوتاه‌مدت سر راه شما قرار خواهد گرفت. سپس برنامه‌ای تدوین کنید که به‌طور مفصل تمام مراحل حرکت را در آن گنجانده باشید و با نگاه به آن بتوانید بفهمید هر روز چه کارهائی باید انجام دهید.
۲) از ابتدا با خود قرار بگذارید در برابر هیچ مشکلی تسلیم نخواهید شد و مقاومت خواهید کرد تا به هدف خود که کسب استقلال مالی است برسید.
نویسنده: Brian Tracy مترجم: نیلوفر قدیری

مجموعه سخنرانی های مهندس فرامرز کوثری در مورد قانون جذب - قسمت ششم

مجموعه سخنرانی های مهندس فرامرز کوثری در مورد قانون جذب - قسمت ششم

چگونه قانون جذب را در زندگی خودمان عملیاتی و اجرایی کنیم؟
روش ششم : مدیتیشن یا تن آرامی.
در این روش شما با کمک شیوه های مرسوم مراقبه و مدیتیشن سعی می کنید ذهن و جسم خود را آرام و بی خیال و آسوده سازید. برای مدیتیشن می توانید در یک فضا با تهویه مناسب دراز بکشید و نفس های عمیق بکشید و تمام بدن خود را برای یک ربع شل و بی حرکت نمائید یا می توانید با تمرکز روی نفس های خود کاری کنید که فکر و ذهن شما برای چند دقیقه ای از حرکت بازایستد و همه تمرکز شما روی نفس هایتان متمرکز شود. یا اینکه می توانید در یک محیط ساکت و آرام به موزیکی ملایم گوش دهید یا به پیاده روی در فضای سبز و باز بپردازید و یا حتی بدوید و ورزش کنید.حتی می توانید به عبادت  و راز نیاز با خالق کاینات مشغول شوید و از او برای آرام شدن و راحت شدن کمک بگیرید. منظور این است که با آرام سازی بدن خود ذهن خود را آرام کنید. و چند دقیقه ای موتور تولید فکر خود را متوقف کنید تا فرصت یابید و آرزوهای خود را بدون حضور مانعی به اسم فکر به کاینات ابلاغ نمائید. ورزش هایی مثل یوگا  ، تای چی و حتی شنا و کوهنوردی و پیاده روی در آرام سازی تن وروان و ذهن و جسم شما بسیار کارساز و موثر هستند. باید یاد بگیرید که هر وقت دچار تنش و دل شورگی و دل مردگی شدیم ، سریعا با یکی از تکنیک های مدیتیشن حال وهوای دل خود را به وضعیت پرنشاط و شاد و آرام و طبیعی اش برگردانیم. مدیتیشن باید بخشی دائمی از زندگی ما شود.

روش هفتم: رهگیری خواب ها  و رویاها
همه مادر طول شبانه روز وقتی می خوابیم در خواب رویا می بینم. این رویا می تواند بسیار شیرین و جذاب باشد و یا به صورت کابوسی دلهره آور و تکاندهنده در خوابمان ظاهر شود.رویاها انعکاس افکار ما هستند. بنابراین ما با رهگیری و شکار رویاهای خودمان می توانیم بفهمیم که آیا افکارمان با کاینات مشکلی دارند یا خیر. برای اینکار به محض اینکه از خواب بیدار می شویم باید دقت کنیم که احساس و مزه خوابی که داشتیم می دیدیم چگونه بود. اگر احساس خوبی بود نشان می دهد که افکار ما حتی در عمیق ترین لایه های خود نیز در مقابل ارتعاشات کاینات مقاومتی از خود نشان نمی دهد و به بیان راحت تر با قانون جذب در هماهنگی کامل است. اما اگر موقع بیدار شدن احساس ناخوشایندی در وجودمان موج می زد ، باید بلافاصله متوجه شویم که افکاری که الان بر ذهنمان غالب شده اند به صورت مانعی جدی در مقابل درخواست هایی که از کاینات داریم مقاومت می کنند و در نتیجه با ناآرام سازی دل ما سعی می کنند سمت توجه ما را از آرزوها و درخواست هایمان به سمتی ناخوشایند هم ارتعاش با خودشان برگردانند. در این موارد باید با دقت و استفاده از روش های دیگر سعی کنیم براین افکار مزاحم فایق آئیم و آنها را از خود دور کنیم. احساسی که رویاها ایجاد می کنند شاخص هایی هستند که با آنها می توانیم هماهنگی و انطباق افکارمان را با کاینات به طور دائم رصد کنیم و از این بابت بسیار حائز اهمیت هستند.

روش هشتم: ماشین تایپ جادویی یا دفتر سحر آمیز شما!
یک دفتر زیبا و گرانقیمت بخرید و روی آن بنویسید دفتر سحرآمیز زندگی خودتان. بعد در طول روز هر چه بخواهید را می توانید در این دفتر بنویسید و آن را در جای پاکیزه و مقدسی از خانه یا محل کار خود نگه دارید. تجسم کنید که این دفتر یک خاصیت سحرآمیز دارد. به این شکل که هر چه در آن بنویسید توسط کاینات مستقیما خوانده می شود و به صورت آرزوی رسمی و ابلاغ شده پذیرفته و کاینات بلافاصله و بدون اینکه منتظر دستورات اضافی از مراجع دیگر مثل فکر و ذهن شما شود آن دستورات را اجرا می کند. مثلا فرض کنید امروز می خواهید بدون هیچ دردسری به بازار بروید و ضمن اینکه در شلوغ ترین قسمت خیابان جای پارک مناسبی پیدا کنید هر چه می خواهید هم بدون دردسر با قیمتی بسیار مناسب مقابل چشمانتان ظاهر شود. این را در دفترچه سحرآمیز بنویسید و بعد مطمئن و با یقین آن را درجای مربوطه قرار دهید و به سراغ کار خود بروید. خواهید دید که به شیوه ای سحرگونه و اعجاب آور بخش اعظم آرزوهای نوشته شده در دفترچه سحرآمیز در طول روز برایتان محقق می شود. انگار واقعا کاینات در غیاب شما و چه بسا درست هنگام نوشتن درخواست ها به سراغ دفترچه آمده و تک تک نوشته های شما را یادداشت کرده و سریعا برای واقعی سازی اقدام نموده است. اینکه بعضی از درخواست ها نیمه کاره اجابت شده اند و یا بعضی دیگر جواب نداده اند اصلا نباید باعث نگرانی شما شود. آماده کردن یک صبحانه ساده چند دقیقه بیشتر وقت نمی گیرد اما آماده سازی یک ناهار مفصل ممکن است چندین ساعت وقت بخواهد. به کاینات اعتماد کنید و یقین داشته باشید که در زندگی شما هر چه رخ می دهد به خیر و مصلحت شماست.
به جای دفتر سحرآمیز اگر اهل کامپیوتر و تایپ هستید می توانید یک فایل کامپیوتری برای خود باز کنید و درخواست های خود را در آن بنویسید. اسم این فایل را هم می توانید پوشه سحرآمیز خودتان نامگذاری کنید. خواهید دید که این روش به طرز حیرت آوری جواب می دهد و آرامش و اعتماد به نفس و اطمینان قلبی عجیبی را در وجود شما جاری می سازد.

روش نهم : کاینات را معاون خود کنید و به او هم کار بدهید!
فرض کنید صاحب یک کارخانه بسیار بزرگ به بزرگی کل دنیا هستید. بعد فرض کنید که معاونی دارید به اسم کاینات که بسیار خوب تمام گوشه و کنار این کارخانه را می شناسد و از تمام ریزه کاری های آن سردر می آورد. حتی این معاون زیرک و کارکشته سابقه تک تک افراد موجود در این کارخانه را در ذهن خود نگه می دارد و می داند که هر کسی در چه کاری ماهر است و از عهده چه کاری بهتر برمی آید. این معاون کارکشته حتی می داند که هر کارمندی چه موقع بیکار است و می تواند به کار گرفته شود.
بعد شما به عنوان صاحب این کارخانه غول پیکر صبح که از خواب بیدار می شوید می خواهید یک سری کار انجام دهید. کارهایی مربوط به شغل و حرفه خود ، کارهایی در ارتباط با مسائل مالی زندگی خود ، کارهایی مرتبط با خانواده و روابطه زناشویی خود ، کارهایی در رابطه با تحصیلات خود ، کارهایی مربوط به سلامتی جسمی و روانی خود و حتی کارهایی که باید برای دیگران انجام دهید. کارهایی که برای پدرومادر و اقوام و نزدیکان و دوستان وآشنایان و همکاران و خلاصه صدها کار مختلف دیگر. طبیعی است که به تنهایی از پس همه این کارها برنمی آئید. چرا که ساعات مفید و آزاد و کارآیی شما محدود است و نمی توانید تمام زندگی خود را وقف کار و تلاش کنید و ساعاتی در روز را برای استراحت وتفریح خود نیاز دارید. خوب پس باید چه کنید. اگر به همه کارها نرسید چه بسا ضرر کنید و آسیبی جدی به زندگی شما بخورد و اگر سعی کنید همه کارها را شخصا انجام دهید بدون شک از پا در خواهید افتاد.
اما شما یک معاون بسیار کارکشته و آماده به خدمت هم دارید که حقوق می گیرد تا به شما خدمت کند و آن کسی نیست جز کاینات. خوب به این معاون هم کار بدهید. برای اینکار لیستی از کارهایی که باید انجام شوند را روی کاغذ بنویسید. بعد آنهایی که دوست دارید خودتان انجام دهید و از انجام آنها لذت می برید را برای خودتان بردارید و آنهایی که عملا انجامشان از عهده شما خارج است را به کاینات واگذار کنید. کافی است روی کاغذ دو قسمت آماده کنید. در یکی کارهای خوشایند خودتان را بنویسید و در قسمت دیگر کارهایی که به معاون خود واگذار کرده اید. بعد قسمت مربوط به معاون را پاره کنید و روی تاقچه یا میز کار یا کشو یا هرجایی که دوست دارید بگذارید و به معاون اطمینان کنید که خودش برای آنها راه چاره ای پیدا کند. نگران اینکه چه بلایی سر این کارها می آید و نتیجه اش چه می شود نباشید. به توانایی ها و قدرت و قابلیت بیکران کاینات ایمان و یقین داشته باشید و با فراغ بال و آسودگی خاطر به چندتا کاری که برای خودتان برداشته اید برسید. خواهید دید که آخر وقت یعنی زمانی که به خانه برمی گردید و مشغول استراحت شده اید معاون کارکشته هم بیکار نبوده و بسیاری ازامور محوله به خودش را به نحو عالی به انجام رسانیده است. جالب است وقتی متوجه می شوید که جناب معاون برای انجام بعضی از امور از مخالفین و حتی بدخواهان شما هم کمک گرفته و آنها را بدون اینکه متوجه باشند وادار ساخته به نفع شما کار کنند. انگار معاون شما علم غیب دارد و می داند که چه کسی چه زمانی در کجا قرار دارد و بسیاری از کارها به طور تصادفی و شانسی انجام شده اند. وقتی آخر وقت نتایج کارها را مرور می کنید از داشتن چنین معاونی به خود خواهید بالید.

مجموعه سخنرانی های مهندس فرامرز کوثری در مورد قانون جذب - قسمت پنجم

مجموعه سخنرانی های مهندس فرامرز کوثری در مورد قانون جذب - قسمت پنجم

چگونه قانون جذب را در زندگی خودمان عملیاتی و اجرایی کنیم؟

روش دوم: برای خودتان یک جعبه جادویی آرزوها درست کنید.
یک جعبه یا چمدان کوچک یا صندوقچه شیک و باارزش درست کنید و روی آن بنویسید جعبه جادویی آرزوهای من. بعد این جعبه را از هر چه عکس و نوشته و یادگاری جالبی که در بریده روزنامه ها و مجلات پیدا می کنید پر کنید. مثلا فرض کنید آرزو دارید صاحب یک خانه بزرگ با حیاطی وسیع و چشم اندازی جالب شوید. تصویری از این خانه رویایی و آرمانی خود تهیه کنید و آن را چاپ کنید و داخل این جعبه آرزوها قرار دهید. می توانید زیر این تصویر بنویسید :"خانه رویایی من که حتما به آن خواهم رسید."  تصویری از اتومبیلی که دوست دارید. لباس هایی که می پسندید. جاهایی که می خواهید ببینید. حتی تصویری از حساب بانکی رویایی تان با هر مقدار پولی که می خواهید در آن موجود باشد. می توانید گامی فراتر بروید و یک دفترچه حساب بانکی برای خودتان درست کنید و مبلغ مورد نظرتان را در آن بنویسید و داخل جعبه جادویی قرار دهید. همیشه با خود تکرار کنید که کاینات همیشه به این جعبه سرک می کشد و حتی اگر درآن بسته هم باشد تمام محتویات آن را به طور دائم و مستمر مد نظر قرار می دهد و برایتان در گوشه ای از جهان به واقعیت تبدیل می کند. شک نکنید که این جعبه جادویی ارتباط شما با کاینات است. هر چه بخواهید و آرزو کنید را کافی است در این جعبه قرار دهید. می توانید سفارشات درخواستی خود را روی کاغذی بنویسید و داخل جعبه بگذارید. حتی می توانید با این جعبه برای دیگران هم چیزهایی سفارش دهید. کاینات بدون هیچ شرط و قید و بندی تمام سفارشات موجود در جعبه را محقق خواهد ساخت.
حتی در زندگی روزمره خود ، زمانی که به جعبه هم دسترسی ندارید ، مثلا وقتی داخل اتوبوس نشسته اید و یا در صف ترافیک منتظر مانده اید ، می توانید چشمانتان را ببندید و آرزویی را در دل بگردانید و آن را به طور ذهنی و تجسمی داخل این جعبه قرار دهید. خواهید دید که صرف داشتن چنین جعبه ای به شما انرژی و قدرتی شگرف و شگفت انگیز می بخشد. اگر این روش را به کار بگیرید خواهید دید که وجود فیزیکی یک جعبه جادویی باعث می شود که مقاومت نامریی ذهن وفکر شما در مقابل امکان پذیری قانون جذب به شدت کاهش می یابد و هر گاه که یکی از آرزوهای سفارشی موجود در جعبه به واقعیت می نشیند ، جادویی بودن این جعبه اسرار آمیز برای ذهن و فکر شما بیشتر آشکار می گردد. جعبه سحرآمیز آرزوهای شما می تواند همه چیز را در بر بگیرد. بنابراین در سفارش دادن و آرزو کردن اصلا محافظه کار نباشید و با دلی باز و جرات تمام اینکار را انجام دهید. انجام هیچ کاری برای کاینات غیر ممکن نیست. کاری نکنید که بعد از مدتی وقتی به سراغ جعبه آمدید و متوجه شدید که تمام سفارشات و آرزوهای ارسالی به جعبه تمام و کمال محقق شده اند ، حسرت بخورید که چرا سفارشات بیشتری را به این جعبه نفرستادید!!؟

روش سوم : مستند سازی و مکتوب نمودن آرزوهایتان به همراه دلیل آرزو.
چهار دفتر چهل برگ زیبا و جذاب برای خود تهیه کنید. روی یک دفتر بنویسید "شغل من" روی دفتر دوم بنویسید :"بدن من " و روی دفترهای سوم و چهارم هم بنویسید:"روابط من" و " خانه من".
شما باید در هر کدام از این دفترچه ها آرزوهای مربوط به آن دفترچه را همراه با دلیل آرزو و اینکه چرا چنین آرزویی را به دل خود راه داده اید. مثلا در دفترچه "بدن من" می توانید بنویسید:
  من می خواهم وزن خودم را کم کنم و به وزن ایده آلم برسم.......
ـ زیرا می خواهم احساس بهتری داشته باشم.
ـ زیرا می خواهم خوش تیپ تر به نظر برسم و در نتیجه جذابیت بیشتری داشته باشم.
ـ زیرا می خواهم بتوانم بعضی از لباس های مورد علاقه ام را که الان اندازه ام نیست با کم کردن وزن و لاغر شدن بپوشم.
ـ زیرا می خواهم دچار بیماری های ناشی از چاقی مثل سکته مغزی و ایست قلبی یا بیماری های شایع دیگر در انسان های چاق نشوم.

یا می توانید بنویسید که من می خواهم یک آرایشگر خوب و ماهر پیدا کنم ....
ـ زیرا می خواهم همیشه موهای سرم در بهترین حالت باشد.
ـ زیرا با داشتن یک آرایشگر خوب و ماهر دیگر کمتر نگران خراب شدن موهایم هستم.

یا در مورد لباس می توانید بنویسید که من می خواهم چند تا لباس عالی داشته باشم ....
ـ زیرا که با لباس های متنوع و عالی برای هر مناسبتی می توانی بهترین لباس را داشته باشی.
ـ زیرا می خواهم خوش تیپ تر و جذاب تر به نظر برسم.
ـ زیرا می خواهم مردم وقتی با من در لباس های عالی برخورد می کنند رفتار مثبت تری داشته باشند.
ـ زیرا وقتی لباس خوب به تن داری مردم بیشتر به تو احترام می گذارند.

یا می توانید در مورد دندان های خود بنویسید که شما می خواهید هزینه زیادی را برای نگهداری و ترمیم و بازسازی و حفظ دندان هایتان در سال کناربگذارید....
ـ زیرا وقتی دندان های سالم داشته باشی می توانی عمر بیشتری کنی و بدنی سالم تر داشته باشی.
ـ زیرا دندان سفید و سالم به زیبایی انسان جلوه بسیار بیشتری می بخشد.
ـ زیرا وقتی دندان های سفید و سالم داشته باشم راحت تر و بیشتر می توانم در جمع بخندم.
ـ زیرا مجبور نیستم هرازچندگاهی درد شدید دندان و عفونت لثه و دهان را تحمل کنم.

توجه داشته باشید که وقتی شما روی مسائل مهم زندگی خود متمرکز می شوید و آنها را با ذکر دلیل ثبت می کنید ، در واقع ضمن اینکه مساله مربوطه را از گوشه تاریک ذهن خود بیرون می آورید و مقابل روشنایی ذهنتان قرار می دهید. با ذکر دلیل ، منطقی بودن و ضروری بودن آن را مشخص می سازید و از همه مهم تر با از ابهام خارج ساختن مساله ، تمرکز بهتر و بیشتری روی آن موضوع فراهم می سازد. هر چه تمرکز فکر روی چیزی بیشتر شود ، ارتعاشات مربوط به آن طلب و خواسته بیشتر و قوی تر و مستمر می شود و هر چه ارتعاش قوی تر و دائمی تر باشد ، سرعت تحقق و واقعی شدن آن هم افزایش می یابد. این خاصیت یعنی شفاف سازی مسائل و افزایش تمرکز روی خواسته ها در روش مستند سازی آرزوها مهم ترین و برجسته ترین ویژگی این روش می باشد.
به همین شکل می توانید دفترچه "خانه من" و دفترچه های دیگر یعنی "شغل من " و "روابط من" را پر کنید.
مثلا در دفترچه "خانه من" می توانید بنویسید:
من می خواهم عالی ترین مبلمان و اثاثیه را برای خانه خودم پیدا کنم.
و یا من می خواهم خانه ام را مرتب و منظم تر کنم.
یا می خواهم قفسه های پلاستیکی چند طبقه در گوشه های خانه بگذارم.
یا در و دیوار و کف حمام و دستشویی را با یک کاشی زیبا و عالی فرش کنم.
و اکنون دلیل خواستن این چیزها را هم در همان دفترچه  در کنار هر آرزو بنویسید.
مثلا بنویسید می خواهم عالی ترین مبلمان و اثاثیه را برای خانه خودم پیدا کنم و بخرم ....
ـ زیرا تغییر دکوراسیون منزل باعث عوض شدن کامل حال و هوای خانه می شود و روحیه همه ساکنین خانه را متحول می سازد.
ـ زیرا اهل مهمانی دادن و دعوت دوستان به منزلم هستم و با تغییر و زیبا سازی دکوراسیون احساس خوبی به من دست می دهد.
یا در مقابل آرزوی مربوطه به مرتب سازی منزل بنویسید:
من می خواهم خانه ام را مرتب تر و منظم تر سازم ....
ـ زیرا وقتی همه چیز نظم و ترتیب داشته باشد آرام تر و آسوده تر هستم.
ـ زیرا دیگران در مقابل این نظم و ترتیب فراوان حالت احترام می گیرند و تحسینم می کنند.
ـ زیرا وقتی همه چیز سرجای خود باشد و نظم کامل در مورد تمام وسایل حاکم باشد ، انجام کارها سریع تر انجام می شود و چیزهای مورد نیاز زودتر پیدا می شوند.
ـ زیرا با مرتب سازی وسایل ضروری از وسایل غیر ضروری راحت تر تشخیص داده می شود و امکان خلوت کردن محیط بدون لطمه خوردن به کارها بیشتر فراهم می شود.
ـ زیرا با نظم و ترتیب بیشتر فکر آدم دیگر لازم نیست به مسائل جزیی مثل یافتن گمشده ها صرف شود و انسان می تواند کارآیی بیشتری داشته باشد.
و همینطوردر مورد کاشی های حمام می توانید بنویسید:
 من می خواهم کف و درو دیوار حمام و دستشویی را با بهترین کاشی ها فرش کنم....
ـ زیرا جلوه و زیبایی بهتری به این دو محیط اصلی و خصوصی انسان می بخشد.
ـ زیرا تمیز کردن و نظافت و بهداشت این دو محیط راحت تر و بهتر صورت می گیرد.
ـ زیرا با اینکار قیمت خانه و منزل من بیشتر می شود.
ـ زیرا با اینکار احساس بهتری نسبت به محل سکونت خودم پیدا می کنم.
و به همین ترتیب می توانید دفترچه های دیگر را پر کنید.
نکته مهم در روش مستند سازی آرزوها به همراه ذکر دلیل خواستن و طلب آنها ، این است که نباید به چگونگی انجام آنها و سخت و آسان بودن تحقق آنها و یا زمان برآورده شدن این آرزوها کاری داشته باشیم و تمام این مسائل را به کاینات واگذار کنیم. در واقع بر اساس قانون جذب ما فقط می خواهیم و طلب می کنیم و اتفاقا اینجا چون می نویسیم و با دلیل طلب می کنیم به افکار مزاحم موجود در ذهن خود پیغام می دهیم که در طلب این آرزوها جدی هستیم و در نتیجه انتظار مقاومت کمتری از سوی آنها را داریم.
اگر به جای نوشتن دلیل آرزو ، وقت و انرژی خود را روی چگونگی و نحوه رسیدن به این آرزو صرف کنیم ، فکرفورا خودش را مطرح می کند و شروع به عرض اندام نموده و با ذکر هزاران دلیل و اشکال در مقابل امکان تحقق این آرزوها سنگ اندازی می کند. همینطور اگر به زمان و هزینه برآورده شدن آرزوها فکر کنیم بازهم با مقاومت فکر و ذهن روبرو می شویم. وقتی هم مقاومت در میان باشد سیگنال منفی است که به سوی کاینات گسیل می شود و در نتیجه در نهایت کار ، "ارتعاش آرزوی طلب شده" نمی تواند دامنه و شدت کافی برای هم ارتعاشی با کاینات را پیدا کند. به همین خاطر در قانون جذب مکررا گفته می شود که اصلا نگران منبع تامین و چگونگی اتفاق افتادن وقایع نباشید و به اینکه کی و کجا قرار است آرزوها تحقق یابند و چه کسانی در آن دخیل اند و شکل تحقق اش چطوری است کاری نداشته باشید. بر طبق قانون جذب اگر مطمئن اید که تردید و دودلی در فکر و ذهنتان وجود ندارد و یقین و توکل دل شما را آرام و مطمئن ساخته است ، فقط کافی است بخواهید ، کاینات مانند معاونی بسیار قدرتمند در کمترین  زمان همه چیز را برایتان مدیریت و هماهنگ می سازد و نتیجه را دودستی تقدیم شما می سازد.

روش چهارم: استفاده از قدرت تجسم و زنده نمایی ذهنی  موسوم به واقعیت مجازی.
در این روش شما مثل یک کارگردان فیلم آرزوهای خود را به طور دقیق با در نظر گرفتن همه ریزه کاری های صحنه و البته با حضور خود به همراه تمام احساسات ( یعنی همه حواس پنج گانه بینایی و شنوایی و لامسه و بویایی و چشایی  و همینطور حس ششم یعنی همان دل و قلب خودتان) در ذهن خود مجسم کنید و در آن زندگی کنید!
بله درست فهمیدید! باید در فیلم زنده و جانداری که از رسیدن به آرزویتان در ذهن کارگردانی می کنید زندگی کنید. آن را با تمام وجود حس کنید و این امکان را برای  جسم و روح خود فراهم کنید که انگار به آرزوی خود رسیده اید و در حال تجربه و استفاده از آن هستید.
یک کارگردان وقتی فیلمی می سازد چه می کند؟ جواب کاملا مشخص است. همه چیز را مد نظر خود قرار می دهد. اینکه صحنه در محیط باز باشد یا در فضای بسته. اینکه نور چگونه باشد. چه لباس هایی تن هنرپیشه ها باشد. چگونه با هم صحبت کنند و به هم نگاه کنند و با یکدیگر رفتار کنند. جزئیات دکوراسیون چگونه باشد. در روش زنده نمایی تجسمی شما به عنوان کارگردان فیلم مجازی ذهنی خود حتی باید پا را از این محدوده فراتر بگذارید و خودتان هم به عنوان کارگردان و هم به عنوان هنرپیشه نقش اول به ایفای نقش بپردازید. یعنی باید در فیلمی که می سازید کاملا غرق شوید و آن را با تمام وجود تجربه کنید. در این حالت نه تنها نور و صدا و دکوراسیون و محیط را باید بازسازی کنید. بلکه باید روی چیزی که می چشید و می بوئید و لمس می کنید و حتی احساسات لحظه به لحظه درونی خود هنگام پخش فیلم نیز تمرکز داشته باشید. اگر اینقدر واقعی و جدی در فیلم ذهنی خود غرق شوید خواهید دید که دریچه های ارتباط دل شما با کاینات همگی باز می شوند و ذهن و فکر شما به هیچ وجه نمی تواند به عنوان یک مانع مقاوم بین ارتعاشات درونی آرزوهای شما و ارتعاشات کاینات ظاهر گردد.
احساس باشکوه و عالی که هنگام تجسم ذهنی برآورده شدن آرزوها در ذهن خود ایجاد می کنید ، آنچنان حالت خوش و دل گشایی و نشاط عالی را در وجود شما زنده می کند که ارتعاشی فوق العاده قدرتمند را در خصوص آن آرزو به کاینات گسیل می دارد. شما می توانید از این روش در تمام مواقع استفاده کنید. هروقت احساس ناخوشی و دلتنگی و دلشوره و دل افسردگی و دل مردگی به شما دست داد ، فورا می توانید چشمانتان را ببندید و آرزویی را نیت کنید که باعث دلخوشی و دلشادی و دل آرامی شما شود.چیزی که در ذهن شما می گذرد را فقط شما می بینید. بنابراین در صحنه پردازی فیلم ذهنی و تجسمی خود می توانید بالهای خیال خود را باز کنید و هر چه می خواهید را در صحنه قرار دهید. هرچه شوق و شور و هیجان بیشتری در فیلم ذهنی شما ایجاد شود کاینات آن صحنه از فیلم را زودتر واقعی می سازد. این رسم قانون جذب است.
در روش تجسم نمایی آرزو در ذهن ما از این اصل استفاده می کنیم که :" اگر یک فکر احساس بدی در ما زنده کرد آن فکر بد است!" به زبان دیگر احساس درونی که ما در اعماق دل خود حس می کنیم می تواند به عنوان راهنمایی برای اینکه بفهمیم آیا فکری که الان مشغولش هستیم خوب یا بد است به کار گرفته شود. استفاده از دل به عنوان وسیله ای برای هدایت افکار در قانون جذب ابزاری مهم و کلیدی است. ما به عنوان یک موجود خالق و آفریننده در این دنیا قدرتی جادویی داریم به نام "تقاضا می کنیم و فوری کاینات اجابت می کند!" اما این قدرت جادویی توسط فکر مهار می شود و تضعیف شده و حتی بسیاری مواقع مسدود و ناتوان می گردد. اگر بتوانیم مقاومت فکر را از سرراه برداریم می توانیم دوباره به قدرتی که از ابتدای تولد همراه ما بوده دست یابیم. از آنجا که فکر احساس قدرتنمایی فراوانی می کند و هر چه با او درافتد را محکوم می کند نمی توان با خود فکر به جنگ فکر رفت و لااقل اگر بتوان این کار را کرد بسیار مشکل است. اما راه دیگر احساسی است که هر فکری در دل ما ایجاد می کند. فکر و احساس فکر ارتباط مستقیم و تنگاتنگی با هم دارند. ما برای اینکه بفهمیم یک فکر بازدارنده و ضد ارتعاش کایناتی است یا آرام ساز و مقوی ارتعاش کافی است به احساسی که از هر فکر در دل ما ایجاد می شود دقت کنیم. اگر احساس خوب بود آن فکر خوب است و اگر احساس ناخوشایند بود آن فکر ناخوب است.
با روش تجسم ذهنی یا واقعیت مجازی ما در واقع روی احساس خود اثر می گذاریم و به صورت غیر مستقیم فکرهای خوب و مثبت و انرژی بخش و امیدآفرین را در ذهن خود جایگزین می کنیم. ما با کنترل و هدایت احساس درونی خودمان امکان باز شدن دریچه ارتباط خود با کاینات را فراهم می کنیم. این روش فوق العاده قدرتمند است.

روش پنجم: پولدار نمایی یا تقویت احساس توانگری!
در این روش شما یک حساب بانکی مجازی در ذهن خود ایجاد می کنید. به عبارت دیگر با وجودی که ممکن است در هیچ بانکی پول نداشته باشید اما فرض می کنید که یک حساب بانکی پر از موجودی دارید که به کمک آن تمام هزینه های خود را پرداخت می کنید و با آن هر چه بخواهید را می خرید. درست انگار چنین حسابی وجود دارد و شما دیگر هیچ نگرانی از بابت کم پولی و نداری دیگر به ذهن خود راه نمی دهید. می توانید برای زنده نمایی و واقعی سازی این احساس از دسته چک های بلااستفاده یا دفترچه های بانکی باطل شده استفاده کنید. همینطور می توانید از برنامه های حسابداری کامپیوتری هم کمک بگیرید. حتی می توانید یک دفتر بخرید بنام دفتر حسابرسی روزانه و درآن میزان پول های واریزی به حساب خود و برداشت ها از حساب را یادداشت کنید. ممکن است بگوئید که این کارها تخیلی و توهمی است و بدرد نمی خورد اما نکته کلیدی اینجاست که ما هدفمان تاثیر گذاری مستقیم روی احساس تنگدستی و فقر موجود در اعماق دلمان و دست کاری و تغییر این احساس به حس باشکوه توانگری و دارا بودن است.
نکته کلیدی این روش آن سات که تا حدامکان آن را واقعی و باور کردنی کنیم. ابتدا باید در دفتر موجودی مجازی خودتان فرض کنید که یک میلیون تومان موجودی دارید. اینکه این مبلغ از کجا آمده را به کاینات واگذار کنید و فرض کنید که به یک روش درست و سالم این مبلغ به حساب شما واریز شده است. و شما باید آن را خرج کنید. یعنی در ستون بستانکاری یا دریافتی ها این یک میلیون تومان را بنویسید و بعد شروع کنید به خرج کردن آن به هر شکلی که دوست دارید. می توانید هم این پول را یکجا خرج کنید و یا می توانید با دقت و حساب و کتاب از آن برای خرید چند جنس استفاده کنید. نکته این روش در احساس خوش و خوبی است که از خرید کردن و پول خرج کردن باید در وجود شما زنده شود. در بخش هزینه ها یا مخارج با ظرافت و وسواس کامل بنویسید که تومان به تومان این پول را چه جوری خرج کرده اید. برای هر خرجی که می کنید شرح و توصیف کاملی ثبت کنید. مثلا بنویسید سه هزارتومان برای خرید یک مداد زیبا و شیک خرج کردم یا بنویسید که یک جفت کفش ورزشی گران قیمت آدیداس با ظاهری فوق العاده و بی نظیر برای خودم خریدم و یا برای خرید بهترین گوشی موبایل اینقدر هزینه کردم. همه این یک میلیون تومان را می توانید همین امروز خرج کنید یا بخشی از آن را برای فردا نگه دارید. اما ما پیشنهاد می کنیم که تا می توانید همین امروز حساب را به صفر برسانید. فردا که از خواب برمی خیزید در بخش واریزی حساب خود بنویسید دو میلیون تومان و تا غروب فردا برای این دومیلیون تومان هزینه سازی کنید. روز بعد این رقم را سه میلیون و روز چهارم به چهار میلیون برسانید. روز پنجم مجبورید برای پنجاه میلیون تومان هزینه سازی کنید و روز سیصدم شما سیصد میلیون تومان پول دارید که باید برای خرج کردن آن فکری بیاندیشید. اگر این بازی را برای یکسال هر روز انجام دهید خواهید دید که بیش از شصت و شش میلیارد تومان پول خرج کرده اید.
مهم ترین تاثیری که این بازی ذهنی دارد تقویت احساس تجسم شماست. بعد از چند هفته از شروع این تمرین خواهید دید که چند هفته ای که گذشت شما تمرکزتان بیشتر از آنکه روی پول باشد روی خرج کردن درست و حسابی آن مبلغ است و با این قابلیت شما متوجه خواهید شد که توانایی شما در تجسم توانگری خود تا حد بی نظیری افزایش یافته است. جالب است بدانید اکثر افراد تجسم های خود را واقعا زیاد جدی نمی گیرند و تمرین نمی کنند. خیلی از مردم ارتعاشات درونی خود را به آنچه مشاهده می کنند سنجاق می کنند نه به آنچه تجسم می کنند. به عبارتی رویا دیدن و تجسم کردن در بین انسان های امروزی جدی قلمداد نمی شود. اما با انجام این تمرین تجسمی توانگری شما خواهید دید که هر چه بیشتر در تجسم های خود این بازی را تمرین می کنید درزندگی واقعی به همان نسبت آرزوهای بیشتری از شما برآورده می شود و انتظارات و درخواست های قلبی شما زودتر تحقق می یابند.به عبارت دیگر شما با تمرین روی این روش ، یعنی توانگر نمایی و تجسم پولدار بودن، مرکز توجه خود را جابجا می کنید و ارتعاشات جدیدی را در زندگی خود به کاینات گسیل می دارید که کاینات هم با برآورده کردن آرزوی مربوطه به این ارتعاشات بیشتر جواب می دهد.
اگر قرار باشد که شما همیشه توجه و دقت خود را معطوف به وضعیت فعلی خود نمائید ، بدیهی است که آینده شما مثل همین الانتان خواهد بود. اما اگر توجه خود را به سمت ایده های در حال گسترش عالی معطوف کنید ، یعنی همان چیزی که در روش توانگر نمایی ارائه می شود در نتیجه کاینات به ارتعاشات این افکار جدید پاسخ خواهد داد و آینده شما بسیار بهتر از الآنتان خواهد شد. برای کاینات فرقی نمی کند که منبع ارتعاش ساطع و فرستاده شده از سمت شما کدام فکر بوده است. اینکه ارتعاش حاصل در اعماق وجود شما مربوط به شرایط فعلی زندگی تان است و یا به خاطر فضای تجسمی این ارتعاش ایجاد شده ، برای کاینات تفاوتی ندارد. بنابراین به محض اینکه شما با درگیر شدن در بازی تجسمی توانگر نمایی  ارتعاشات جدیدی به کاینات می فرستید کاینات می فهمد که به دلیلی سمت توجه شما به سوی دیگری متوجه شده است و در نتیجه ارتعاش مربوط به سمت جدید را در دستور کار خود قرار می دهد.یعنی ارتعاش مربوط به توانگر شدن و بهبود شرایط مالی شما را دریافت نموده و اجابت می کند. شما می توانید این بازی را دریک زمان کوتاه انجام دهید و یا اینکه آن را به مدت یکسال و حتی بیشتر ادامه دهید.
اوایل کار ممکن است این بازی مسخره و بی معنا جلوه کند. اما هر چه بیشتر بازی کنید قدرت تجسم و تصور شما وسیع تر می شود. و با گسترش قدرت تجسم شما بیشتر روی جنبه شادی بخش و خوشایند این بازی متمرکز می شوید و سعی می کنید آن را بامزه تر سازید و به همین میزان هم مرکز توجه غالب ذهن شما جابجا می شود.
در واقع وقتی دارید در تجسم خود چک می کشید و برای هر هزینه ای که خرج می کنید یادداشتی می نویسید ، جهت ذهن خود را روی نوشتن متمرکز می کنید و در نتیجه هیچ احساس مقاومتی در وجود خود هنگام نوشتن چک ها احساس نمی کنید چرا که ترسی از بابت کم شدن پول و یا از دست دادن چیزی ندارید.شما در این حالت بی مقاومتی ذهن ، به واقع شروع می کنید به نوشتن آرزوهای خود و به تعبیری دیگر به صورت رودرو با کاینات بدون هیچ واسطه ای به نقل آرزوهای خود می پردازید. ذهن شما هم خودش را عقب کشیده چرا که گمان می کند قضیه بازی است و دلیلی برای سنگ اندازی و دخالت وجود ندارد. غافل از اینکه شما در طول این بازی فرصت پیدا کرده اید که به کاینات بگوئید دقیقا چه آرزوهایی دارید و چقدر از رسیدن به این آرزوها خوشنود خواهید شد. در این غفلت و بی خبری ذهن و فکر هم کاینات به سرعت ارتعاشات آرزوهای ما را گرفته و به سراغ کار خود یعنی برآورده کردن آنها و تغییر شرایط زندگی فعلی ما برمی خیزد و دیری نمی گذرد که ناگهان فکر و ذهن خودش را درشرایطی واقعی و تغییر کرده و متفاوت با قبل می بیند و ناباورانه آن را باور می کند و می پذیرد و در حقیقت بدون هیچ مقاومتی تسلیم می شود.
با مرور زمان متوجه خواهید شد که به یمن این بازی هیجان انگیز و شادی آفرین ، نه تنها وضع مالی شما به شدت بهبود یافته است بلکه همه چیزهایی که در طول این بازی هنگام بدست آوردنشان و خریدنشان احساس خوبی در شما زنده کردند هم به زندگی شما وارد می شوند.
می توانید بازی را همین الان شروع کنید و چند ساعت بعد تمام کنید. و بعد زمانی دیگر هر وقت خواستید به سراغ این بازی بیائید یا می توانید آن را به طور دائم و مستمر ادامه دهید. این بازی هیچ قاعده و قانونی ندارد. باید و نبایدی در کار نیست. هرچه هست قدرت تجسم و خیال پردازی شماست. باید بال های خیال خود را باز کنید و روی خرج کردن پول هایی که هر روز بدست می آورید تا می توانید خیال پردازی کنید. با ادامه این بازی می بینید که هر روز ایده های جدیدی به ذهن شما خواهد رسید و آرزوها و انتظارات شما از زندگی بیشتر خواهند شد. انتظارات جدید ارتعاش های جدیدی را باعث خواهند شد و در نتیجه می توان گفت که بازی توانگر نمایی مهم ترین کاری که انجام می دهد جابجایی مرکز ارتعاش توجه و تمرکز شما با حداقل مقاومت و دخالت فکر بهانه جو و مانع تراش است. بر طبق قانون جذب با جابجا شدن و تغییر ارتعاش ، کاینات شرایط زندگی جدیدی مقابل شما ظاهر خواهد ساخت و در نتیجه آینده شما به طور کلی متحول خواهد شد.

مجموعه سخنرانی های مهندس فرامرز کوثری در مورد قانون جذب - قسمت چهارم

چگونه قانون جذب را در زندگی خودمان عملیاتی و اجرایی کنیم؟
 برای اینکه قانون جذب را با تمام پوست و گوشت و استخوانمان بفهمیم باید به سراغ سنجش گر و حسگر قانون جذب در وجود انسان  یعنی دل یا همان حس ششم احساسی برویم. هر چه دل ناخوش تر باشد این نشان دهنده وجود اختلاف و تفاوت بین ارتعاش خیر کیهانی و کاینات با ارتعاش فعال در وجود ماست. هر چه دل شاد تر و خوش تر و با نشاط تر باشد این نشانگر همنوایی و هم سازی و هم آهنگی ارتعاش دل ما با ارتعاش کاینات است. ما وقتی بتوانیم به دلی آرام و مطمئن دست یابیم آنگاه همه مقدمات و لوازم مورد نیاز برای اجرای صحیح قانون جذب در وجودمان مهیا شده است. یعنی فقط وقتی دریای دل آرام است می تواند انعکاس عکس زیبا و جذاب ملکوت آسمان ها و کاینات را در خود منعکس سازد.
تمام روش هایی که در این جا گفته می شود مجموعه کارهایی است که ما باید انجام دهیم تا اولا موانع موجود در فکر و ذهن و اعماق باورهای خود را از سرراه اجرای صحیح قانون جذب برداریم و ثانیا بتوانیم به دلی دائما آرام و با ثبات دست یابیم که بتوانیم ارتعاشی مستمر و دائمی را هم نوسان و هم آوا با آهنگ جمعی کاینات در وجود خودمان تجربه کنیم. بیائید با هم روش های عملیاتی کردن قانون جذب در وجودمان را مرور کنیم:
روش اول : شکرگذاری و سپاس دائم هر آنچه داریم و مقابلمان ظاهر می شود.
این روش یعنی قدردانی از آنچه در هر لحظه داریم را می توانیم همیشه و همه جا اجرا کنیم. مثلا فرض کنید در اداره پست معطل ایستاده اید. به جای نق زدن و شکوه و گلایه از معطلی با خود بگوئید:
ـ چه ساختمان زیبا و قشنگی را برای این اداره در نظر گرفته اند.
ـ چقدر خوب و دوست داشتنی است وقتی آدم می بیند اداره به این بزرگی اینقدر تمیز است.
ـ چقدر این کارمند پست صمیمی و مهربان و قابل تحسین است.
ـ آن مادری که در صف ایستاده چقدر قشنگ با بچه اش رفتار می کند.
ـ چه ژاکت زیبایی تن آن مرد پیر است.
ـ حتما روز خوبی خواهم داشت.
یا وقتی در خیابان رانندگی می کنید با خود بگوئید:
ـ من ماشینم را خیلی دوست دارم.
ـ این اتوبان جدید فوق العاده درست شده است.
ـ هر چند باران می بارد اما همین ریزش باران رانندگی را رویایی و خاطره انگیز می سازد.
ـ چقدر خوشحالم که همه چیز ماشینم درست کار می کند.
توجه داشته باشید که هدف از این شیوه نگاه کردن مثبت و انرژی بخش عالم ، ایجاد روحیه رضایت و فروتنی باطنی و در نتیجه شادمان ساختن دل یا همان حس ششم درونی وجودتان است. دلیلی هم ندارد که حتما در خصوص محیط و شرایطی که در آن قرار دارید به قدردانی و سپاس بپردازید. مثلا می توانید روی هر شی دیگری که در مقابل شما قرار دارد متمرکز شوید و آن را تحسین کنید. مثلا بگوئید:
ـ این ساختمان روبرویی را چقدر با سلیقه و زیبا درست کرده اند.
ـ با ایجاد این پارکینگ عمومی در آنسوی خیابان چقدر کار مراجعین به ادارات اطراف راحت شده است.
ـ چقدر باجه تلفن در دو طرف خیابان وجود دارد و با اینکار تا چه حد مردم در برقراری تماس با هم راحت تر شده اند.
ـ صندلی های انتظار موجود در این اداره چقدر زیاد است و در نتیجه مراجعین موقع انتظار زیاد سرپا نمی ایستند و این چقدر خوب است.
ـ این پنجره های بزرگ چقدر خوب روشنایی و نور کافی را به داخل ساختمان و اتاق ها هدایت می کنند.
ـ از اینجا که نشسته یا ایستاده ام چه نمای خوبی مقابل چشمان من قرار دارد.
این روش یعنی شکرگذاری و تحسین و سپاس مستمر و دائم نسبت به محیطی که در آن قرار داریم و چیزهایی که در اختیارمان است ، باعث می شود روحیه ای شاد و باطنی آزاد و راحت پیدا کنیم و مضاف بر این افکار منفی گله مندی و نارضایتی فرصت جلوه گری و اظهار وجود مقابلمان پیدا نکنند.
در واقع هر وقت شما از یک چیز خوب تعریف می کنید. یک اتفاق میمون و مبارک را سپاس می گوئید. یک کار ارزشمند را مورد قدردانی قرار می دهید. در واقع به کاینات می گوئید:" لطفا از این چیز بیشتر به من بده!" و کاینات هم بلافاصله با محقق سازی آن در هستی به شما پاسخ می دهد:" بلی سرورمن! امر شما اجرا شد. " و شما در ادامه زندگی خود می بینید که تعداد این چیزهای زیبا و خوشایند و مطلوب در زندگی شما بیشتر از روز قبل می شوند و هر روز صحنه ها و اتفاقات و آدم های خوب و مثبت بیشتری سرراه زندگی شما سبز می شوند. این خاصیت قانون جذب است که به هر چه بیشتر توجه کنی و با هر موضوعی  که بیشتر افکارت را متوجه آن سازی ، آن چیز و آن موضوع در زندگی تو بیشتر محقق خواهد شد. بزرگی نقل می کند که انسان ها در آن دنیا با همان چیزهایی همدم و همنشین خواهند شد که در این دنیا می پسندند و تحسین می کنند. و قانون جذب می گوید ما همین الآن موجوداتی آن دنیایی و این دنیایی به طور همزمان هستیم.
روش اول عملیاتی ساختن قانون جذب می گوید به هر چه بگویی متشکرم مهماندار سفینه کاینات بیشتر از آن به تو هدیه می دهد. پس تا می توانی نسبت به خوبی های اطراف ات و آنچه به تو ارزانی داشته شده است سپاسگذار و قدردان باش.

مجموعه سخنرانی های مهندس فرامرز کوثری در مورد قانون جذب - قسمت چهارم

چگونه قانون جذب را در زندگی خودمان عملیاتی و اجرایی کنیم؟
 برای اینکه قانون جذب را با تمام پوست و گوشت و استخوانمان بفهمیم باید به سراغ سنجش گر و حسگر قانون جذب در وجود انسان  یعنی دل یا همان حس ششم احساسی برویم. هر چه دل ناخوش تر باشد این نشان دهنده وجود اختلاف و تفاوت بین ارتعاش خیر کیهانی و کاینات با ارتعاش فعال در وجود ماست. هر چه دل شاد تر و خوش تر و با نشاط تر باشد این نشانگر همنوایی و هم سازی و هم آهنگی ارتعاش دل ما با ارتعاش کاینات است. ما وقتی بتوانیم به دلی آرام و مطمئن دست یابیم آنگاه همه مقدمات و لوازم مورد نیاز برای اجرای صحیح قانون جذب در وجودمان مهیا شده است. یعنی فقط وقتی دریای دل آرام است می تواند انعکاس عکس زیبا و جذاب ملکوت آسمان ها و کاینات را در خود منعکس سازد.
تمام روش هایی که در این جا گفته می شود مجموعه کارهایی است که ما باید انجام دهیم تا اولا موانع موجود در فکر و ذهن و اعماق باورهای خود را از سرراه اجرای صحیح قانون جذب برداریم و ثانیا بتوانیم به دلی دائما آرام و با ثبات دست یابیم که بتوانیم ارتعاشی مستمر و دائمی را هم نوسان و هم آوا با آهنگ جمعی کاینات در وجود خودمان تجربه کنیم. بیائید با هم روش های عملیاتی کردن قانون جذب در وجودمان را مرور کنیم:
روش اول : شکرگذاری و سپاس دائم هر آنچه داریم و مقابلمان ظاهر می شود.
این روش یعنی قدردانی از آنچه در هر لحظه داریم را می توانیم همیشه و همه جا اجرا کنیم. مثلا فرض کنید در اداره پست معطل ایستاده اید. به جای نق زدن و شکوه و گلایه از معطلی با خود بگوئید:
ـ چه ساختمان زیبا و قشنگی را برای این اداره در نظر گرفته اند.
ـ چقدر خوب و دوست داشتنی است وقتی آدم می بیند اداره به این بزرگی اینقدر تمیز است.
ـ چقدر این کارمند پست صمیمی و مهربان و قابل تحسین است.
ـ آن مادری که در صف ایستاده چقدر قشنگ با بچه اش رفتار می کند.
ـ چه ژاکت زیبایی تن آن مرد پیر است.
ـ حتما روز خوبی خواهم داشت.
یا وقتی در خیابان رانندگی می کنید با خود بگوئید:
ـ من ماشینم را خیلی دوست دارم.
ـ این اتوبان جدید فوق العاده درست شده است.
ـ هر چند باران می بارد اما همین ریزش باران رانندگی را رویایی و خاطره انگیز می سازد.
ـ چقدر خوشحالم که همه چیز ماشینم درست کار می کند.
توجه داشته باشید که هدف از این شیوه نگاه کردن مثبت و انرژی بخش عالم ، ایجاد روحیه رضایت و فروتنی باطنی و در نتیجه شادمان ساختن دل یا همان حس ششم درونی وجودتان است. دلیلی هم ندارد که حتما در خصوص محیط و شرایطی که در آن قرار دارید به قدردانی و سپاس بپردازید. مثلا می توانید روی هر شی دیگری که در مقابل شما قرار دارد متمرکز شوید و آن را تحسین کنید. مثلا بگوئید:
ـ این ساختمان روبرویی را چقدر با سلیقه و زیبا درست کرده اند.
ـ با ایجاد این پارکینگ عمومی در آنسوی خیابان چقدر کار مراجعین به ادارات اطراف راحت شده است.
ـ چقدر باجه تلفن در دو طرف خیابان وجود دارد و با اینکار تا چه حد مردم در برقراری تماس با هم راحت تر شده اند.
ـ صندلی های انتظار موجود در این اداره چقدر زیاد است و در نتیجه مراجعین موقع انتظار زیاد سرپا نمی ایستند و این چقدر خوب است.
ـ این پنجره های بزرگ چقدر خوب روشنایی و نور کافی را به داخل ساختمان و اتاق ها هدایت می کنند.
ـ از اینجا که نشسته یا ایستاده ام چه نمای خوبی مقابل چشمان من قرار دارد.
این روش یعنی شکرگذاری و تحسین و سپاس مستمر و دائم نسبت به محیطی که در آن قرار داریم و چیزهایی که در اختیارمان است ، باعث می شود روحیه ای شاد و باطنی آزاد و راحت پیدا کنیم و مضاف بر این افکار منفی گله مندی و نارضایتی فرصت جلوه گری و اظهار وجود مقابلمان پیدا نکنند.
در واقع هر وقت شما از یک چیز خوب تعریف می کنید. یک اتفاق میمون و مبارک را سپاس می گوئید. یک کار ارزشمند را مورد قدردانی قرار می دهید. در واقع به کاینات می گوئید:" لطفا از این چیز بیشتر به من بده!" و کاینات هم بلافاصله با محقق سازی آن در هستی به شما پاسخ می دهد:" بلی سرورمن! امر شما اجرا شد. " و شما در ادامه زندگی خود می بینید که تعداد این چیزهای زیبا و خوشایند و مطلوب در زندگی شما بیشتر از روز قبل می شوند و هر روز صحنه ها و اتفاقات و آدم های خوب و مثبت بیشتری سرراه زندگی شما سبز می شوند. این خاصیت قانون جذب است که به هر چه بیشتر توجه کنی و با هر موضوعی  که بیشتر افکارت را متوجه آن سازی ، آن چیز و آن موضوع در زندگی تو بیشتر محقق خواهد شد. بزرگی نقل می کند که انسان ها در آن دنیا با همان چیزهایی همدم و همنشین خواهند شد که در این دنیا می پسندند و تحسین می کنند. و قانون جذب می گوید ما همین الآن موجوداتی آن دنیایی و این دنیایی به طور همزمان هستیم.
روش اول عملیاتی ساختن قانون جذب می گوید به هر چه بگویی متشکرم مهماندار سفینه کاینات بیشتر از آن به تو هدیه می دهد. پس تا می توانی نسبت به خوبی های اطراف ات و آنچه به تو ارزانی داشته شده است سپاسگذار و قدردان باش.