۱۳۹۱ خرداد ۱۱, پنجشنبه

قدرتهای خارق العاده ای که در شما هست !

قدرتهای خارق العاده
                                                           

                                                            قدرتهای خارق العاده ای که در شما هست !



همه ی انسانها  علاوه بر قدرتهای مشاهده و ادراک ، دارای قدرتهای ژرف تر ذهنی مانند شهود و تخیل خلاق هستند . همه ی اشخاصی که دنیا آنها را نابغه می خواند کسانی بوده اند که دل و جرات به خرج داده اند و به ندای شهود و تخیل خلاق خود گوش فرا داده اند و از هدایت آن اطاعت کرده اند. پیروی از رهنمودهای باطنی چنان ثمرات شگفتی به بار می آورد که دیگران می پندارند آنها صاحب استعدادها و نبوغی خارق العاده اند . در واقع ، آنها دارای قدرتهای غیر عادی نیستند . آنها به جای خفه کردن این قدرتها ، از شهود و تخیل خلاق خویش که برای رسیدن به توانگری و کامیابی و زندگی بهتر لازم است ، استفاده کرده اند .

با نگاهی روشن بینانه در میابیم که با قدرتهای ذهنی ای  دنیا می آییم که از آنها چندان خبری نداریم . برای ایجاد توانگری و کامیابی دلخواه باید این نیروهای کشف نشده را در خود بیدار کنیم . معمولاً توجه ما به فعالیتهای بیرونی و دنیای خارج معطوف است و ما ندای شهود را نمی شنویم و هدایتش را درک نمی کنیم . هنگامی که در راه بیدار کردن شهود می کوشیم باید هر روز مدتی به فضای آرام درون خود رو آوریم .

شهود ، یعنی دانش و دریافت آنی درباره ی چیزی بدون استدلال . در واقع ، شهود الهامی درونی و باطنی است که به صورت اندیشه یا طرحی به ذهن هشیارتان می آید . این بارقه ها را گواهی دل یا « آواز ملایم و آهسته » می خوانند .

یکی از نویسندگان نوشته است : « لازمه ی عصر فضا ، جسارت و فردیت بشر است . » اتفاقاً این دو ویژگی نزد کسانی یافت می شود که به ندای باطن خود گوش می دهند و از راهنمایی شهودی آن پیروی می کنند . برای همه ی ما پیش آمده که درباره ی انجام کار یا تصمیمی الهاماتی به ما می شود و معمولا ما آنها را نادیده می گیریم . شاید آنها را به طرزی باور نکردنی شگفت و عالی دیده ایم و سعی در سبک و سنگین کردن آنها داشته ایم . شهود ، کاری به استدلال و سبک و سنگین کردن ما ندارد ، زیرا توضیح نمی دهد ، تنها راه  نشان می دهد و شما را آزاد می گذارد که آن را انتخاب یا رها کنید .

نوابغ و انسانهای معتمد به نفس ، به الهامهای باطنی خود ایمان دارند و بدون ذره یی استدلال آنها را دنبال می کنند . به همین دلیل آنها را نوابغ می خوانند . مردم عادی معمولاً منتظر « اثبات و گواه و دلیل » در کشمکشهای عقلی درجا می زنند . هنر مندان و شاعران و نویسندگان و موسیقیدانان و عرفا ، از طریق شهود با ذهن دانای کل تماس می گیرند و آنگاه حاصل آن تماس را به جهانیان ارزانی می دارند .

گاه شهود به صورت الهامی درونی و گاه از راههای بیرونی به سراغتان می آید . در این قسمت به شهودی که از راههاهی درونی به سراغمان می آیند می پردازم : 

شهود درونی ، گاه به  صورت « آری » و گاه به صورت « نه » نمایان می شوند . گاه این « آری » آنقدر آرام و نرم و ملایم است که دست کم نخست آن را نادیده می انگارید زیرا نمی کوشد شما را مجاب کند . اگر آن را نادیده انگارید ، بسیار آرام دوباره و دوباره آنقدر به ذهنتان می آید تا دیگر بار از آن آگاه شوید .چه بسا که بارها شده است که آرزو و یا تصمیمی در سرمان بوده که به دلایلی که ذهن بشریمان آن را مقدور نمی دانسته کنا ر گذاشته ایم و دوباره و دوباره در طی سالیان بعد به ذهن و دلمان رجوع کرده اند . گویی آنگاه که شهود به صورت « نه » به سراغ آدمی می آید شدید تر و نمایان تر است . معمولاً از آنجا که ما انسانها بیشتر آرزوهای خود را محال و دست نیافتنی می دانیم ، منتظر شنیدن « نه » از شهود هسنیم و گویی این صدا را بلند تر و مؤکد تر می شنویم و احساس نا آسودگی ناشی از این « نه » آنقدر شدید است که جز اطاعت از آن چاره ای نمی ماند .

برای اینکه بیاموزید چگونه صدای شهود را بشنوید و از هدایت آن بهره مند شوید باید ذهنتان را از اندیشه های آشفته و پراکنده رها کنید و در آرامش ، با دقت به صدای شهود توجه کنید و راهنمایی هایش را بپذیرید . برای پرورش شهود و کسب پاسخهای « آری » و « نه » ، این پنج گام را دنبال کنید .




  1. در یابید که شهود نیرویی معنوی است که توضیح نمی دهد و به استدلال نمی پردازد ؛ تنها راه موهبت عظیم تر را به شما نشان می دهد . و این وظیفه ی شماست که با ایمان و اطمینان ، آنجه را به دلتان می افتد دنبال کنید تا بتولنید خیر و صلاح خود را به دست آورید .




  1. به هنگام انجام کار روزانه ـ خواه کارتان ذهنی باشد و خواه جسمی ـ به گونه ای عمل کنید که گویی در حضور خداوند و شهود الهی هستید . به گونه یی خود را آموزش دهید که در یابید شهود و راهنمایی الهی همواره با شماست ، به شما علاقه مند است ،  همه چیز شما را می داند و از هدایت و کمک به شما به وجد می آید . با این دید ، در خود و پیرامونتان توانایی و توفیق و اقتداری تازه می یابید . و شرایط و تجربه های دلپذیر را یه سوی خود جذب می کنید . هر چه بیشتر به این خرد لایتناهی و مهربان که دانای کل است بیندیشید و به هدایت شهودی و رهنمودهای الهی او که در شما و برای شما سرگرم کار است فکر کنید ، کمتر خودتان زحمت خواهید کشید تا اوضاع را درست کنید و سرو سامان بخشید .




  1. پس از آغاز این گامها ی ذهنی مشاهده می کنید که دیگر لازم نیست برای درست کردن امور تلاش کنید . به هر چه بیندیشید و نوجه کنید و علاقه مند باشید ، اسرارش را بر شما آشکار می کند . گویی به هر چه بنگرید یا در هرچه تامل کنید ، مشتاق شناخت شما می شود . دیگر ، موهبت دلخواهتان دور و غیر قابل دست رس و جدا از خودتان نمی بینید و بعکس ، در می یابید که به یاری شهود الهی همه چیز پیشاپیش به صورت اندیشه و برنامه و راه و روش انجام و عاقبت ، به صورت ثمرات دلخواه در اختیارتان است .




  1. پس از گذران این مراحل ناگهان « حسی » یا « الهامی » به صورت گواهی دل به شما می گوید که کدام کار را بکنید و کدام را نکنید و پس از پیروی از انچه به دلتان افتاد ، شادمانه در می یابید که شهود الهی که آن حس یا  الهام را به شما عطا کرده بود پیشاپیش راه توفیق را برایتان آماده کرده است ! در می یابید که چون با ایمان و بدون استدلال رهنمودهای شهود را دنبال کنید ، موهبت دلخواهتان بسیار سریع تر از انچه بتوانید بپذیرید پدیدار می شود . از این رو الهام یا گواهی دل نشان می دهد آنچه آرزومندش هستید آرزومند شماست .



« آرزو ، دست نوازشگر خداست که درب ذهنتان را می کوبد ، تا موهبتی عظیم تر را به شما ببخشاید » .



 مطمئن باشید وقتی دلتان از آرزویی ژرف لبریز است ، نشانه ی آن است که پیشاپیش برای شما مهیا شده و منتظر است تا آن را باز شناسید و بپذیرید و این بدان معنا نیست که طالب موهبتهای دیگران هستید و یا موهبت دیگران را می ستایید . شاید معادل الهی موهبت بک نفر دیگر را بخواهید و باید برای معادل الهی متعلق به خودتان سپاس بگذارید .


  1. اکنون خود را برای دریافت شگفتیها اماده کنید ، زیرا مشکلات همواره به گونه یی که خود تصور می کنید حل نمی شود و میراث الهی نیز از راهی نمی رسد که ذهن بشری شما تصور می کند . اگر در این مرحله ، خودتان را برای دریافت ناگهانی شگفتیها آماده نکنید ، چه بسا موهبتها از بغل گوش شما بگذرند و آنها را از دست بدهید . اینک بر شماست که قاطعانه تصمیم بگیرید که تنها نیکی را برگزینید و نیز از میان تجربه های گونا گونی که پیش می آید تنها نیکی را بپذیرید . از این طریق رویدادها همان گونه پیش می آیند که شما می خواهید و تصمیم گرفته اید .

قدرتهای خارق العاده (بخش دوم )





                                                              قدرتهای خارق العاده ای که در شما هست  

همانطور که در قسمت قبل گفتم ، شهود هم از راههای درونی و هم از راهها بیرونی کسب می شوند .  شهودی که  از راههای درونی کسب می شوند و چگونگی شناخت آنها را در قسمت قبل گقتم ، حال در این بخش به بررسی شهود بیرونی می پردازم .

شهود از راههای بیرونی از طریق کلام دوستان ، عبارت مجله یا کتاب یا رشته یی از رویدادهایی که پیرامونمان  پیش می آیند ،  جلوه گر می شود .تا به حال حتما برای شما هم پیش آمده ،  آن  لحظه که در تصمیم گیری برای انجام کاری بر سر دوراهی قرار گرفته اید  ناگهان مطلبی از یک مجله یا پیامی از رادیو و یا صحبتی از دوستان ، گویی پاسخ سوال شما می شود و شما را وادار به انتخاب یکی از راهها می کند . اینها همه شهودی هستند که از راههای بیرونی به ما می رسند .

 دوستی می گفت ، پسر بچه ای بد رفتار و تند خو داشت و دائم به این فکر بود که او را به مهد کودک بفرستد تا از خانه دور شود و رفتار درست را بیاموزد ولی مطمئن نبود که این کار درست است یا نه ، پس هدایت شهودی طلبید . چندی نگذشت که  از رادیو شنید  : « بهترین جا برای کودکان بد رفتار ، خانه ی آنهاست . » او نیز از فکر فرستادن بچه اش به مهد کودک منصرف شد و با توجه و محبت بیشتر ، رفتار کودکش را اصلاح کرد .

دوست دیگری می گفت : روزی می خواستم برای تعطیلات به مرخصی بروم ولی مطمئن نبودم که این کار را بکنم یا نه ؟ هدایت شخصی طلبیدم ، ولی هیچ الهامی به دلم نیفتاد . یک روز مجله ای را باز کردم و چشمم به این عبارت افتاد : « چرا نروی ؟ »  این جمله ، کارش را کرد و تصمیم گرفتم که به مرخصی بروم و همه چیز خود به خود درست شد . 

هر گاه مشکلی پیش می آید – خواه شخصی و خواه شغلی – آن را با خود نگاه ندارید ، صبر نکنید تا بزرگتر شود ، منتظر نشوید تا سر فرصت خودتان را شر آن خلاص کنید . بی درنگ هدایت و دانش مستقیم بطلبید و مراقب نشانه های درونی و بیرونی باشید . از هم اکنون شهود خود را بپرورانید . اگر به هنگام دریافت رهنمودهای شهودی درونی و بیرونی ، با ایمان کامل به آنها رفتار کنید ، هرگز اعمالتان اندکی زود یا اندکی دیر انجام نخواهد گرفت ، هیچ چیز خراب از کار در نخواهد آمد ، بلکه همواره در لحظه درست و مقرر وارد صحنه ی عمل می شوید و همه چیز نرم و هموار پیش خواهد رفت . اما اگر پس از اطاعت از رهنمودهای شهودی بسیار روشن و نیرومند ، ثمره ی دلخواه پیش نیامد آزرده نشوید . شاید به ظاهر چنین به نظر بیاید که امور به راه خطا می روند ولی مطمئن باشید که همه چیز در راه ایجاد حاصل درست و ثمره ی نیکو سرگرم کار است و شهود الهی ثمره ی کامل و بی نقص و بی همتا را به بار می آورد .

امرسون خیلی خوب به قدرت سحر آسای شهود رسیده بود . از این رو گفت :



« با شــهود ، بـه جـــهانی جدید گام می گذاریـــم ، آنـجا که جــان ، در دل آدمی بـر تخت می نشنیـد . آن روز ، روز بـیـنش باطن است و تــحول و تبـدیـل نـبوغ ، به اقتـــدارعمـل . »



بینش ، نامی دیگر برای دانش باطنی یا شهود است و در تعلیمات دینی ما از این کلمه به جای شهود بیشتر استفاده شده است ،  که از آن طریق می توان قدرت نبوغ را به قدرت عمل و ثمرات عملی تبدیل کرد .  


تخیـل خــلاق

تخیـل خــلاق


یکی دیگر از قدرتهای خارق العاده  شما تخیل خلاق است . همه ی ما می خواهیم  بر رویدادهای زندگی مان تسلط معنوی داشته باشیم و برای توانگری افزون تر برنامه ریزی کنیم . از این رو ، هر شب پیش از خواب باید به کارها و برنامه های روز بعد بیندیشیم . برای پرورش قدرت خارق العاده تخیل خلاق ، پیشنهاد می کنم :

به جای نگرانی برای رویدادهای روز بعد ، یا اندیشیدن به مشکلات ، آنچه را درباره ی رویدادهای روز بعد می دانید در ذهنتان جمع آوری کنید . فکر کنید که صبح فردا را با کدام کارها باید شروع کنید . آنگاه ذهنا ً به سراغ یکایک کارهایی بروید که می خواهید سراسر روز به انجام آنها بپردازید . آن رویدادها و برنامه ها را در ذهنتان مرتب و منظم کنید و به طرز دلخواه سرو سامان بدهید تا آنگونه که دوست دارید پیش بیایند . هرگاه احساس تردید و ترس کردید به تاکید بگویید :

« نیکی وقدرت الهی خداوند این وضعیت را به دست می گیرد و همه چیز درست و نیکو انجام میپذیرد . »

همه پیشرفتهای خوشایند و مثبت و دلپذیری را که می خواهید روز بعد تجربه کنید ، از نظر بگذرانید و برای موفقیت کامل در همه ی فعالیتهای روز در دلتان به تاکید بگویید : « برای همه ی توفیقات الهی فردا ، برای همه ی ثمرات رضایت بخش فردا ، و برای همه ی شادمانیهای بیکران فردا ، خدا را شکر می کنم . »  آنگاه همه ی مسائل و اندیشه ها را از ذهنتان بیرون کنید و آرام بخوابید .  

از این طریق ، از تخیل خلاق خود به درستی استفاده کرده اید تا از وضعیتی که در آن هستید ، ثمره درست را برانگیزید . اینجاست که همه ی موقعیتها و اوضاع و شرایط و انسانها ، دست به دست هم خواهند داد تا عالی ترین حاصل و توانگر ترین توفیق را ، به راه شما بکشانند . به راستی که خوشا به حال آنان که برای حل مشکلات خانوادگی و شغلی و اجتماعی و معنوی خود ، از این شیوه سود می جویند .

برای پاک کردن خاطره های نا خوشایند ، شکستهای شغلی  و عاطفی ، ناهماهنگی در روابط ، و سایر تجربه های منفی گذشته ، می توان از تخیل خلاق استفاده کرد . برای این کار باید زمان و مکان و اشخاص آن موقعیت را به خاطر آورید ، آنگاه ذهنا ً ببینید که آن تجربه به همان شکلی در آمده است که شما می خواهید . وقتی درباره ی خاطره یی منفی  ، کاری مثبت می کنید ، الگو یا قالب فکری منفی از طریق الگو یا تفکر مهر آمیز و مثبتی که جانشین آن می کنید پاک و محو می شود .

سعی کنید همه اشخاصی که باعث ایجاد تجربه های بد و منفی در شما شده اند را ذهناً رها کنید و آنها را ببخشید . از این طریق ذهنتان را از همه ی خاطره های منفی که شاید سالها در ذهنتان خانه کرده اند برهانید . آنگاه سرشار از احساس سبکی  و آزادی ، به آرمانهای غنی و اندیشه های توانگر رو می آورید . به راستی تخیل خلاق شما می تواند راه  تجلی موهبتهای تازه را بر شما بگشاید .

از راه همکاری گروهی نیز می توانید بر میزان توانگری خود بیافزایید هر گاه  دو اندیشه ی هماهنگ به هدفی واحد معطوف شود ، نیرو و انرژی ذهنی مضاعف سبب می شود که آن هدف زودتر و با وسعتی عظیم تر به ثمر برسد . پس به آن عضو قابل اعتماد خانواده یا دوستی که به او اطمینان کامل دارید بگویید ،  در آرامش و خلوت خود به خواسته ی شما بیاندیشد و آن را به سرانجام رسیده ، ببیند . تنها شرط این مسئله این است که آن شخص قابل اعتماد باید با شما در هماهنگی کامل باشد . اگر به آن شخص اعتماد کامل دارید ، هر چه در ذهنتان می گذرد به او بگویید . با او درددل کنید . بگذارید خالی و سبک شوید . نظرش را بپرسید و بخواهید که در دعاهایش شما را یاری و حمایت کند . هرگاه  دو ذهن به هدفی واحد توجه کنند ، با قدرتی برتر یگانه    میشوند ، که سرشار از آرمانهای برتر و شعور خلاق و دانش مطلق است . آنگاه فکر الهی ، اسرار را بر شما فاش می کند و راه درست را به شما نشان می دهد . فقط در نظر بگیرید که در هدفهای همگانی این وظیفه شماست که همکارانی را که برای رها کردن قدرت خارق العاده تخیل خلاق خود بر میگزینید ، در کمال دقت انتخاب کنید . زیرا حتی اگر یک نفر با هدفتان سازگار و هماهنگ نباشد ، می تواند آنقدر فضا را از اندیشه های ترس و تردید و خصومت لبریز و مسموم کند که جریان آرمانهای خلاق را بند آورد .

 هم شهود ، هم تخیل خلاق ، به ذهنهای هماهنگ به سرعت پاسخ مثبت می دهند و در سکوت و تنهایی و آرامش ، به ویژه در حال استراحت عمیق ، بهتر از هر وقت دیگر کار می کند . مثلاً پیش از خواب ، بهترین موقع برای پرورش شهود و تخیل خلاق است .

هرگز قدرت و منزلت سکوت و آرامش را دست کم نگیرید . هیچ گاه نسبت به قدرتهای خارق العاده وجودتان که می تواند بر اعتماد به نفس شما بیفزاید  بی توجه نباشید و برای وجود این قدرتهای خارق العاده و قرار گیری آنها در مسیر تقدیر الهی ، خداوند را شکر و سپاس بگویید . 

گرایشات نوانگرانه ( بخش دوم )

 
اسـتقلال مالـی

یکی از آرزوهای همۀ کسانی که داری اندیشه یی ، توانگر هستند  این است که بتوانند روی پای خود باستند و از نظر مالی مستقل باشند . فقر یکی از ترسهای نوع بشر است ، و بسیاری از مردم با وجود توانگری بی نظیر عصرما با تنگدستی دست به گریبانند . به محض اینکه قدرت اندیشۀ توانگر رادریابید ، پی می برید که امکان استقلال مالی آنقدرها هم دور نیست و تنها به دیگران تعلق ندارد و می تواند از آن ِ شما نیز باشد !

عبارت « استقلال مالی » ، لزوماً برای همه معنایی یکسان ندارد . اساساً معنای استقلال مالی ، آزادی مالی است . شاید استقلال مالی برای شخصی صرفاً شغلی قابل اتکاء با درآمدی مناسب باشد که از طریق آن بتواند از عهدۀ تعهدات مالی اش بر آید و امور روزانه اش را نیز بگذراند . اما شاید شخصی دیگر در مقیاس یک میلیونر بیندیشد . به هنگام پیشرفت مالی ، مفاهیم و اندیشه هایی که درباره استقلال مالی دارید نیز گسترده می شوند و طبیعتاً آرزومند آزادی مالی عظیم تر و افزون تری می شوید . از این رو ، این آرزو که انسان بتواند روی پای خود باستد و از نظر مالی مستقل باشد ، آرزویی الهی است که در فطرت عاطفی و عقلانی آدمی به ودیعه نهاده شده است تا موجب پیشرفت او در زندگی شود . آرزوی استقلال مالی ، خواه برای یک درآمد هفتگی مناسب و خواه به اندازۀ یک میلیونر ، آرزویی الهی است که نباید سرکوب شود ، بلکه باید به صورتی سازنده عیان و بیان گردد . زیرا تنها در این صورت آدمی می تواند خرسندی و توفیقی را که خواست خداست تجربه کند .

نخستین راه برای حصول استقلال مالی ، نارضایتی از وضع مالی کنونی است . اگر نمی توانید امور را به همان صورتی که هستند بپذیرید ، خیلی هم عالی است ! شما این قدرت را دارید که از طریق اندیشه و عمل توانگر، این وضع را به چیزی بسیار بهتر و رضایت بخش تر بدل سازید و این نارضایتی  می تواند کلید استقلال مالی شما باشد ، البته اگر جرات کنید و آن را به کار ببرید .

همۀ ما دارای عواطف و احساسات می باشیم ، و احساسات ژرفمان می تواند موجب شکوفایی اقتصادی یا ورشکستگی مالی شود ، عواطف آدمی قدرتی خداداد است که باید مراقب آنها بود تا به راه درست برود . عواطف انسان همان حراستی را می خواهد ، که معدن طلا !  زیرا به راستی غنی ترین معدن طلایی است که می توانید در زندگی بدست آورید . اندیشۀ پراکنده و عواطف پراکنده و اعمال پراکنده ، موجب پراکندگی اقتدار ذهنتان می شود که به نوبۀ خود ، انرژی جسمانی شما را که ، برای توانگری نیاز دارید تحلیل می برد . انرژی مغز شما را نیز می گیرد و آنگاه نمی توانید به اعمال سودمند دست بزنید ، یا برنامه هایی مفید طراحی کنید . انگیزه های عاطفی شما را نیز می مکد و آنگاه نمی توانید برنامه هایتان را به کار وادارید .

« با دست برداشتن از فعالیتهای غیر لازم ، معاشرتهای غیر لازم ، روابط غیر لازم ، گفتگوهای غیر لازم ، مخصوصاً صحبتهای غیر لازم با مردمانی صاحب ذهن پریشان و اندیشه های پراکنده ، در می یابید که استقلال مالی همین گوشه و کنارهاست و بسیار نزدیکتر از آنچه می پنداشتید . »

انضباط خویشتن را آغاز کنید . وقت و نیرویتان را به هدر ندهید و تنها با  مردمانی  صاحب ذهن توانگر که با شما هم سلیقه اند و دارای علائق مشابه و سازگارند ، نشست و برخاست کنید . به محض اینکه از جلب رضایت دیگران دست بردارید و جرات کنید به صدای آواز آهسته و ملایم پیشرفت ، در دلتان گوش فرا دهید ، می توانید یقین بدارید که در راه استقلال مالی قرار گرفته اید !  بسیاری از مردم مشتاق این استقلال هستند ،  اما هرگز به آن نمی رسند زیرا حاظر نیستند حتی برای مدتی کوتاه خودشان و شیوۀ زندگیشان را منضبط کنند . شاید تمرکز از صبح تا شب ، بر توانگری به چشمتان افراطی بنماید ، یا شاید تمرکز محض بر توانگری و کنار گذاشتن هر چیز دیگر _ همکارانی صاحب ذهنیت منفی یا اشخاصی که مدام به شکست می اندیشند یا از ریشه بر کندن هر رابطۀ نامطلوب یا دقت شدید در چگونگی گذراندن وقت و گزینش یاران و آشنایان یا حتی احتیاط کامل در چند و چون گذران وقت – را زیادی روی بپندارید . وقتی تصمیم به انجام این شیوه می گیرید در می یابید که همچون پاره کردن پوستۀ سخت و ضخیم ِ افکار و احساسات و فعالیتهای محدود، است . هر گاه این پوسته را پاره کنید می توانید از یک زندگی متعادل لذت ببرید .

بگذارید فنّی ساده و عملی را ، که از همین امروز می تواند کمکتان کند تا توانگرتر شوید به شما بیاموزم . اگر به این تمرین ادامه بدهید حتماً می توانید شاهد توانگری افزون تر و استقلال مالی شوید ! قدیمی ها معتقد بودند که در رقم « ده » قدرت جادویی افزایش وجود دارد . از این رو ، از هم اکنون هرگاه به پول می اندیشید – خواه این پول در آمدتان باشد و خواه پولی که می پردازید و خواه مبلغ چک یا موجودی کیف پولتان یا پس اندازتان – ذهنا ًً مجسم کنید که ده برابر آن مقدار به سوی شما باز می گردد . این فنی فرح انگیز و سحر آسا برای افزایش پول است .

با هر رقمی که مواجه می شوید آن را ضربدر ده کنید و منتظر باشید تا از راههایی شگفت و بی همتا به سویتان آید . به این طریق ، بر خلاف شیوۀ معمول که فکر می کنید به اندازۀ کافی ندارید ، به این مساله می اندیشید که چقدر دارید و چقدر به سویتان می آید . با ده برابر کردن پولتان ، ذهنتان خود به خود به چای تنگدستی به توانگری می اندیشد . چون ذهن به ارقام معین فوراً پاسخ مثبت می دهد ، گویی زمین و آسمان دست به دست هم داده اند تا همۀ پولها را به مسیر شما بکشانند .

هر بار با معامله یی ، مواجه می شوید فوراً آن مبلغ را ضربدر ده کنید و خداوند را سپاس بگزارید که بی درنگ ده برابر آن برای مصارف شخصی خودتان به سویتان باز می گردد . این سریعترین و مطمئن ترین و فرح انگیزترین راه  برای فارغ التحصیل شدن و گرفتن دکترا در رشتۀ اندیشۀ توانگر است .

علاوه بر ده برابر یا حتی صد برابر کردن پولتان یا ارقامی که با آنها مواجه هستید ، پیشنهاد می کنم مدام به تصویر زندگی دلخواهتان بیندیشید . روزنامه ها و مجلاتی را بخوانید که سرشار ار تصاویر و تبلیغات لباسهای زیبا و چشمگیر و خانه های فاخر و شکوهمند و تفریحات دلنشین و پر تجمل ، و  همۀ چیزهایی است که آرزومند تجربه اش هستید بی وقفه تصاویر ذهنی و درونی زندگی دلخواهتان را بسازید و بسازید و بسازید .

فن ّ به این سادگی می تواند شما را از اندیشۀ کمبود و تنگدستی برهاند و گرایشتان را کاملاً عوض کند تا به راستی معتقد شوید  :

« این عالمی غنی و سرشار از وفور نعمت ، برای من و توست . »

گرایشات توانگرانه قسمت اول

گرایش توانگرانه نسبت به پول



حتما ً شما هم انشای قدیمی دوران مدرسه رو به خاطر دارید : « علم بهتر است یا ثروت ؟ » . پاسخ شما برای این سوال و مطلبی که برای این انشاء نوشتین چه بود ؟  آیا شما هم مانند من و خیلی از بچه های دیگر ، از این که عنوان کنید ثروت هم خوب است و شاید از علم شیرین تر خجالت می کشیدید ؟ در اغلب نوشته های کودکان می خوانیم که علم بهتر از ثروت است چراکه از دورن کودکی ذهن ما نسبت به پول و ثروت منفی و غیر دوستانه بوده است . جملاتی نظبر : « پول  کثیف و پلید است  »  یا « پول چرک کف دست است » و ...  ذهن ما را خراب کرده است.

وقتی زندیگینامه و تجربه های صاحبان اندیشه ی توانگر را می خوانید ، می بینید که آنها نسبت به پول گرایشی دوستانه دارند ، حال آنکه گرایش عمومی نسبت به پول طوری است که انگار پول ایرادی دارد و توانگر بودن کار درستی نیست . اگر با دقت به صحبت اطرافیانتان گوش کنید ، می بینید که از یک طرف می گویند پول برایشان اهمیتی ندارد و از طرف دیگر می گویند صبح تا شب برای پول درآوردن تلاش می کنند و زحمت می کشند . آنها در نمی یابند که این عدم هماهنگی در اندیشه شان ، تلاشهایشان را خنثی و بی ثمر می کند . چنین گرایش ناهماهنگی دریاره ی پول ، آنها را وا می دارد که برای هدفهای متضاد بکوشتد و در نتیجه ، ثمره اش نیز ناهماهنگ و متضاد خواهد شد .

پول یا خواستن پول ، کوچکترین ایرادی ندارد . پول وسیله ای الهی برای مبادله و معاوضه خدمات است و هیچ چیز پلیدی در آن نیست . به محض اینکه آرمانهای کاذبی را که سالها پیش و در دوران کودکی از روی جهل به ما آموخته شده اند را رها کنیم ، بی درنگ متوجه میشویم که پول چقدر آسان تر و رضایت بخش تر در امور مالیمان به گردش در می آید .

شاید تعجب کنید که چرا برای جذب اوضاع مالی رضایت بخش تر ، ایجاد گرایش دوستانه نسبت به پول تا این حد مهم است ؟ زیرا پول از شعور کیهان یا خرد کائنات ، که از همان نیز آفریده شده است سرشار است پس در برابر گرایشهایی که نسبت به آن دارید واکنش نشان می دهد . زیرا قانون ذهن چنین است که هر چه را مورد قدردانی قرار دهید به سوی خود جذب می کنید و هر آنچه را مورد قدردانی قرار ندهید ، دفع می کنید . پس اگر به طرزی دلپذیر درباره پول بیندیشید ، آن را چندین برابر می کنید . حال اگر به هر شکل ، پول خودتان و دیگران را مورد انتقاد وملامت قرار دهید ، آن را متلاشی و دفع می کنید . شاید در ارتباط با حالات خودتان متوجه کارکرد این قانون شده باشید . وقتی حالتان خوب است چقدر قدرت خرید پولتان بالا می رود و اما اگرموقعی که عجله دارید یا حالتان بد است خرید کنید ، انگار همه چیز به راه غلط می رود و خراب از کار در می آید . چون اندیشه هایتان ، جهانتان را میسازند ، اندیشه هایتان درباره پول باید سر شار از حق شناسی باشد ، تا پول نیز قدرتان را بداند و به سویتان کشیده شود .

گاه مردم با گفتن اینکه خودشان توانگر و مورد لطف و عنایت هستند ، اما فلانی چیزی در حسابش نیست ، برای خود مشکلات مالی می آفرینند .اگر خودتان را توانگر و دیگران را تنگدست می بینید ، در واقع بر طبق قانون عمل و عکس العمل  ،   از آن موقعیت دعوت می کنید به سراغ شما بیاید . قاعده ی طلایی توانگری این است که هرگز نباید در مورد امورمالی دیگران ،  چیزی بگویید و یا بیاندیشید ،  که برای خودتان نمی خواهید .

به خاطر داشته باشید که به هر چه که بیشتر توجه کنید همان را به سوی خود جذب می کنید . وقتی درباره ی بخت و اقبال یا ارثیه ی کلان یا مان و منال و مایملک غنی دیگران می شنوید ، با شور و اشتیاق گوش فرا دهید . داراییهای دیگران ، گواه وفور بیکران پدر آسمانی و مهربان شماست که در اختیار همگان است . هرجا نشانی از برکت او می بینید باید به وجد بیایید و او را شکر کنید ، حتی برای دیگران .

پول چنان از هوش و خرد الهی سرشار است که با هر چه درباره اش بگویید و یا بیاندیشید ، همنوا می شود و همان گونه به شما پاسخ می گوید . با گرایش مثبت و سر شار از حق شناسی نسبت به پول می توانید به جای اینکه بنده و اسیر پول شوید ، او را خادم خود کنید . این شما هستید که باید بر پول مسلط شوید ، نه اینکه خود تحت سلطه ی آن قرار گیرید . زیرا مشیت الهی این بوده است که انسان بر همه ی عناصر تسلط و استیلا یابد . آگاهانه عادت قدر دانی از پول را در خود بپرورانید و برای این قدر دانی هیچ عذر و بهانه ای نیاورید . اگر عذر و بهانه بیاورید و نسبت به پول حق شناس نباشید ، بی درنگ حق ناشناسی شما را می فهمد و شما را دفع می کند .

همانطور که نباید از نگاه تحقیر به پول نگاه کنید ، نباید از آن بت بسازید و بپرستیدش . پول سرشار از آرزوی زندگی و تحرک و گسترش و فعالیت است . پول دوست ندارد که کسی به آن چنگ بیاندازد و به آن بپسبد و احتکارش کند یا جلوی  گردش آن را بگیرد . به راستی که گردش فعال پول ، توانگری می آورد و کسادی ها و رکودهای اقتصادی ناشی از احتکار پول است . همان گونه که اقتصاد ملی ما بر گردش فعالانه ی پول متکی است . توانگری فردی شما هم به گردش فعالانه ی پول اتکاء دارد . منظور این نیست که نباید پول را پس اندازکنید ،  بلکه نباید با مصرف نادرست آن از ازارج و اعتبارش بکاهید .

چند گرایش دیگر نیز درباره پول بسیار مهم است . مثلاً  هرگز نگویید : « دست ما کوتاه و خرما بر نخیل . » یا « من که استطاعتش را ندارم فلان کار را انجام دهم . » یا « دستم به دهانم نمی رسد . » چنین جملاتی دانه های فقر و تنگدستی را می کارند و به ناچار همان را به بار می آورند . در عوض آنها بهتر است بگویید : « عقل حکم می کند که در این لحظه ،  به این امور مالی نپردازم و در عوض آنچه واجب تر است را انجام دهم . » یا دست کم پاسخ« منفی » خود را به طرزی مثبت تر و توانگرانه تر بیان کنید .

بزگ کردن مشکلات مالی نیز کار درستی نیست . اگر به مشکلات مالیتان فخر بفروشید و یا مدام در باره آنها لاف بزنید مانند برخی که متاسفانه برای ایجاد حس همدردی و جلب توجه به این کار دست می زنند ، آنگاه همواره مسائل مالیی خواهید داشت تا درباره اش سخن بگویید و کاری که از کار پیش نمی برید هیچ ، بلکه باعث می شودید همچنان در آن وضعیت دست و پا بزنید .

گرایش بسیار مهم دیگری درباره پول این است که وقتی به کسی یا سازمانی پول می دهید . از این اندیشه که آن شخص یا آن سازمان نیازمند است و یا شما ملزم به پرداخت این پول هستید ، بر حذر باشید . چنین اندیشه هایی تنها نیازهای بیشتر و الزامهای افزون تر را به سوی شما جذب می کند . با این اندیشه ببخشایید که « بر ثروت و توانگری آنها می افزایید . » فرقی نمی کند که این پول را به همسر ، فرزند ، کارمند ، مسجد ، امور خیریه ، فروشنده کبریت ،  دولت و یا چه کسی می پردازید . این گرایش هم به بخشاینده و هم به ستاننده احساس استغناء بیشتر می بخشد .

نکته دیگر این است که : از دعا کردن برای پول و اوضاع مالی بهتر نهراسید . پدر آسمانی هرگز نمی خواهد که آدمی در این عالم سرشار از فراوانی ، رنج بکشد . اگر ما فکر کنیم که باید در محنت و تنگدستی زندگی کنیم ، تنها خودمان را گول زده ایم . اگر نیاز مالی دارید ، در کمال دل و جرات برای نیاز مالی ویژه تان دعا کنید و از خداوند کمک بخواهید تا نیازتان را به طور کامل بر آورد . درباره ی دعا برای ثروت شاید گفته های جرج مولر انگلیسی را خوانده باشید . سالها پیش به یمن ایمانش به دعا ، چندین پرورشگاه برای بچه های یتیم تاسیس کرد . او را مردی مومن خوانده اند که خدا به علت ایمانش ثروتی کلان به او عطا کرد. او را شاهزاده ی دعا نیز خوانده اند زیرا عادت داشت برای یکایک نیازهایش مستقیماً به خدا رو کند . آقای مولر گفته است که یکی از بزرگترین اشتباههای ما این است که در خواستهایمان آنقدر که باید و شاید بزرگ نیستند ، وانگهی تا لحظه بر آورده شدن خواسته به دعا ادامه نمی دهیم . همچنین گفته است :

                                                « از خدا چیزهای بزرگ بخواهید تا چیزهای بزرگ بستانید . »

ده گام برای رسیدن به استقلال مالی

ده گام برای رسیدن به استقلال مالی



علاوه بر راه هایی که در قسمت قبل گقتم ، برای کسب استقلال مالی و اندیشۀ توانگر بر پایه یی، ثابت و استوار، باید به ده گام زیر که بخت بلند و خوش اقبالی را به بار می آورد ، توجه ویژه کنید .



1-   با ذهنی آرام و خاموش ، غرق در مراقبه و مکاشفه ، در ژرفای سکوت باطن ، از خداوند خود بپرسید که چرا نباید به استقلال مالی دست یابید ؟ ( این کار هرگونه عدم اطمینان را از ذهنتان می زداید ، زیرا شک و تردید مسبب تاخیر در توفیق و کامیابی شماست . )

2-   پس از تصمیم برای رسیدن به استقلال مالی و احساس آرامش که دستابی به آن حق مسلم شماست ، از بالاترین درجۀ اسقلال مالی که آرزومند تجربه اش هستید ، برای خود تصویر ذهنی بسازید . ذهناً تصویر درآمد دلخواه و شیوۀ زندگی مورد علاقه تان را بنا کنید . تا حدّ امکان همۀ جزئیات را در تصویر دلخواهتان بگنجانید . به خانۀ دلخواه و لباسهای مورد علاقه و فعالیتهای مورد نظرتان و مکانهایی بیندیشید که می خواهید ببینید .

3-   از آنچه خودتان به  راستی  می خواهید تصویر ذهنی بسازید ، نه از آنچه دیگری برای شما می خواهد ، یا آنچه احساس می کنید که وظیفه تان است که بخواهید . زندگی شما هدیه و موهبتی الهی است که به شما تقدیم شده است تا خودتان زندگیش کنید ، نه اینکه دیگری آن را برای شما زندگی کند . تنها چیزی که خودتان صادقانه و صمیمانه می خواهید می تواند شادمانتان کند . بر این اساس ، تصاویر ذهنی تان را بنا کنید ، نه بر پایه یی  دیگر .

4-   دربارۀ طرحهای درونیتان به هیچ کس چیزی نگویید ، زیرا دیگران همواره می خواهد نظرات خودشان را دربارۀ موفقیت شما بگویند ، اما هرگز نمی توانند درک کنند که موفقیت از دید شما چیست و در واقع آنان شیوه دلخواه خودشان را به شما اعمال می کنند . برنامه هایی که برای موفقیت خود در نظر می گیرید باید نزد خودتان نگاه دارید و در معرض اندیشه های دیگران قرار ندهید .

5-   طبق احساستان نخستین گامها را به سوی استقلال مالی بردارید ،  نه برپایۀ منطق . برای خود زمانی تعیین کنید و بر نامه های شش ماهه و یک ساله و دوساله را در نظر بگیرید ، تا در این مدت به هدفتان برسید . تعیین کنید در چه تاریخی می خواهید به اسقلال مالی کامل دست یابید .

6-   اگر اوضاع بر وفق مرادتان نچرخید و فوراً نتایج دلخواهتان را به دست نیاوردید ، مضطرب و برانگیخته و آزرده نشوید . نخواهید که به زور یا از روی شتابزدگی تصویر ذهنی تان را یه اجرا در آورید . ذهن آشفته و مضطرب و شتابزده ثمرانی ناخوشایند به بار می آورد و تنها ثمره اش دلسردی و تخریب خواهد بود .

7-   در یابید که به محض اینکه آرزوی استقلال مالی در دلتان بیدار می شود ، همۀ رویاهایتان پیشاپیش در عرصۀ ذهنی به حقیقت پیوسته اند . از این رو ، موهبت عظیم شما  ، پیش از تجلی همان قدر از آن ِ شماست که پس از تجلی . هر گز نگویید : « این محال است و پیش نمی آید . » بگویید : « این یا چیزی بهتر از این که تصور می کنم برای من متجلی می شود .»

8-   به خاطر آورید که اگر دیگران توانسته اند به استقلال مالی دست یابند ، پس شما هم می توانید . هر کاری که یک نفر کرده است ، بسیاری از کسان می توانند بکنند . هر کاری در مقیاسی کوچک انجام گرفته است می تواند با پشتکار و پیگیری و مداومت و رغبت ، در مقیاسی وسیع و نامحدود نیز انجام گیرد . همۀ اینها به خودتان بستگی دارد .

9-   برای دیگران و بخصوص عزیزانتان نیز تصویر ذهنی استقلال مالی را بنا کنید . به چشم خودتان همۀ جهان را ثروتمند و دولتمند ببینید . در کمال جرأت و شهامت به این حقیقت ایمان آورید که استقلال مالی یکی از حقوق و موهبتهای خداداد برای همۀ ابناء بشر است ، که شما می توانید از طریق گرایشها و کنشها و واکنشهایتان به تجلی درآورید .

10-  به یاد آورید که همۀ موهبتها پیشاپیش از طرف خداوند در این جهان وجود دارند . از طریق امید والا و آرزویی بلند ، تصاویر ذهنی  و اندیشه و عمل توانگر به تمامی آنها خواهید رسید . تاریخ جهان نشان می دهد که تمام خواسته های ذهنی بشر برآورده شده است . به خواستۀ ذهنی تان بچسبید ، که موفقیت از آن ِ شماست !

تجلی توانگری از طریق توکل

تجلی توانگری از طریق توکل
الهی تنها پناهگاهم تویی
خداوند عزوجل: «... و سست نشوید و غمگین نگردید و شما برترید اگر ایمان داشته باشید».
اگر نمی دانید که می خواهید با زندگی تان چه بکنید، همه امور را به خداوند واگذار کنید. چه بسا رویدادی که از آن می گریزید به نفع شما باشد و چه بسا چیزی که بسیار دوستش می دارید، به زیان شما عمل کند! فراموش نکنید که زندگی همین چیزهای کوچک است و اگر به چیزهای بزرگ دل ببندید زندگی را از دست داده اید!
با خود تکرار کنید که: «نور الهی» اکنون در من و زندگی و امورم سرگرم کار است و اراده می کند تا عالی ترین و والا ترین خیر و صلاحم را به انجام برساند و مسلم است که خرد لایتناهی شکست نخواهد خورد!».

مشیت الهی

مشیت الهی
سن و سال شما، یا این که تا کنون با زندگی خود چه ها کرده اید و چه ها نکرده اید مهم نیست. طلبیدن طرح الهی همواره می تواند کمک تان کند تا شما را به سوی والاترین موهبت ها بکشاند.
طلبیدن مشیت الهی هرگونه احساس آشفتگی و تردید را از بین می برد و خطاها را می زداید و از همه مهم تر به شما آرامش می بخشد.
همواره به یاد داشته باشید که «آنچه در ملکوت مقدر نشده باشد، در هیچ کجا رخ نمی دهد».
وقتی برای کودکان طرح الهی را بطلبید، به شیوه ای شهودی به سوی آن هدایت می شوند.
 به همین دلیل در اسلام ارزش زیادی برای دعای پدر و مادر در حق فرزندان قائل شده اند.
وقتی مشیت الهی را می طلبید، خودتان را برای هرگونه دگرگونی آماده کنید.

خلاصه کتاب

نوشتاری خلاصه شده از کتاب : « قانون جذب » نوشته : « مايکل لوسير» ، ترجمه : « نفيسه معتکف »
       تا به حال متوجه شده ای که گاهی آنچه را بدان نياز داری ، ناگهان از جايی که انتظارش را نداری سر می رسد ؛ مانند تلفنی نامنتظر ؟ يا يکدفعه اتفاقی، کسی را در خيابان می بينی که در فکرش بوده ای ؟
       آيا تا به حال در مورد افرادی شنيده ای که به طور مکرر درگير مناسباتی بد می شوند و هميشه هم گله دارند که دائم همين نوع مناسبات نصيبشان می شود ؟ قانون جذب برای اين دسته از آدمها هم کار می کند .
       اين کتاب به تو می گويد چرا اين رويدادها پيش می آيد . از همه مهمتر ياد می گيری چطور می توانی با درايتی بيشتر از قانون جذب استفاده کنی؛ در نتيجه  قادر خواهی شد تمامی آنچه را نياز داری بدانی، انجام دهی و داشته باشی ؛ به خود جذب کنی .
       در زندگی همان چيزهايی را به سوی خود جذب می کنم که انرژی و حواس و توجهم را به آن معطوف می کنم ؛ چه آن را بخواهم چه نخواهم .
       هر انسانی امواج خوب يا بد دارد . در واقع ما دائم در حال ارتعاش هستيم . اگر تو ذوق زده ، خرسند ، قدر دان ، شاکر يا مفتخر باشی؛ امواج       مثبت بيرون می دهی و اگر عصبانی ، غمگين ، نااميد و سرخورده باشی و احساس بيهودگی ، بد بياری يا شکست خوردگی کنی؛ امواج منفی از خودت بيرون می دهی .
       بسيار مهم است که با ارتعاشات خود در تماس و از آن آگاه باشی چون آنچه را از خودت ساطع می کنی؛ قانون جذب ، بيشتر از همان را به تو برمی گرداند .
فرمول سه مرحله ای برای جذب آگاهانه :
1 . خواسته ات را مشخص کن .
2 . ارتعاشاتت را بالا ببر .
3 . آن را بپذير .
       واکنش قانون جذب ، درست مثل واکنش ذهن توست . قانون جذب آنچه را تو نمی خواهی؛ می شنود . وقتی به ندای درونت گوش می دهی که افعال و عبارات منفی به کار می برد؛ در واقع توجه و انرژی خودت را به چيزهايی می دهی که آنها را نمی خواهی .
       اگر کنجکاوی بدانی که در هر زمينه ای از زندگی ات امواج مثبت می فرستی يا منفی کافی ست به آن زمينه نگاهی بيندازی و ببينی چه چيزی دريافت می کنی . اين جور شدن و تطابقی بی نقص است .
      توجه به تضاد و شناسايی آن به عنوان چيزی که دلت آن را نمی خواهد؛ تو را در قبال آنچه می خواهی روشن تر می کند .
      با تضاد ، خواسته ها ی خود را مشخص کن . در يک برگه آنچه را نمی خواهی بنويس و در روبروی آن آنچه را که می خواهی . بعد بر روی آنچه نخواسته ای خط بکش .
      تمام چيزهايی را که باعث می شود احساسی خوب به تو بدهد؛ شناسايی کن و بيشتر به آن بپرداز . يادت باشد هر ارتعاشی که از خودت ساطع کنی، آينده ات را خلق می کند .
      خواسته هايت را در خط مقدم ذهنت قرار ده و توجه و انرژی و تمرکز مثبت خودت را به آن معطوف کن . از عبارات تاکيدی استفاده کن .عبارت تاکيدی جمله ای ست که از طريق تکرار در ذهنت جايگزين می شود و طرز فکر تو را دوباره برنامه ريزی می کند . مثلا من بدنی سرحال و خوش و خرم دارم .
       قانون جذب در برابر کلماتی که به کار می بری يا افکاری که به ذهن می آوری واکنش نشان نمی دهد . قانون جذب صرفا در برابر آنچه در مورد گفته ها يا افکارت احساس می کنی، واکنش نشان می دهد .
سه عامل اصلی برای عبارت مربوط به خواسته وجود دارد :
شروع مطلب ، اصل مطلب و خاتمه مطلب .
      عبارت پذيرفتن قانون جذب ، صرفا به معنی عدم شک و ترديد است و مهمترين عامل در روند جذب آگاهانه . پذيرش ، همان عدم شک و ترديد است . سرعت قانون جذب نسبت مستقيم با ميزان پذيرش دارد .
      قدر دانی و شکر گذاری نيز بالاترين شکل ارتعاش است . می توانی برای قدردانی از هر چيزی وقت صرف کنی .اين احساسی است که به سپاس و امتنان تو متصل است و خيلی اهميت دارد .
      دفتر يادداشت روزانه ، برای مدرک قانون جذب در زندگی ات کمکت می کند؛ آن را بيشتر باور کنی . بيشتر شوق و ذوق داشته باشی، بيشتر بپذيری و بيشتر اعتماد کنی .
      آنچه را به خواسته ات نزديک است ، گرامی بدار . عبارت« من در روند کار قرار دارم» را به کار ببر .عبارت «من تصميم گرفته ام» را به کار ببر .
      اطلاعات کسب کن . وظيفه تو اين است که خواسته ات را مشخص کنی و آنچه را بدان نياز داری تا خواسته ات را آشکار کند ؛ بپذيری .وظيفه تو اين نيست که سعی کنی از لحاظ عقلانی از مسائل سر در بياوری بلکه بايد بگذاری قانون جذب جوابها را برايت بياورد . يادت باشد هر موجی که بفرستی همان را دريافت می کنی .

راز

این راز هر چیزی را که آرزو دارید به شما می دهد . "شادی، سلامت و ثروت و ...". شما می توانید هر چیزی که می خواهید داشته باشید یا انجام بدهید. می تونید هرچیزی را که انتخاب می کنید،  داشته باشید...مهم نیست چقدر بزرگ باشه... در چه خانه ای دوست دارید زندگی کنید؟؟ دوست دارید میلیونر باشید؟؟ چه چیزی را واقعا می خواهید ؟؟ مهم دانستن روش به کار گیری این رازه
 این راز جواب تمام چیز هایی است که تا کنون بوده ایم...تمام چیز هایی که هست و تمام آن چیزی که روزی خواهد بود...
 مهم نیست شما کجا باشید ... همه ی ما با یک نیرو کار می کنیم. یک قانون، و آن "جاذبه است".... تمام چیز هایی که وارد زندگیتان می شود خودتان جذب می کنید... و این ها به وسیله ی واقعیت های ذاتی که شما در ذهنتان دارید به طرف شما جذب می شوند. در واقع تمام چیز هایی که در ذهنتان می گذرد را شما به سمت خودتان جذب می کنید....
حضرت رسول (ص) : خدا را بخوانید و به اجابت دعای خود یقین داشته باشید و بدانید كه خداوند دعارا از قلب غافل بی خبر نمی پذیرد *.
قانون جاذبه می گوید به هر چیزی که فکر می کنید ، آن چیز به سمت شما جذب می شود. در واقع تمام چیزی هایی که در ذهن شما می گذرد را شما به سمت خودتان جذب می کنید. "ساده ترین ذهنیتی که می توان از قانون جاذبه داشت ، این است که خودتان را به شکل یک آهن ربا فرض کنید." نقش هر کسی به عنوان یک انسان ، پایبندی به افکارخود در مورد چیز هایی است که می خواهد و باید در ذهنتان مشخص کنید که چه چیزی می خواهید... شما چیزی را که بیشتر به آن فکر می کنید جذب می کنید . این اصل را می توان به صورت خلاصه در 3 عبارت ساده بیان کرد:  1-افکار 2- تبدیل می شوند به  3-اجسام. چیزی که بیشتر مردم از آن اطلاع ندارند. این است که هر فکر برد خاص خودش را دارد. به همین خاطر اگر یک فکر را بار ها و بار ها در ذهنتان بیاورید مثل  تاسیس یک شرکت، و یا پیدا کردن نیمه ی گمشده تون و .... آن موقع شما دارید آن امواج فکری را به صورت پیوسته منتشر می کنید. خودتان را ببینید که در وفور نعمت زندگی می کنید...آن وقت است که جذبش می کنید. اما مشکل اینجاست::::::::  
بیشتر مردم به این فکر می کنند که چه چیز هایی را نمی خواهند و تعجب می کنند که چرا برایشان بار ها و بار ها رخ می دهد. در واقع قانون جاذبه هیچ اهمیتی نمی دهد که شما چه چیزی را خوب و چه چیزی را بد به ذهنتان می آورید... و این که شما آن چیر را می خواهید یا نمی خواهید .  جاذبه به افکار شما پاسخ می دهد... پس : اگر شما یک جا نشسته اید و به کوهی از بدهکاری ها نگاه می کنید ، و احساس بسیار بدی دارید ، این همان سیگنالی است که دارید به کاینات عرضه می دارید . و این چیزی است که بیشر بدست خواهید آورد. در موقعی که در ذهنتان چیزی را نمی خواهید و در درونتان فریاد عقب راندن آن چیز را می زنید ، در واقع آن را عقب نمی رانید ! بلکه آن را به سمت خود می کشید...  و قانون جاذبه که قدرتمند ترین قانون کاینات است ، به فکر شما پاسخ خواهد داد....  پس آن چیزی که شما را به طرف خودتان جذب می کنید افکار برجسته هستند چه آگاهانه باشه و چه ناخودآگاهانه ...  قانون جاذبه همه جا پیرامون شما وجود دارد.  تنها باید آن را بشناسید. بیشتر مواقع وقتی مردم این راز بزرگ را درک می کنند ، به خاطر افکار منفی که دارند ، وحشت وجودشان را فرا می گیرد .
"قانون جاذبه درواقع هر چیزی را که فکر می کنید ، به شما می دهد... در واقع شما اگر به چیزی که نمی خواهید! فکر کنید ، قانون جاذبه چیزی بیشتر از آن چیز را به شما می دهد"
اما امروزه به صورت علمی ثابت شده که یک فکر مثبت  صد ها بار قوی تر از یک فکر منفی است . پس همین تا حدودی می تواند آن نگرانی را برطرف سازد . خب پس باید سعی کنید که از افکارتان آگاهی داشته باشید . وظیفه ما چگونگی رسیدن به خواسته نیست، وظیفه ما فقط خواستن از ته دل است، كاینات خودش چگونگی آن را برای‌مان فراهم می‌سازد. فقط ایمان داشته باشید كه رسیدن به آن‌ها برای شما امكان‌پذیر است و شما لیاقتش را دارید. علاوه بر تجسم آن را احساس كنید و از آن لذت ببرید و شكر گزارش باشید. جك كانفلید (نویسنده): انسان همان چیزی می‌شود كه به آن می‌اندیشد. با ناخواسته‌های خود نجنگید، چرا كه قوی‌تر و بزرگ‌تر می‌شوند. با این كار تمام تمركز خود را بر روی چیزهایی كه نمی‌خواهیم، می‌گذاریم و ناخواسته‌ها را به سوی خود جذب می‌كنیم.
اما... همیشه در نظر داشته باشید نیرویی مافوق همه نیروها و قدرت ها وجود دارد وآن وجود خداوند متعال و مهربان است که همه امور براساس حکمت و مشیت او اتفاق می افتد. البته تلاش ما نیز ستودنی است. اما باید یاد بگیریم تا در کنار درخواست، آرزو ، دعا و افکار مثبت به خواست او راضی بوده و از مصلحت خواهی او خرسند و بابت تمامی داشته هایمان شکرگذار باشیم.

مهم

بسیاری از سخنرانان موفقیت به خصوص در حوزه قانون جذب نظیر ایسترهیکس نظریه جالبی دارند. آن ها می گویند اگر انسان بتواند فقط 18 ثانیه روی چیزی که واقعاً می خواهد تمرکز کند یک زنگ بزرگ در کاینات به صدا درمی آید که توجه کل هستی را به سمت این شخص جلب می کند. اگر این 18 ثانیه بتواند تا 68 ثانیه ادامه یابد دیگر کار تمام است و کل هستی به تکاپو می افتد تا برای فکر متمرکز شده یک راه حل پیدا کند. اگر آرزوست برآورده اش کند و اگر سوال است برایش جوابی بیابد.

در نگاه اول شاید این عدد 68 ثانیه خیلی کم و ناچیز به نظر برسد. 68 ثانیه یعنی فقط یک دقیقه و هشت ثانیه و بسیاری از افراد می گویند که تمرکز به مدت 68 ثانیه هیچ کاری ندارد؟ خوب آیا شما هم همین طور فکر می کنید؟ بسیار عالی است! امتحان کنید خواهید دید که هنوز 18 ثانیه اول رد نشده فکرتان منحرف می شود. ایده ای جدید بلافاصله از اعماق افکارتان ظاهر می شود و نجوا گر درونی تان به سخن می آید که جدی نگیر و دست از این بازی ها بردار و به مسایل مهم تر زندگی بپرداز .
ما عادت کرده ایم و در حقیقت عادت داده شدهایم که بدون فکر و براساس عادت زندگی کنیم. ما صبح که از خواب برمی خیزیم بدون این که فقط 68 ثانیه برای کارهای روزانه وقت بگذاریم شروع می کنیم به خوردن صبحانه و سرکار رفتن. بدون این که 68 ثانیه مستمر ناقابل برای ارزیابی کارهای مان وقت بگذاریم. اسب سرکش ذهن را به این سو و آن سو می تازانیم تا ظهر شود و ناهاری بخوریم و استراحتی و بعد دوباره کار و سپس شب و دور هم جمع شدن و تلویزیون دیدن و بعد خوابیدن. هر ساعت شصت دقیقه است و شبانه روز شامل بیست و چهار تا شصت دقیقه یعنی هزار و چهارصد و چهل دقیقه است اما ما خیلی مواقع در این 1440 دقیقه شبانه روزمان نمی توانیم 68 ثانیه روی یک موضوع خاص فکرمان را تمرکز کنیم!! به راستی این فکر پرجست و خیز که نمی تواند 68 ثانیه آرام بگیرد به چه دردی می خورد!

فکر پریشان و ناآرام چیزی جر بی قراری و آشفتگی به همراه ندارد. پیر و جوان و زن و مرد هم نمی شناسد. فکری که نتواند آرام گیرد و چند لحظه ای روی موضوعی که صاحب فکر صلاح می داند متمرکز شود، مطمئناً به هنگام نیاز و بحران که تمرکز بیشتر لازم است، کارآیی ندارد و فلج می شود. باید همین الان هر کاری که داریم زمین بگذاریم و به سراغ ذهن ناآرام خود برویم و 68 ثانیه آن را مهار کنیم. 68 ثانیه به شرایطی که الان در آن قرار داریم بیندیشیم. 68 ثانیه بعد به این که واقعاً در زندگی چه می خواهیم فکر کنیم. 68 ثانیه بعد به خوشبختی های خودمان بیندیشیم و 68 ثانیه دیگر به این فکر کنیم که چه قدر آرام می شویم وقتی روی مشکلات زندگی خودمان با آرامش فکر می کنیم.

کاینات بیرون از بدن ما گوش به فرمان ماست تا هر چه را می خواهیم به او ابلاغ کنیم. اما به یک شرط و آن این است که موقع دستور دادن این طرف و آن طرف نپریم. 68 ثانیه یک جا بایستیم و صریح و شفاف بگوییم چه می خواهیم. آن وقت می توانیم کناری بنشینیم و معجزه عدد 68 را در زندگی خود ببینیم.

قانون جذب را خیلی جدی بگیریم

من (ح. م) از کودکی ام هر چه می خواستم دیر یا زود برایم مهیا می شد. مثلا آرزو می کردم یک دوچرخه داشته باشم، یک ماشین کنترل سیمی داشته باشم و حداکثر پس از ۲ تا ۳ ماه برایم خریداری شده و یا به من هدیه داده می شد. بزرگتر که شدم (تین ایجر) با خودم تصور میکردم که شاید من خیلی خوبم و یا اینکه پدر و مادرم با توجه به اینکه نزدیکترین افراد به من هستند، هر چه بخواهم می دانند! و برای من خریداری کرده و یا اینکه به دیگران می گویند برایم بیاورند (این تفکر خیلی جالب بود که انها به دیگران پول داده و دیگران برای من، آنچه را که می خواهم می خرند!) کمی بزرگتر که شده و به سنین جوانی پا گذاردم، دیدم تبدیل به یک انسان مستجاب الدعوه شده ام. هر چه از خدا و از دنیا می خواهم برایم فراهم می شود. چه فراهم شدنی، با اطمینان خاطر آرزو می کردم (هدف بر می گزیدم) و مطمئن بودم که آن آرزو برآورده می شود. راستش به خودم می بالیدم و در عین حال می ترسیدم نکنه من خیلی خوبم یا اینکه نه… خیلی بدم! که خدا هر چه می خواهم به من می دهد. گذشت و گذشت تا اینکه ۴ سال پیش در یکی از سمینارهای — مطلبی در موردقانون جذب شنیدم و خیلی علاقمند شدم. نگو که من در این سالهای عمرم، قانون جذب را ندانسته رعایت می کرده ام. قبل از اینکه هر چیزی را داشته باشم، آنرا در ذهن خود تجسم می کردم. از آن پس خیلی در مورد این قانون و بازتاب آن در رندگی انسان تحقیق کردم. سمینارهای مختلف شرکت کردم، مطالب مختلف خواندم و با افراد مختلف در این مورد به بحث وتبادل نظر نشستم فیلم راز هم که تحقیقات مرا کامل کرد.
در آخر به این نتیجه رسیدم که :[important]قانون جذب در زندگی با قوت تمام جریان دارد. چه بدانیم و رعایت کنیم و چه ندانیم و باز هم رعایت کنیم[/important]
چطور ما نیروی جاذبۀ زمین را که نمی بینیم باور داریم ؟ چطور قانون عمل و عکس العمل نیوتون را قبول داریم ؟ چطور است که در مورد قانون سرعت و رابطۀ آن با شتاب شکی نداریم ولی بعضی اوقات، قانون جذب را نادیده می گیریم ؟
من وقتی چیزی از این دنیا می خواهم، با انرژی سرشار و یقین به عملی شدن آن نیت کرده و هدف خود را در مغز خود و سپس بر روی کاغذ پیاده می کنم. هر روز آنرا تصور کرده و به عنوان دوستم در کنار خود احساس می کنم. اینگونه است که گویی من به هدفم دست یافته ام منتها نه الآن چند صباحی دیگر. کمی بعدتر، در آینده ای بسیار نزدیک. و خیلی جالب است که بی برو برگرد پس از اندی خود را به هدف دست یافته می بینم. چطور است که اینگونه می شود ؟ زیرا قانون جذب وجود دارد.

راز بیوریتم:

راز بیوریتم رازی است که از تغییرات حالات درونی ما سخن می گوید، راز اینکه چرا گاهی اوقات پر انرژی هستیم و بر عکس گاهی بی انرژی، راز اینکه چرا گاهی سرحال و شادیم و چرا گاهی کسل و بی حوصله هستیم، و راز اینکه چرا گاهی از اندیشه قوی برخورداریم و گاهی کند ذهن و تنبل می شویم، راز بیوریتم حکایت از وجود فصلهایی در وجود انسان می کند، مانند بهار و تابستان و پاییز و زمستان که طبیعت را دستخوش تغییرات اساسی می کند، در بدن انسان نیز فصلهایی وجود دارد که میزان انرژی فیزیکی، احساسات، عواطف و قوۀ تفکر و ادراک ما را دستخوش تغییرات عمده ای می کنند و از بدو تولد، حول محور زمان به صورت منحنی سینوسی، سطح انرژیها افزایش و کاهش پیدا می کنند.
تغییرات دوره ای این فصل ها در وجود انسان از روز تولد وی آغاز شده و با سیکل های متفاوت تا امروز انسان را دستخوش حالات مختلف کرده است، قدرت فیزیکی دوره 23 روزه، احساسات و عواطف دوره 28 روزه، نیروی تفکر دوره 33 روزه و الهامات درونی دوره 38 روزه را از بدو تولد تا به کنون طی می کنند. فصل اول این نرم افزار، سطوح انرژی های مختلف شما را با توجه به تاريخ تولد شما محاسبه کرده و شما می توانید گزارش سطوح انرژی های مختلف فیزیکی، احساسی، ادراکی، و حس ششم خود را از بدو تولد تا امروز و هر روز دیگری مشاهده کنید و با آگاهی از وضعیت دورنی خود و آگاهی از سطوح انرژی های مختلف خود می توانید برای خود بهترین برنامه ریزی را برای افزایش بهره وری تان انجام دهید و در این راستا گزارشات و توصیه های روزانه این فصل نرم افزار برایتان بسیار عالی خواهد بود و باعث افزایش سطوح انرژی شما در روزهای کم انرژی و بحرانی است.

ضرب المثلهای موفقیت:

ضرب المثلهای موفقیت:
1.المانی ها میگویند:همانقدر پیشرفت میکنی که ابتدا ذهنت ان را باور کند
2.شکسپیر میگوید: یا اندازه ارزویت تلاش کن یا به اندازه تلاشت ارزو کن
3.چینی ها میگویند : هر چه بکاری همان را درو میکنی پس خوب بکار و خوب درو کن

بهترین راههای ثروتمندشدن

بهترین راههای ثروتمندشدن
دسته بندي : توانگری 17/1/1390 - 22:53:00


ثروت و ثروتمند شدن

رسیدن به ثروت و مکنت از آرزوهای دیرینه بشر بوده است. اگر ثروت را به معنای عام بگیریم شامل همه امکانات مادی و معنوی منجمله هوش-دانش و آگاهی نیز می شود. وقتی عمیق تر به موضوع کنیم به این نکته می رسیم که ثروت های مادی نیز منبع معنوی دارند. اگرچه در نظر عوام این دو موضوع متضاد یکدیگر نشان داده شده اند. به طور مثال اگر شما درآمد خوبی دارید، موضوعاتی مثل وظیفه شناسی ، وجدان کاری، علاقه به کار و میل به پیشرفت و... نیز بخش هایی از ثروت شما تشکیل می دهند و صفات متضاد آنها بخش هایی از فقر شما هستند.


اصولا ۲ نوع ثروت وجود دارد: ۱-ثروتی که از راه تولید و سازندگی به وجود می آید ۲-ثروتی که از محل ثروت های خلق شده قبلی برداشته می شود.
ثروت نوع اول پشتوانه معنوی داشته وبر خلاف ثروت نوع دوم بالطبع زوال ناپذیر است چون منبع آن تمام نشدنی است. تاکنون کسی نگران تمام شدن مواهبی مانند عشق یا ایمان یا اراده نشده است بنابراین مشتقات مادی آنها همواره قابل وصول است.
فقیر یا ثروتمند شدن نیز مانند سایر موضوعات زندگی به عقاید و باورهای ضمیرناخودآگاه ما بستگی دارد. عقیده و باور آن چیزی است که به ما اطمینان و دلگرمی می دهد و با دقیقا براساس آن به فعالیت خودجوش می پردازیم. اگر در مورد ثروت نگرش خوبی نداشته باشیم خود بخود از آن دور می شویم و بالعکس. متاسفانه در کشورهایی مثل کشور ما ثروت بیشتر به عنوان اندوخته ای برای آینده تلقی می شود چون ما امروز برای امروز زندگی نمی کنیم و قرار است روزی در آینده زندگی خوبی داشته باشیم!! این موضوع ریشه در تاثیرات تاریخی و محیطی دارد که همواره نوعی نگرانی و ترس از آینده را در اکثریت ایجاد کرده است. منظور این نیست که به فکر آینده نباشیم، اما می توانیم آن طور که باید از امکانات زمان حال استفاده کنیم.

عوامل بازدارنده کسب ثروت از دانشمندان:
1-داشتن دید منفی در مورد ثروت 2-لذت نبردن از پول درآوردن 3-نداشتن راهبرد مناسب 4-شرطی نشدن به کسب ثروت 5-برخوردار نبودن از هنر خرج کردن 6- رضایت از وضعیت فعلی مالی 7-پشت سر نگذاشتن بحران های مالی (عدم استقامت).

در طبیعت 2 قانون جالب وجود دارد: 1-هر چه بیشتر استفاده کنی، بیشتر به دست می آوری 2-از هرچه استفاده نکنی آنرا از دست خواهی داد !! این قوانین هم شامل موضوعات مادی و هم معنوی می باشد. به طور مثال هر چه بیشتر عشق و محبت را ابراز کنید، این دو در شما بیشتر می شوند. چون چرخه ی انرژی در شما روان تر و فعال تر می شود وشما انرژی جدید بیشتری دریافت می کنید. پول هم به همین صورت است هر چه آن را بیشتر و بهتر خرج کنید بیشتر آن را کسب می کنید چون به گردش اقتصادی آن کمک بیشتری کرده اید. به عبارت دیگر، طبیعت فقط پس از حرکت و مصرف شدن مادیات و معنویات ما، برای ایجاد جایگزین جدید اقدام می کند.
آنتونی رابینز که خود یک ثروتمند بزرگ است می گوید: همواره 10 درصد از درآمد ماهیانه خود را در هر موقعیت مالی که قرار دارید ببخشید. زیرا این کار رمز پایداری دارایی شماست. (در ادیان مختلف هم تحت عناوین مختلف به موضوع تاکید شده است). این موضوع یک عقیده و باور است. فردی که این باوررا ندارد مفاد ضمیر ناخودآگاهش این سوألات را مطرح می کند: برای چه باید 10 درصد درآمد خود را ببخشم؟ یا چرا من؟ دیگران بروند این کار را بکنند. یا از کجا معلوم این فرضیه درست باشد؟ پس خودم چی؟!!! ضمن اینکه علوم فیزیکی مانند ریاضی و حسابداری در این خصوص کاهش ارقام دارایی را نشان می دهند نه افزایش آن را. در پاسخ باید بگوییم به همین دلیل است که بشر به متافیزیک و علم ماوراء الطبیعه می پردازد. چون این علم به عنوان مکمل مطالبی را برای ما روشن می کند که علوم فیزیکی قادر به توضیح آن نیستند.
گاهی اوقات لازم است انسان کاری را تجربه کند و سپس ماحصل آن را به عنوان باور جدید در ضمیر ناخودآگاهش ثبت کند. اگر این موضوع را باور نمی کنید، آنرا برای مدتی امتحان کنید. در توضیح دستورالعمل فوق در علم روانشناسی مطالب جالبی ارائه شده است. اول اینکه وقتی شما می بخشید، مغز شما باور می کند که فردی لارژ و سخاوتمند هستید. سپس روحیه و انرژی شما بالا می رود و مغز خلاق شده و فعالیت های خود را به ویژه در زمینه های مادی افزایش می دهد. دوم اینکه همان طور که گفته شد، شما گردش چرخه انرژی و تعامل با کائنات را فعال کرده اید. اگر چهره و حالات افراد سخاوتمند با بخیل را مقایسه کنید این تفاوت را حس می کنید. مثال دیگر، بنگاه های کارآفرینی است که اولین بار در آمریکا تاسیس شدند. موسسان این بنگاه ها با این راز آشنا بودند و این کار که ابتدا به عنوان یک کار خیریه آغاز شد، بعدا سود های هنگفتی را نصیب موسسان و سهامداران آن کرده و هر دو هدف را تامین نمود. پس فردی که با تکنولوژی فکر و باور سازی آشنایی دارد، می تواند موفقیت های مالی فراوانی کسب نماید
.
عقاید نیرومند برای ثروتمند شدن:
1-هر چه بیشتر ببخشید، بیشتر دریافت می کنید 2-هر چه بیشتر استفاده کنید، بیشتر دریافت می کنید. 3-خود را لایق داشتن ثروت بدانید 4-شکرگزار و قدردان نعمت ها باشید (تمرکز روی داشته ها)
روش های ثروتمند شدن:

1-بخشیدن بیشتر و داشتن طبع بلند
۲-استفاده از همه ی امکانات
3-تعیین سطح مالی مورد انتظار و تمرکز بر آن
۴-شرطی کردن خود به ثروت هر روز
۵-یافتن الگو
۶- خود را لایق ثروت هنگفت دانستن
۷-شکرگزاری و قدردانی و تمرکز بر داشته ها
۸-پیگیر بودن در جمع آوری سرمایه
۹-سرمایه گذاری ۱۰ درصد از درآمد در هر موقعیتی
۱۰- پرداخت بدهی در اولین فرصت
۱۱-امروز برای امروز زندگی کردن
۱۲-داشتن احساس ثروتمندی

خلاصه کتاب همه چیز با خدا ممکن است

 قانونمندی طبیعت

حضور در طبیعت قانونمند

اساس صحبت قانونمندی طبیعت، قوانینی است كه بر زندگی ما جاری‌ است. خداوند مهربان وقتی هستی را آفرید، یك سری قوانین بر آن حاكم ساخت كه تحت عنوان سنت‌های‌الهی یا قانونمندی طبیعت از آن یاد می‌شود.

در واقع می‌توان گفت با اینكه انسان در رأس هرم مخلوقات قرار دارد در هر حال جزئی از این هرم است و عنصری از یك مجموعه كه باید قوانین حاكم بر آن را اجرا كند. اگر اجرا كند حمایت و پاداش طبیعت را می‌بیند و اگر سرپیچی كند لطمه می‌بیند.

قانون اول: قانون خالی شدن (خلاء)

اولین قانون، قانون خلاء است. این قانون می‌گوید:
همیشه خلاء باعث جذب می شود.
هرچه خلاء بیشتر باشد، هر چه خالی بیشتر باشد جذب بیشتر است. اگر من می‌خواهم موهبت‌های الهی را جذب كنم ابتدا باید جایی خالی باز كنم. درستی قانونمندی طبیعت نگاه عمیق به طبیعت و الهام گرفتن از آن است. یكی از معلمان بزرگ ما در طبیعت «گردباد» است. شما مسلما می‌دانید قدرت گردباد خیلی بیشتر از باد است. گردباد مجموعه‌ای از بادهای شدید و قدرتمند است كه همه چیز را به داخل خود می‌كشد اما گردباد این قدرت جذب فوق‌العاده را از كجا دارد؟ حدستان درست است، علت جذب فوق‌العاده گردباد، خلاء درون آن است. گردباد حركت دارد اما داخلش خالی است و همه این جذب‌ها و كشش‌ها را از آن «درون خالی» دارد. انسان هم باید مانند گردباد باشد. اگر می‌خواهید نیایش‌ها و دعاهایتان اجابت شود، اول باید جا باز كنید و درون را خالی كنید. این خالی‌ درون در همه ابعاد انسانی قابل بررسی است. خلاء ذهنی و خلاء دل اولین خلاء است كه باید ایجاد كنید.
اگر می‌خواهید نیایش‌ها و دعاهایتان اجابت شود، اول باید جا باز كنید و درون را خالی كنید.
اول باید ذهنتان و دلتان را خالی ‌كنید. از چه؟ از هر آنچه بیهوده در آن جای دارد، هر آنچه وجودش زیانبار است یا سودی ندارد. از كینه‌ها، نفرت‌ها، انتقام، حسادت، حسرت، یأس و ناامیدی، سوء‌ظن، بدخواهی و كج‌اندیشی و خلاصه همه آن چیزهایی كه ذهن و دل خالی ما را بی‌سبب پر كرده‌اند. اما چگونه می‌توان این خالی را ایجاد كرد؟

بخشیدن
یكی از راه‌های ایجاد خلاء بخشودن دیگران است. گاهی اوقات ما فكر می‌كنیم با بخشودن دیگران احیانا به كسی لطف كرده‌ایم، اما ابدا چنین نیست. بخشیدن اول از همه لطفی است كه ما در حق خود می‌كنیم تا میدان ذهنی‌مان خالی شود حدیث 704 نهج‌افصاحه درباره اهمیت فوق‌العاده بخشایش است: «خداوند بخشاینده است و بخشایش را دوست دارد.»
اما لزوما بخشیدن به معنای برقراری ارتباط دوباره نیست. مثلا اگر كسی به شما لطمه زده است، این بدان معنا نیست كه او را ببخشید و مجددا با او به همان وسعت ارتباط برقرار كنید تا مجددا به شما لطمه بزند. بخشودن پیش از هر چیز یك فرایند ذهنی و درونی است.
 خالی‌تر
گاهی اوقات نه تنها باید ذهنمان را از چیزهای بد خالی كنیم بلكه باید از چیزهای مثبت هم خالی شویم تا امكان جذب بیشتری ‌داشته باشیم. فرض كنید شما دانش، اطلاعات و تجربیات مفیدی برای دیگران دارید. انتقال این اطلاعات به دیگران نیز به نوبه خود ایجاد خلاء می‌كند و شما را برای جذب اطلاعات بیشتر مهیا می‌سازد. ثابت شده است كه یكی از بهترین راه‌های یادگیری،‌نوشتن است. نوشتن یعنی انتقال اطلاعات بر روی كاغذ، خالی كردن حافظه كوتاه مدت و آمادگی برای جذب مطالعه بعدی.
گاهی ابراز عشق، در قلب شما ایجاد خلاء می كند. شما با ابراز عشق میدان ذهن خود را از آنچه هست خالی می‌كنید و این باعث جذب مهر و محبت بیشتر می‌شود. افرادی كه از ابراز عشق خودداری می‌كنند در واقع خودشان را از جذب مهر و محبت بیشتر محروم می‌سازند.

خالی زبان
یكی دیگر از چیزهایی كه خلاء آن بسیار مهم است زبان است. ایجاد خلاء در زبان یعنی نگاه داشتن زبان از آنچه بیهوده، مضر و یا زیان‌بار است. سكوت یك خلاء درونی است. 
خالی شكم
یكی دیگر از چیزهایی كه باید خالی‌كنید شكم است. وقتی زیاد غذا می‌خورید حجم عمده‌ای از انرژی ذهنی و جسمی شما صرف هضم و جذب غذا می‌شود و امكان فرستادن انرژی مثبت برای تحقق آرزوها و هدف‌هایتان كم می‌شود.
 خالی از گناه
یكی از مهمترین كارها برای ایجاد خلاء، خالی شدن از گناه است. اعتراف به گناه و پشیمانی و ندامت نزد خدا باعث خلاء می‌شود و این خلاء به وعده مسلم الهی باعث جذب موهبت‌های الهی و جذب دعاهایتان می‌شود.
اگر از خدایتان چیزی می‌خواهید اما اجابت نمی‌شود یكی از علت‌هایش همین نداشتن خلاء است. از خودتان بپرسید چه نیت یا عمل ناپاكی در درون و بیرون من است كه باید از آن بری و پاك شوم.
رهایی
یكی از قوانین خلاء قانون رهایی‌است. گاهی اوقات به یك هدف وابسته می شوید. وابستگی به یك هدف هم مانع خلاء است. اگر شما بیش از حد به یك هدف فكر می‌كنید این ناشی از ترس و نگرانی شما از برآورده نشدن آن هدف است. كسی كه مطمئن است دعایش اجابت می‌شود و به وعده الهی ایمان دارد وقتی دعایش را كرد در مسیر تلاش آن را به خدا می‌سپارد. این رها كردن به نوبه خود بخشی از ایجاد خلاء است.
 قانون دوم: قانون جریان و حركت
 هر ذره‌ای در این هستی یك جریانی دارد. یك هدفی دارد. ما ذره ایستا نداریم. این جریان و حركت طبیعت برای ما پیام دارد. پیامش این است كه ما هم جریان داشته باشیم.
بدن ما سه جریان  مهم دارد: جریان خون، جریان تنفس و جریان لنف  ، ایستایی  در هر كدام از این سه جریان مرگ را باعث می‌شود. این تصادفی نیست كه جریان تنفس در جلوی چشم و گوش ما قرار گرفته بلكه بیانگر اینست كه ما باید هر آنچه را كه می‌گیریم بدهیم. ببینید كه هر دمی را بازدمی است و این خود جریانی است. جریان، عین زندگی است.
همین الان به زندگی خود نگاه كنید، ببینید در كدام قسمت‌ها راكد است. آن قسمت را به جریان بیندازید.
«ثروت» یكی از چیزهایی است كه امكان سكون و درنتیجه فساد آن وجود دارد. ما حدیث‌های زیادی داریم درباره اینكه ثروت خوب است. اما احادیث فراوانی هم داریم كه «مال اندوزی» را عملی‌نكوهیده می‌داند. ثروت باید جاری باشد تا مولد و سازنده باشد. این پول می‌تواند خانه‌ای باشد و سرپناهی. كارگاهی باشد و محل اشتغالی. مشكل‌گشای كسی یا كسانی.
 
قانون سوم: قانون نظم
 همه هستی ما منظم است. حتی در بی‌نظمی‌هایی كه می‌بینیم، نظم نهفته‌ای وجود دارد. این جریان منظم هستی حتما برای ما پیامی دارد.
نظم هستی به ما می‌گوید كه ما هم به عنوان عنصری از هستی باید نظم داشته باشیم تا با جریان هستی هماهنگ شویم.
نظمی كه در درون بدن هست حتما پیامی برای ما دارد. اگر بیماری حادث می‌شود می‌فهمیم كه اختلالی‌در نظم بدن، در یك ارگان یآ سیستم بدن ایجاد شده است. در نظم هر قسمت اگر اختلالی پیش بیاید، بیماری حاصل می‌شود. پس همه چیز وقتی در مسیر طبیعی و سلامت خود قرار دارد كه نظم داشته باشد.
مشكلاتی كه در زندگی ما به وجود می‌آید، به دلیل اختلال در نظمی است كه در یك قسمت از زندگی ما به وجود آمده، بگردید، ببینید حتما در جایی بی‌نظمی هست. باید آنجا را پیدا كنید و قانون نظم را در آن قسمت جاری‌كنید.
 
ثابت شده است كه وقتی یك كاری‌ را انجام می‌دهیم چه منظم و چه نامنظم، تا تماما انجام نشده، انرژی‌اش به ما برنمی‌گردد. تمام كردن كار ناتمام، یك نوع نظم است.
 
در قسمت اول كتاب درباره خلاء صحبت كردیم و اما نظم: باید به وضعیت كنونی خود سامان بدهید. به نسبتی كه شما به زندگی و وضعیت كنونی خود سر و سامان می دهید و خلاء ایجاد می‌كنید، موفقیت به سراغ شما می‌آید.
همین الان فهرستی از تمام كارهای نیمه تمام از زندگی خود تهیه كنید و در صدد برآیید كه در جهت نظم دادن به آن اقدام كنید.
 
قانون چهارم: قانون بارش
 چهارمین قانون، قانون بارش است. صدقه یك واژه بسیار عظیم، پرمحتوا، پر معنا و قدرتمند است كه ریشه در صدق دارد: راستی و درستی
صدقه معنای‌وسیعی دارد. اما متاسفانه بعضی‌ها فكر می‌كنند كه صدقه یعنی اینكه به یك فقیر یا تهیدست، كمك كنند. گاهی اوقات كمك مالی به یك نفر، كمترین كاری‌است كه می‌توانیم برایش انجام دهیم.
 بارش كنید؛ مهرتان را بارش کنید، عشقتان را بارش كنید، فكر مثبت و سازنده‌تان را بارش كنید. بارش تبسم، بارش لبخند، بارش انرژی مفید، بارش اطلاعات و دانسته‌ها.
هرگونه جمع‌آوری ضد بخشش است. بی‌مضایقه بخشیدن قانون طبیعت است. خورشید چندین سال است كه به شما می‌تابد بدون اینكه هیچ تمنایی از شما داشته باشد. بارش یعنی اینكه شما ببخشید. چیزی را نگه ندارید. پول، دانش، كتاب، سخن خوب، فكر ناب، مهر و محبت و خلاصه هر چه را دارید.
 همین امروز بروید و هر آنچه را كه در خانه شماست و قابل استفاده هم هست اما استفاده نمی‌شود،‌ببخشید. ببخشید و دریافت كنید. شما از جایی دریافت می‌كنید كه امروز حتی گمانش را هم نمی‌برید
هرجا انسداد و مانعی در جریان مثبت زندگی شما پیش آمد بروید دنبال بارش و ایجاد خلاء. اجازه دهید برای رحمت الهی جایی باز شود و گشایشی در آن مانع به وجود آید. گفتار نیك، اخلاق خوب، لبخند زدن به مادر،‌نگاه پرمهر به پدر همگی صدقه هستند. اینها همه گفتار پیامبر هستند.
 یكی از بارش‌های بسیار بسیار طبیعی، شكر كردن و سپاسگذاری است. تشكر فضای انرژی شما را وسیع‌تر می‌كند. تشكر كردن از مردم بالاترین درجه تشكر است یعنی حتی شكرگذاری از خداوند در مرحله بعد قرار می‌گیرد.
یكی از كارهای روزانه خود را این قرار دهید كه از خانه بیرون آیید، از خود بپرسید آیا من امروز سهم كائنات را داده‌ام؟
 صدقه از سه دیدگاه بیان می‌شود:
1- عده زیادی صدقه را از سر معامله می‌دهند. بله درست است كه در قانونمندی طبیعت هرچقدر بدهید می‌گیرید. اما چه بهتر كه از سر گرفتن چیزی را نبخشد. چنین انگیزه‌ای برای دادن صدقه، خود مانع جذب موهبت‌های افزون است چراكه نوعی وابستگی در شما پیش آمده كه صدقه بدهم تا به این وسیله بیشتر بگیرم. یادتان باشد اگر الگویی برای عده‌ای كار می‌كند اما برای شما كار نمی‌كند، باید به دنبال ایرادهایی بگردید كه در آن كار متوجه شما بوده است، چون یك نفر آن كار را كرده و نتیجه گرفته است.
كسانی هستند كه چیزی را می‌بخشند اما ذهنا آن را نمی‌بخشند. حال این بخشش از هر نوعی كه باشد كمك، هدیه، سوغات، كمك مالی و ... مثلا سوال می‌كنند اون كه ما پارسال برای شما چشم‌روشنی اوردیم خوب بود؟ و ... اینها بخشیده‌اند اما ذهنا نبخشیده‌اند و یادشان هست كه چه داده‌اند و مدام آن را به خود یا اطرافیان و یا طرف مقابل گوشزد می‌كنند.
2- عده‌ای دیگر صدقه را از سر ترس می‌دهند. ترس از حوادث آسمانی، ترس از 70 بلا، ترس از چشم‌زخم،‌ترس از ...
نه اینكه اشتباه است. به هیچ‌وجه. لطف الهی آنقدر بیكران و بی‌انتها هست كه حتی بارش از سر ترس هم بی‌پاسخ نمی‌ماند. اما یادتان باشد در پیشگاه الهی و در قانونمندی طبیعت، پاداش هر عمل نیكی، به نیت درونی پشت آن وابسته است.
3- و در آخر عده‌ای كه صدقه را از سر عشق می دهند. این برترین نوع بارش است. می‌بارند بی هیچ واهمه‌ای، ترسی، توقعی، انتظاری.
در كتاب‌هایی كه اخیرا از نویسندگان غربی به چشم می‌خورد واژه‌ای به نام «عشریه» می‌بینیم. عشریه آن است كه از سر عشق و بطور منظم یك دهم یا ده درصد از هرچه به دستمان می‌آید برای خدا ببخشیم و بباریم. عده‌ای‌گمان می‌برند عشریه یا پرداخت منظم 10% از درآمد و هر پولی كه به دستمان می‌رسد به نوعی همان خمس و زكات است كه ابدا چنین نیست. خمس و زكات، یك تكلیف و «باید الهی» است. در صورتی كه عشریه یك نوع صدقه است.
 انباری
یكی از موانع موفقیت در زندگی، انباری‌ است.در هر خانه‌ای یك انباری‌وجود دارد. یك انباری پر از چیزهای غیرقابل استفاده یا كمتر قابل استفاده. اگر چیزی هست كه خراب و فرسوده است بیاندازیدش دور و خلاء ایجاد كنید. اگر قابل استفاده است اما شما نمی‌توانید از آن استفاده كنید آن را ببخشید.
بارش به كی، به كجا؟
پیامبر اكرم (ص) از جبرئیل پرسیدند: جبرئیل، پاداش صدقه (بارش) چقدر است؟ جبرئیل گفت: صدقه 5 نوع است كه پاداش آن هم متفاوت است.
- صدقه نوع اول، پاداشش یك به ده است و آن این است كه به انسان صحیح و سالم دهند. یكی شما می‌دهید ده برابر خداوند مهربان پاداش می‌دهد.
- صدقه نوع دوم، پاداشش یك به هفتاد است و آن این است كه به زمین‌گیر و ناتوان دهند.
- صدقه نوع سوم پاداشش یك به هفتصد است و آن این است كه به پدر و مادر دهند.
- صدقه نوع چهارم پاداشش یك به هفتاد هزار است و آن بارش به اموات و مردگان است.
- صدقه نوع پنجم صدقه به طالب علم است كه پاداشش یك به صد هزار است.
همین امروز فكر كنید چه چیزی را باید بارش كنید. مهرتان؛ پولتان، دانشتان، وقتتان ....

قانون پنجم: قانون پاكی

پاكی، اساس جذب همه موهبت‌هاست. موهبت‌ها همیشه جذب پاكی می‌شوند و به نسبت پاكی كه در خود ایجاد می‌كنید، لایق جذب موهبت‌ها می‌شوید.

باید قانون پاكی را یاد بگیریم. باید پاكی را از ذهنمان آغاز كنیم. ذهن خود را پاك كنید. قانون پاكی به نوعی با قانون خلاء در ارتباط است. ذهن خود را پاك كنیم از نفرین‌ها، كینه‌ها و نبخشیدن‌ها.

از اتاقتان، از آشپزخانه‌تان، از حیاط منزلتان، از باغچه خانه شروع كنید و محیط خانه را پاكیزه كنید. بعد بیایید به درون، به ذهن، به دل، به زبان، زبانتان را پاك كنید. اگر زبانتان آلوده است به دروغ، تهمت، تمسخر، تحقیر، انتقاد بیجا از دیگران، زبانتان مانع جذب موهبت است. حدیث داریم كه فحش دادن روزی را كم می‌كند. دروغ گفتن مانع روزی است.
البته لازم است یادآوری كنیم كه شما ممكن است كسانی را بشناسید كه دروغ می‌گویند، ناسزا می‌گویند، قانونمندی طبیعت را رعایت نمی‌كنند اما وضع مالی‌خوبی دارند. یادتان باشد كه «روزی» فراتر از توانگری مالی است. روزی، آرامش این لحظه شماست. روزی فرصت‌هایی است كه به دست می‌آورید. روزی، دوستان خوب شما هستند.

در قرآن خداوند مهربان درباره خوردن و چگونه خوردن به عبارت «حلالا طیبا» اشاره فراوان دارد. دقت كنیم در پاكیزه خوردن. این طور نیست كه پاكیزگی یا آلودگی آنچه می‌خوریم صرفا روی جسم ما اثر مثبت یا منفی داشته باشد. آنچه می‌خوریم صفت‌های آن نیز جزئی از ژنتیك ما می‌شود و روی خصلت‌های درونی و رفتاری ما به مرور زمان و حتی روی نسل بعدی ما اثر می‌گذارد.
قانون پاكی را گسترده ببینید و گسترده زندگی كنید.

قانون ششم: قانون سحرخیزی

از سحرخیزی طبیعت یاد بگیریم. هیچ خروسی نیست كه تا 8-9 صبح بخوابد و هیچ مرغی نیست كه به بهانه اینكه امروز جمعه است بیشتر بخوابد.
شهودی‌زندگی كردن طبیعت همین است. به طبیعت نگاه كنید و بر اساس آنچه از طبیعت الهام می‌گیرید و بر اساس آنچه شهودتان می‌گوید زندگی كنید.
ثابت شده است كه فتوسنتز گیاهان با سپیده‌دم شروع می شود و چرخه تاریكی متوقف می‌شود و گیاه چرخه نوری خود را آغاز می‌كند.
 از زمان مغرب یعنی زمانی كه آفتاب غروب می‌كند و شب فرا می‌رسد و بیشتر و بیشتر همه جا را در خود فرو می‌برد انرژی كیهانی بیشتر می‌شود. این ثابت شده  است. انرژی هستی افزون می‌شود. طبیعت بسیار آرام می‌گیرد و ما هم باید آرام بگیریم كه در قرآن آمده است: « ما شب را مایه آرامش شما قرار دادیم.» به همین خاطر است كه شب هنگامیكه انرژی هستی سرشار است، خواب به شما آرامش بیشتری می‌دهد.
پس اوج انرژی‌های هستی در لحظات پیش از طلوع است. اذان صبح تا طلوع آفتاب بهترین و مناسب‌ترین زمان از دیدگاه انرژی هستی و كیهانی است و انرژی جذاب هستی آماده جذب و خلق و ایجاد خواسته ها و نیات پاكی درونی شماست.
اگر تلقین و تجسم كنید، اگر دعا كنید امكان استجابت دعایتان بسیار بسیار بیشتر است. صبح زود به نماز و نیایش با خدا بپردازید، خواسته‌هایتان را مطرح كنید، مراقبه كنید و از خداوند مهربان تقاضای موهبت كنید و سپس به دنبال كار و تلاش بروید.

قانون هفتم: قانون جمع ( باهم بودن)
 همیشه انرژی یك شخص از انرژی یك گروه كمتر است. وقتی شما در یك جمع هستید، انرژی شما تبدیل به سینرژی می‌شود. مجموع اجزای انرژی از كل انرژی همیشه كوچكتر است. بطور مثال اگر 10 آدم كه هر كدام 2 واحد انرژی دارند با هم یكی شوند، مجموع انرژی آنها طبق قوانین ریاضی باید 20 واحد باشد. در صورتیكه انرژی آنها خیلی بیشتر از این مقدار است.
از آنجایی كه انرژی یك جمع بیشتر است، جمع بودن باعث جذب موثرتر هدف می‌شود. خداوند جمع را دوست دارد: « يدالله مع الجماعه»
شما اگر گروهی مراقبه كنید،  مدیتیشن كنید، گروهی تلقین به نفس كنید نتیجه بسیار بسیار موثرتری ‌می‌گیرید.
قانون جماعت در مورد عبادات هم صادق است. پیامبر می‌فرمایند: « دو تن از یكی بهتر و سه تن از دو تن برتر و چهار تن از سه تن نیكوتر است. همیشه با جماعت باشید.»
جمع را دوست داشته باشید حتی اگر با آن جمع همراه نیستید یا حرفی برای گفتن ندارید، همین كه در آن جمع هستید و در آن سينرژی فوق‌العاده می‌گیرید، انرژی شما زیاد می‌شود.
ممكن است یكی از دلایل افزایش عمر بواسطه «صله رحم» همین باشد. وقتی شما به دیدار یا عیادت اطرافیان می‌روید و در فضای آنها قرار می‌گیرید انرژی شما بسیار بیشتر می‌شود و سلامتی شما افزایش یافته و باعث طول عمر شما می‌شود.
«باهم بودن» را بسیار جدی بگیرید. صله رحم را، مراقبه‌های گروهی را، در فضای‌مثبت باهم بودن را.

قانون هشتم: قانون هماهنگی
 به طبیعت نگاه كنید. ببینید كه به تمامی هماهنگ است. اگر هماهنگی در طبیعت نبود، هیچ سیستمی ارزش خودش را نداشت و سیستم‌های منظم اگر هماهنگی نداشته باشند این یك نوع بی‌نظمی و اختلال است.
نگاه كنید. بدن ما مجموعه‌ای از س‍ستم‌های منظم است. اگر در جایی این هماهنگی به هم بخورد ما بیمار می‌شویم و شفا زمانی صورت می‌پذیرد كه دوباره این هماهنگی به‌وجود آید.
به این هماهنگی‌ها فكر كنید. بدانید كه هماهنگی طبیعت حتما برای شما پیامی دارد و پیامش این است كه انسان نیز به عنوان عنصری از هستی باید از هستی هماهنگ باشد.
 یكی از تعریف‌هایی‌كه از موفقیت‌ ارائه می‌شود اینست كه موفقیت یعنی پیشبرد تمامی جنبه‌های زندگی بطور هماهنگ. اگر در یك جنبه از زندگی خود پیش برویم اما سایر جنبه‌ها راكد باشند، ما فرد موفقی نیستیم چون جنبه‌های مختلف زندگی‌مان با هم هماهنگ نیست. اگر كسی در كار موفق باشد و فرصت تربیت فرزندش را نداشته باشد، چه فایده؟
یادتان باشد كه شما یك موجود تك بعدی نیستید. شما ابعاد گوناگونی دارید. بعد جسمی بعد معنوی و بعد تفریحی و ... باید تمام این جنبه‌ها را با هم جلو ببرید. هنرمندانه زیستن یعنی تمام ابعاد زندگی را با هم پیش بردن.
وارد فضای هماهنگی شوید. ببینید كه نیاز است  در چه جنبه‌هایی از زندگی‌ هماهنگی ایجاد كنید. در چه مورد كم گذاشته‌اید و در چه مورد افراط كرده‌اید؟ به آن مورد كه كم گذاشته‌اید، بیشتر بها بدهید  و در آن مورد كه افراط كرده‌اید، هماهنگ با سایر جنبه‌ها پیش بروید.
 
قانون نهم: قانون تنوع
 
طبیعت و هستی ما، طبیعت و هستی‌متنوعی است. این تنوع هستی حتما برایمان پیامی دارد.
تنوع ضد افسردگی است. تنوع به ما روحیه می‌دهد. تنوع جریان، حركت و نشاط می‌دهد. طبیعت اگر پربركت است، به خاطر تنوع فصول آن است.
این تنوع هستی برای ما پیام دارد. اولا تنوع را باید در نظر داشته باشیم. در اسلام سفر خیلی توصیه شده است. وقتی مسافرت می‌كنیم، برای ما تنوع فكری‌به همراه می‌آورد. ذهنمان را باز می‌كند. یكنواختی، كسالت روحی می‌آورد. اگر شما بطور مداوم در یك‌جا بنشینید، انجماد فكری‌و تعصب فكری به همراه خواهد داشت. هرچه بیشتر مسافرت بروید، به خاطر تنوع محیط و درنتیجه تنوع آب و هوا، در سیستم تنفسی شما هم تنوع ایجاد می‌شود، وقتی نحوه تنفس تغییر كرد، نحوع تفكر نیز تغییر می‌یابد. شما می‌توانید به گونه‌ای دیگر فكر كنید، نگرش‌هایتان عوض می‌شود. برداشت‌هایتان تغییر می‌كند.
 
هر چند سال یكبار رنگ خانه خود را تغییر دهید. رنگ‌آمیزی منزل باید متنوع باشد. اینكه بگذاریم عید بیاید تا خانه را تمیز كنیم، درست نیست.
 
به اطرافتان نگاه كنید. چرا همه خاصیت‌های  میوه‌ها در سیب جمع نشده؟ اگر این طور بود انسان فقط سیب می‌خورد. حتی رنگ هر میوه منحصر به فرد است. قرمزی گوجه‌فرنگی با قرمزی هندوانه چقدر فرق دارد.
به رنگ‌ها، به تنوع رنگها دقت كنید. سه رنگ در طبیعت بسیار زیاد است و این حتما پیامی برای ما دارد. روشنی خورشید و سفیدی آفتاب حتما حامل پیامی برای ما می‌باشد. آبی آسمان و دریا حتما برای ما پیام دارد. سبزی طبیعت هم همینطور.
پیام اینست: زندگی خود را به این سه رنگ آغشته كنید.
ما در طبیعت رنگ مشكی نداریم. اخیرا با تغییر ژنتیكی گل‌ها و تزریق یك سری مواد به آن توانسته‌اند گل مشكی تولید كنند. مشكی رنگ طبیعت نیست. رنگ مشكی انجماد فكری، سكون فكری، لجاجت، یكدندگی و تعصب می‌آورد. قساوت قلب می‌آورد. رنگ مشكی ‌مكروه است.
لباس مشكی هم از نظر روانشناسی رنگ‌ها ملال‌آور است هم مخالف قانون طبیعت، یعنی مخالف سنت خدا.
 
قانون دهم: قانون كارما
 
قانون بعدی قانون كارماست. قانون كارما، قانون علت و معلول، قانون تابش و بازتابش و قانون عمل و عكس‌العمل نامیده می‌شود. همه اینها یك معنا می‌دهد.
گفته می‌شود كه هرچه می‌كنیم، با هر نیتی كه داریم، هر عمل از ما، تابشی است به بیرون كه بازتابشی به درون دارد. در كوه صدا می‌زنید، صدا به دیوار كوه برخورد می‌كند و به سوی شما باز می‌گردد.
اگر عملی كه انجام می‌دهید مثبت باشد، تابش مثبت است و بازتابش مثبت خواهد داشت و اگر عمل شما منفی باشد، تابش منفی است و بازتابش منفی‌خواهد بود. هیچ عمل خیر و شری بدون جواب نمی‌ماند. این عین آیه قرآن است. شما حتما بازتاب عمل خود را در زندگی خواهید دید. بیایید از همین الان مراقب نیات و اعمال خود باشیم. بیاییم با توبه و پشیمانی از كارهای بدو منفی گذشته خود، آنها را محو كنیم.
همه اعمال و نیات مثبت و همه اعمال و نیآت منفی به سوی ما بازمی‌گردند. پس با نیآت و اعمال خوب، از طبیعت «خوب» دریافت كنیم.
 
قانون یازدهم: قانون عشق

عشق اساس همه جذابیـت‌هاست. همه موهبت‌ها از عشق است. بنیان هستی بر اساس عشق الهی است. خلقت انسان و همه موجودات حاصل عشق است.
اگر بخواهید چیزی را جذب كنید، باید به آن عشق بورزید.
 
ویتمن می‌گوید: « هر ذره‌ای در این دنیا زبان محبت را می‌فهمد و دعوت محبوب را اجابت می‌كند. اگر قصد جذب هر ذره‌ای را دارید، راه جذبش این است كه به آن عشق بورزید.
از امام رضا پرسیدند: «دین چیست؟» ایشان فرمودند: « آیا دین چیزی جز محبت است؟»
 
اساس همه جذب كردن‌ها محبت و عشق است، محبت و عشق بی‌دریغ،‌محبت و عشقی كه از سر معامله نباشد. به این كاری‌ نداشته باشید كه آیا طرف شما به شما عشق می‌ورزد یا نه؟ این معامله و تجارت است. خورشید كه عاشقانه به شما می‌تابد، سالیان سال می‌تابد. تمنایی از شما ندارد و به ما این پیام را می‌دهد كه عشق باید بی‌تمنا باشد.
 
عاشقانه برای دیگران دعا كنید. مطمئن باشید وقتی برای دیگران دعا می‌كنیم صد هزار برابر به خود ما می‌رسد.
 
ممكن است شما در عشق ورزیدن مشكل داشته باشید. دكتر «اسبورن»‌مدرس خلاقیت می‌گوید: «هر عاطفه‌ای با تمرین گسترش پیدا می‌كند.» حالا اگر شما می‌خواهید مهربانی را در خود افزایش دهید،‌مهربانی را تمرین كنید.
 
جوهره هستی را فراموش نكنید. جوهره هستی محبت و عشق است. صبح‌های خیلی زود یا شب‌ها قبل از خواب،‌ده دقیقه به مراقبه عشق بروید: دست‌ها را روی سینه بگذارید. چشم‌ها را ببندید و برای همه هستی دعا كنید. برای همه كسانی كه رفتار ناشایستی دارند. عشق ورزیدن به كسانی كه با شما خوبند و به شما كمك می‌كنند كار ساده‌ای است،‌مهم عشق ورزیدن به كسانی است كه به شما بد كرده‌اند.
اگر قانون عشق را رعایت كنید، یقین بدارید كه دیگر نیت و عملی نخواهید داشت كه به فرد دیگری آسیب وارد كند. اگر كسی به شما بد كرد، ناخودآگاه برایش طلب هدایت و خیر كنید.